فلسفه "آیین پیاده روی به مشهدالرضا در پایان ماه صفر" به سال 200 هجری و هجرت امام رضا(علیهالسلام) که یک مهاجرت سیاسی اجباری به دستور خلیفه وقت بود برمیگردد. مولایمان به اجبار، به ولایتعهدی مأمون انتخاب شدند و از مدینه به سمت مرو، مرکز خلافت مأمون حرکت و این مسیر را شهر به شهر طی نمودهاند. ایشان از هر کوچه و برزنی که رد میشدند، همه را شیفته خود میساختند.
در ادامه بر اساس برخی روایات شاه عباس پادشاه صفوی نیز به این آیین مبادرت میورزیده است که از اصفهان تا مشهد، پیاده حرکت میکرده تا به پابوس آقاعلی بن موسی الرضا برسد. بنا به قولی این پیادهروی ۲۸ روز طول میکشیده تا شاه عباس به مشهدالرضا میرسیده و شبها را برای خدمت به زوار و جاروکشی، سپری میکرده است. وی علاوه بر آن به عُمرانی ولایات هم میپرداخته است.
رسم موکبزنی نیز مقارن با همان ایام مرسوم شد. به عنوان مثال موقوفه میرزامهدی لشکرنویس که تعدادی دکان در خیابان علیای مشهد را به سال ۱۲۷۵ هجری قمری، وقف آستانه مقدسه کرده بود، کمک مخارج سفر زائران پیاده می شد.
در پیادهروی با رعایت پروتکلهای سفر در طی مسیر، هم دارای مزیتهای طبی است و هم دارای مزیتهای معنوی و آثار پربرکتی در عرصه اجتماع و سیاست دارد.
پیادهروی حرم رضوی، با پیادهرویهای عادیِ جامعه، متفاوت است. شما در این پیادهروی، با یک گستره عظیم، اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان و کسانی که سنی از آنها گذشته است، روبرو هستید.
نشان دادن امنیت و وحدت اجتماعی، یکی از آثار و پیامهای پیادهروی حرم مطهر امام رضا است که در این دهه اخیر و هر سال پرشورتر از سال قبل برگزار میشود. وقتی این سیل عظیم، از اقشار مختلف، از کشورهای متفاوت، رهسپار یک هدف میشوند و در مسیر راه، هر کسی و تکتک افراد، در زمینههای مختلف، از مال و منال و قدرت خویش مایه میگذارند، امنیت، وحدت و آسایش و عطوفت، نیکوکاری، میهماننوازی و مهرورزی از درون آن تبلور پیدا میکند. در این مسیر نه کسی گرسنه میماند و نه کسی تشنه، نه کسی به مال دیگری چشم دارد و نه تلاش بر آزار آن، در این اجتماع عظیم، نه دعوایی وجود دارد و نه حرفی از بطالت به میان میآید. و این نمایش، همان جامعه سالم اسلامی است که به جهانیان رخ مینماید.
کودکان در این مسیر ظرف ظرفیت درونی خودشان را با این صفات پر میکنند و روح خودشان را با مهربانی و مهرورزی پرورش میدهند. وقتی کودکان این صحنهها را میبینند که مردم چگونه بخاطر اهلبیت پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم از خودگذشتگی نشان میدهند و خرج میکنند، فطرتا به سوی اسلام و اهلبیت علیهمالسلام و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم سوق پیدا میکنند و عینا و تحقیقا به اسلام روی میآورند و امام رضا را الگوی زندگی خودشان قرار میدهند.
از دیگر پیامدهای شگرف این حرکت الهی تحول جدیدی است که با این حرکت دینی در زندگی پس از زیارت و پیادهروی ایجاد میشود، انسان خیلی از افعال و رفتارهای ناپسند را از زندگی خود زدوده و رفتارهای پسندیدهای را که در مسیر راه یاد گرفته را در زندگی خودش جاری میکند.
ماهیت اصلی این پیادهروی، به سمت کریم اهلبیت علیهمالسلام، مهر و محبت مسلمانان، نسبت به پیامبر صلیالله علیه و آله وسلم و خاندان مطهر و معصوم او است که هادی و رهنما و مربی جامعه اسلامی هستند. پیامبر صلیالله علیه و آله وسلم و اهلبیت مطهر ایشان، برای نگهداشتن اسلام و تربیت جامعه اسلامی از زندگی خودشان گذشتهاند و واسطه فیض الهی بین عابد و معبود شدهاند، فلذا محبت خودشان را ذاتا، در دل مسلمانان، نهادینه کردهاند، به همینخاطر، جامعه اسلامی هم به جهان و به خودشان ثابت میکند که به خاطر رسیدن به چنین خاندانی، حتی از فرسنگها و فرسخها فاصله هم خسته نمیشود و به سوی این خورشید خراسان، از افغانستان و کشورهای دیگر رهسپار میشود.
نمایش قدرت دینی یا سیاست اسلامی نیز از دیگر آثار این اجتماع عظیم است.
اسلام از بدو ظهور، دشمن داشته است. دشمنان اسلام زمانی که از روبرو شدن با اسلام ناامید شدند و میشوند، شروع میکنند به تربیت منافق و ایجاد نفاق و دوگانگی در جامعه اسلامی.
این پیادهروی و نمایش سیل عظیمی از مسلمانان با ملیتهای مختلف، جواب خوبی برای آنهایی است که همیشه با نفاق، آتش را در کشورهای اسلامی شعلهور نگهداشتهاند.
جامعه اسلامی زمانی قدرتمند است که در کنار همدیگر قرار بگیرند و زمانی از فتنههای دشمن نجات پیدا میکنند که مدافع همدیگر باشند. پیادهروی، ملتهای مختلف مسلمان را در کنار همدیگر قرار میدهد و بهانه خوبی برای روابط بیشتر و بهتر کشورها در عرصه ارتباطات دیپلماتیک و همدیگرپذیری و همکاری خواهد بود.