عظیم فکوری/ نخست درآمد سالروز طلوع خورشید عدالت گستر را به کسانی که در پی ترویج تفکر مهدویت و ایجاد جامعه مهدوی اند، صمیمانه تبریک میگویم و امیدوارم ملتها با توجه به بروز حادثههای غیرمنتظره و تکان دهنده، رو به حقیقت آورده و مهدوی اندیشیدن و زیستن را پیشه نمایند تا رستگار شوند.
در فضایی که گردش تاریخ بر محور علم و عقل و فن استوار میباشد، کمتر کسی از نیروی ماورایی و معنوی سخن میگوید و به خصوص در دو قرن اخیر، علم و فن از چنان جایگاه پرآوازهای برخوردار گردید که کمتر فردی از علم و فن سخن نمیگفت و حتی عقل که نیروی مقتدر باطنی هر فرد میباشد و میتواند علم و فن را به مدیریت بکشد، به فراموشی رفت. اینجا بود که علم از کنترل خارج شد و دولتها و ملتها را به کشتارگاهها کشاند و چون هیروشیما، مرکز تباهی و ویرانی همیشگی ساخت.
اینک در اوج تشعشع علم و فن، ویروسی از گوشهای سر کشیده، بشر را در جهان لرزانده، علم را به بن بست برده، قدرت اقتصاد را نادیده گرفته، مهارت و نیرنگ در سیاست را به چالش فراخوانده و پیشرفت طب را فراموش کرده است.
در شرایطی که علم از پاسخ به پرسش رشته تخصصی خود باز بماند، اقتصادی که کلید چرخش زندگی بشر خوانده میشد، نتواند کمکی برای زنده ماندن کند، و قدرت مدیریت بهداشتی و سیاسی برای جلوگیری از ویروسی که دشمن بشر خوانده شده و سفید و سیاه و شرقی و غربی نمیشناسد را نداشته باشد؛ آنگاه ناگزیر رو به نیایش آورد و از ماورای طبیعت طلب کمک کرد. در اینجاست که بایستی از مهدویت سخن گفت. در زمانی که همه چیز از کار میافتد و خاموش میشود، تنها تفکر مهدویت است که به ناامیدیها و نداشتنها پاسخ میدهد و به اذهان و افکار از حرکت بازمانده، تحرک میبخشد، زیرا تفکر مهدویت، تفکر پوینده، توفنده و محرک است.
تفکر مهدویت، از علم و فن و از عظمت و قدرت و پیشرفت سخن میگوید، اما علم و فن را تحت مدیریت عقل و منطق و قرآن قرار میدهد تا از بشر در برابر بشر سوءاستفاده نشود. این تفکر ثروت و قدرت میخواهد، ولی این اقتصاد و اقتدار را برای پویایی و شکوفایی زندگی ملتها به کار میاندازد؛ نه برای سرکوب و منکوب و تباهی و ویرانی.
از سویی تفکر مهدویت، تفکر اعتراض است. هر نسلی در هر زمان و مکانی، مورد تحقیر و توهین قرار گیرد، آزادی و آرامی مردم سلب گردد، به انسانیت و انصاف تجاوز شود، عزت و عفت ملتی پایمال گردد؛ تفکر مهدویت به اعتراض مینشیند و در برابر هرگونه تهدید میایستد و نمیگذارد جمعی بر جمع دیگر دامن سلطه بگستراند و اجازه نمیدهد که ثروت و قدرت میان مردم جدایی افکند، انسانیت و انصاف را به حاشیه بکشاند و مستضعف و مستکبر بسازد. تفکر مهدویت، علم و فن را شالوده پیشرفت زندگی بشر میداند که حتی چهارده قرن قبل، مردم را مورد تشویق و ترغیب قرار داد تا با ابزار روز مجهز شوند و بتوانند بر طبیعت سیطره یابند، به استفاده ببرند و زندگی را با آسایش و آرامش بگذرانند. ولی هیچگاه منطق مهدویت نمیپذیرد که از علم و فن برای تهدید و تباهی ملتها و ویرانی آبادیها به کار گرفته شود و از علوم و فنون زنجیر استکبار بسازد تا بر مستضعفین حمله نماید. این منطق و تفکر مهدویت نیست که در یک جامعه حاکم و محکوم باشد و ظالم و مظلوم، بلکه تفکر مهدویت، جامعه ایدهآل می خواهد؛ جامعهای که در آن ستمگر و ویرانگر، خاین، ظالم و قاتل نباشد و همه مسؤول تشکیل زندگی و مکلف به ساختن سرنوشت خود و مردم خویش باشند؛ هیچ کسی بیمار و بیکار و سرگردان نباشد، بلکه تمام افراد فعال و برای انجام رسالت خویش بکوشند.
بنابراین، امروز که جهان نسبت به هر زمانی در کام ناامنی، نابرابری، ستم و سلطه و به خصوص بحران کنونی کرونا فروغلتیده، مطالعه تفکر مهدویت را بیش از پیش ضروری ساخته است. چون هر تفکری در جهان از حل مسایل جهانی عقبنشینی کرده و در برابر بحرانها کوتاه آمده، نمیتواند برای بشر زندگی آزاد و آباد و با آرامش و آسایش ترسیم کند. گرچه امروز تفکر مهدویت از حیات و حرکت آن چنانی که میبایست برخوردار می بود، نیست؛ اما این آهستگی و ایستایی به معنای توقف همیشگی نیست. انتظار، مذهب اعتراض و مکتب حیات و حرکت دوامدار ابراهیمی در مسیر تاریخ است. تا تاریخ ادامه دارد و جهان هستی بر مدار خود استوار است، این حرکت نیز پایدار بوده و متوقف ناشدنی میباشد. از همینرو، اکنون که بحران از حلقوم بشر گرفته و هیچ راهی را برای رهایی نگذاشته و حتی علم را به بن بست برده، تنها انتظار است که بشر را امیدوار نگه داشته است؛ طوری که سران دولتها در فضای کرونایی، به نیایش برخاسته و مردم را برای برپایی نیایش فرا میخوانند.
اینگونه است که پایان تاریخ، با لیبرال دموکراسی رقم نخواهد خورد، که هیچ، بلکه نظریه پایان تاریخ فوکویاما به افسانه بدل گشت و اینجا بود که علم و عقل و فن همچنان زیر دوربین انتظار قرار گرفت و تئوری انتظار به مرکز و مقصد تمرکز و توجه بشر انجامید.
در فضایی که گردش تاریخ بر محور علم و عقل و فن استوار میباشد، کمتر کسی از نیروی ماورایی و معنوی سخن میگوید و به خصوص در دو قرن اخیر، علم و فن از چنان جایگاه پرآوازهای برخوردار گردید که کمتر فردی از علم و فن سخن نمیگفت و حتی عقل که نیروی مقتدر باطنی هر فرد میباشد و میتواند علم و فن را به مدیریت بکشد، به فراموشی رفت. اینجا بود که علم از کنترل خارج شد و دولتها و ملتها را به کشتارگاهها کشاند و چون هیروشیما، مرکز تباهی و ویرانی همیشگی ساخت.
اینک در اوج تشعشع علم و فن، ویروسی از گوشهای سر کشیده، بشر را در جهان لرزانده، علم را به بن بست برده، قدرت اقتصاد را نادیده گرفته، مهارت و نیرنگ در سیاست را به چالش فراخوانده و پیشرفت طب را فراموش کرده است.
در شرایطی که علم از پاسخ به پرسش رشته تخصصی خود باز بماند، اقتصادی که کلید چرخش زندگی بشر خوانده میشد، نتواند کمکی برای زنده ماندن کند، و قدرت مدیریت بهداشتی و سیاسی برای جلوگیری از ویروسی که دشمن بشر خوانده شده و سفید و سیاه و شرقی و غربی نمیشناسد را نداشته باشد؛ آنگاه ناگزیر رو به نیایش آورد و از ماورای طبیعت طلب کمک کرد. در اینجاست که بایستی از مهدویت سخن گفت. در زمانی که همه چیز از کار میافتد و خاموش میشود، تنها تفکر مهدویت است که به ناامیدیها و نداشتنها پاسخ میدهد و به اذهان و افکار از حرکت بازمانده، تحرک میبخشد، زیرا تفکر مهدویت، تفکر پوینده، توفنده و محرک است.
تفکر مهدویت، از علم و فن و از عظمت و قدرت و پیشرفت سخن میگوید، اما علم و فن را تحت مدیریت عقل و منطق و قرآن قرار میدهد تا از بشر در برابر بشر سوءاستفاده نشود. این تفکر ثروت و قدرت میخواهد، ولی این اقتصاد و اقتدار را برای پویایی و شکوفایی زندگی ملتها به کار میاندازد؛ نه برای سرکوب و منکوب و تباهی و ویرانی.
از سویی تفکر مهدویت، تفکر اعتراض است. هر نسلی در هر زمان و مکانی، مورد تحقیر و توهین قرار گیرد، آزادی و آرامی مردم سلب گردد، به انسانیت و انصاف تجاوز شود، عزت و عفت ملتی پایمال گردد؛ تفکر مهدویت به اعتراض مینشیند و در برابر هرگونه تهدید میایستد و نمیگذارد جمعی بر جمع دیگر دامن سلطه بگستراند و اجازه نمیدهد که ثروت و قدرت میان مردم جدایی افکند، انسانیت و انصاف را به حاشیه بکشاند و مستضعف و مستکبر بسازد. تفکر مهدویت، علم و فن را شالوده پیشرفت زندگی بشر میداند که حتی چهارده قرن قبل، مردم را مورد تشویق و ترغیب قرار داد تا با ابزار روز مجهز شوند و بتوانند بر طبیعت سیطره یابند، به استفاده ببرند و زندگی را با آسایش و آرامش بگذرانند. ولی هیچگاه منطق مهدویت نمیپذیرد که از علم و فن برای تهدید و تباهی ملتها و ویرانی آبادیها به کار گرفته شود و از علوم و فنون زنجیر استکبار بسازد تا بر مستضعفین حمله نماید. این منطق و تفکر مهدویت نیست که در یک جامعه حاکم و محکوم باشد و ظالم و مظلوم، بلکه تفکر مهدویت، جامعه ایدهآل می خواهد؛ جامعهای که در آن ستمگر و ویرانگر، خاین، ظالم و قاتل نباشد و همه مسؤول تشکیل زندگی و مکلف به ساختن سرنوشت خود و مردم خویش باشند؛ هیچ کسی بیمار و بیکار و سرگردان نباشد، بلکه تمام افراد فعال و برای انجام رسالت خویش بکوشند.
بنابراین، امروز که جهان نسبت به هر زمانی در کام ناامنی، نابرابری، ستم و سلطه و به خصوص بحران کنونی کرونا فروغلتیده، مطالعه تفکر مهدویت را بیش از پیش ضروری ساخته است. چون هر تفکری در جهان از حل مسایل جهانی عقبنشینی کرده و در برابر بحرانها کوتاه آمده، نمیتواند برای بشر زندگی آزاد و آباد و با آرامش و آسایش ترسیم کند. گرچه امروز تفکر مهدویت از حیات و حرکت آن چنانی که میبایست برخوردار می بود، نیست؛ اما این آهستگی و ایستایی به معنای توقف همیشگی نیست. انتظار، مذهب اعتراض و مکتب حیات و حرکت دوامدار ابراهیمی در مسیر تاریخ است. تا تاریخ ادامه دارد و جهان هستی بر مدار خود استوار است، این حرکت نیز پایدار بوده و متوقف ناشدنی میباشد. از همینرو، اکنون که بحران از حلقوم بشر گرفته و هیچ راهی را برای رهایی نگذاشته و حتی علم را به بن بست برده، تنها انتظار است که بشر را امیدوار نگه داشته است؛ طوری که سران دولتها در فضای کرونایی، به نیایش برخاسته و مردم را برای برپایی نیایش فرا میخوانند.
اینگونه است که پایان تاریخ، با لیبرال دموکراسی رقم نخواهد خورد، که هیچ، بلکه نظریه پایان تاریخ فوکویاما به افسانه بدل گشت و اینجا بود که علم و عقل و فن همچنان زیر دوربین انتظار قرار گرفت و تئوری انتظار به مرکز و مقصد تمرکز و توجه بشر انجامید.