رحیمه یزدانی/مشکل جنگ، فقر، تنگدستی، بیکاری، وضعیت متزلزل سیاسی و کرونا در افغانستان کم است که همه روزه شایعات شاخدار را با رنگ و لعاب دادن دینی در میان مردم پخش میکنند و اذهان عامه را نسبت به مسایل دینی و اعتقادی بیباور میسازند.
این شایعات در جامعه افغانستان نو پا نیست، حتی زمانی که رسانه موجود نبود، با قلم و کاغذ در میان مردم منتشر میگردید، که نمونه آن خوابهای عجیب و غریب و هشدارهایی که اگر کوتاهی کنید، عزیزترین فرد خودت را از دست میدهید.
با این حال افغانستان خسته از همه مشکلات و جنگ، معتقدانه این پیامها را سینه به سینه نقل میکند، اما از پیامد آن آگاه نیست.
اما تأسفبارتر از آن، قشر زنان که اساس جامعه و خانواده را تشکیل میدهند، 80 درصد حامل این شایعات هستند؛ در حالی که خودشان سخت به چنین مسایلی ایمان میآورند. حتی در تازهترین مورد پیرامون شایعه "موی متبرک داخل قرآن"، شاهد درگیری میان مادر معتقد و سرسخت با پسرش در گوشهای از افغانستان، که نیازی به ذکر نام منطقه نمیدانیم، بودیم. زمانی که پسر تلاش داشت مادر را از این خرافه نجات دهد، کار به جایی رسید که مادر، پسرش را نامسلمان و حتی به کفر متهم کرد.
در این قضیه هزاران خانم ساعتها وقتشان را برای یافتن تار مویی داخل قرآن صرف کردند؛ ساعتها موی را داخل آب گذاشتن و آب متبرک را تا حد توان در بین عزیزان و حتی همسایه ها پخش و نشر کردند و تا هنوز امیدوار هستند این "موی" آنان را در برابر امراض گوناگون حفاظت کند.
تا هنوز سفره قضیه "موی داخل قرآن" از میان خانهها برچیده نشده که مساله خواب "شیخ احمد نوری" در مدینه دست به دست میشود که گویا بنا به این خواب، چندین هزار مسلمان توسط کرونا کشته میشوند، ولی وحشتناکتر اینکه، اگر مساله خواب را 100 برگ چاپ نکنید و به مردم نرسانید، فرزندتان وفات میکند.
گذشته از این دو مساله، همه روزه در میان مردم شایعاتی پخش میشود که "در فلان ولایت افغانستان کودکی متولد شد، مادرش وفات کرد، خودش هم یک الی دو ساعت زنده بود و در آخرین لحظات عمرش گفته است که فلان مواد، درمان کرونا است. گاهی این کودک در شرق، گاهی در غرب و شمال افغانستان متولد میگردد، اما بعضا این طفل همزمان در چندین ولایت متولد شده، عین پیام را میرساند".
از جمعه شب(8 حمل) تا کنون چنین کودک در بلخ، تخار، کابل و غیره ولایات متولد شده، چای سیاه را شفای بیماری کرونا عنوان کرده و مردم ما پس از شنیدن این خبر، سراسیمه به جان چای سیاه هجوم آورده، بیرحمانه به مصرف این مواد پرداختهاند. در نیمه شب حتی کسانی که چای سیاه نداشتند، صدها متر راه پیمودند و وقتی دیدند دکانها بسته است، دهها دروازه حویلی را تقالباب کردند تا صاحب دکان را پیدا کنند، وقتی صاحب دکان از ماجرا خبر شد، گفت که هر کیلو چای سبز از این لحظه به بعد از 200 افغانی به 900 افغانی رسیده، ولی مردم که خیلی هیجان زده این ماجرا بودند، به هر قیمتی چای را خریدند و نوش جان کردند؛ سپس از هر طریق ممکن پیغام را به فامیل و اقارب رساندند.
اما نتیجه این هیجانات و تلاشهای بیتعقل جز درگیریها، سرگردانی، خودآزاری و مردمآزاری چیزی دیگری نخواهد بود. اما اینجا اگر واقعا از عینک عقل به چنین شایعات بی اساس نظر بیندازیم، نه تنها که معقول، بلکه مردود خواهد بود.
در مورد آخرین مطلب "چای سیاه" همین دلیل کافی خواهد بود که اگر چای سیاه شفای کرونا باشد، خوراک مردم ایران چای سیاه است؛ چای سبز به ندرت در این کشور پیدا میشود، اما کرونا ایرانیان را به چالش کشیده است.
گذشته از آن، خواب "شیخ در مدینه" در عصر کنونی با پیشرفت رسانهها، اندکترین حقیقت از چشم رسانهها دور نخواهد ماند، که اگر چنین فردی موجود بود، چرا از طریق رسانههای معتبر به مردم آگاهیدهی نمیکرد که از طریق صفحات اجتماعی و نامههای روی بازار.
بالا تر از آن، در مورد موی "داخل قرآن" باید گفت که موی سر یا صورت انسان، با اندکترین تکان سر و صورت میریزد و انسان هر کتابی را که مطالعه کند، ممکن تاری موی داخل آن جا بگیرد و بماند. قرآن نیز از این امر مستثنی نخواهد بود. در کنار این، فرد مسلمان در شفا بودن آیات قرآن شک دارد که بیاید به یک موی غیرزنده پناه ببرد و آن را علاج خود بداند؟
ما نیز نمیپردازیم به اینکه این شایعات از سوی چه کسی و چه گروهی پخش و نشر میشود، ولی مردم ما که الحمدلله هم از عقل سلیم و منابع معتبر مانند قرآن و احادیث موثق بهرهمند هستند، اوقات گرانبهایشان را پیرامون چنین مطالب مضحک و خرافی ضایع نکنند و در راه موفقیت خود و جامعه تلاش نمایند.
این شایعات در جامعه افغانستان نو پا نیست، حتی زمانی که رسانه موجود نبود، با قلم و کاغذ در میان مردم منتشر میگردید، که نمونه آن خوابهای عجیب و غریب و هشدارهایی که اگر کوتاهی کنید، عزیزترین فرد خودت را از دست میدهید.
با این حال افغانستان خسته از همه مشکلات و جنگ، معتقدانه این پیامها را سینه به سینه نقل میکند، اما از پیامد آن آگاه نیست.
اما تأسفبارتر از آن، قشر زنان که اساس جامعه و خانواده را تشکیل میدهند، 80 درصد حامل این شایعات هستند؛ در حالی که خودشان سخت به چنین مسایلی ایمان میآورند. حتی در تازهترین مورد پیرامون شایعه "موی متبرک داخل قرآن"، شاهد درگیری میان مادر معتقد و سرسخت با پسرش در گوشهای از افغانستان، که نیازی به ذکر نام منطقه نمیدانیم، بودیم. زمانی که پسر تلاش داشت مادر را از این خرافه نجات دهد، کار به جایی رسید که مادر، پسرش را نامسلمان و حتی به کفر متهم کرد.
در این قضیه هزاران خانم ساعتها وقتشان را برای یافتن تار مویی داخل قرآن صرف کردند؛ ساعتها موی را داخل آب گذاشتن و آب متبرک را تا حد توان در بین عزیزان و حتی همسایه ها پخش و نشر کردند و تا هنوز امیدوار هستند این "موی" آنان را در برابر امراض گوناگون حفاظت کند.
تا هنوز سفره قضیه "موی داخل قرآن" از میان خانهها برچیده نشده که مساله خواب "شیخ احمد نوری" در مدینه دست به دست میشود که گویا بنا به این خواب، چندین هزار مسلمان توسط کرونا کشته میشوند، ولی وحشتناکتر اینکه، اگر مساله خواب را 100 برگ چاپ نکنید و به مردم نرسانید، فرزندتان وفات میکند.
گذشته از این دو مساله، همه روزه در میان مردم شایعاتی پخش میشود که "در فلان ولایت افغانستان کودکی متولد شد، مادرش وفات کرد، خودش هم یک الی دو ساعت زنده بود و در آخرین لحظات عمرش گفته است که فلان مواد، درمان کرونا است. گاهی این کودک در شرق، گاهی در غرب و شمال افغانستان متولد میگردد، اما بعضا این طفل همزمان در چندین ولایت متولد شده، عین پیام را میرساند".
از جمعه شب(8 حمل) تا کنون چنین کودک در بلخ، تخار، کابل و غیره ولایات متولد شده، چای سیاه را شفای بیماری کرونا عنوان کرده و مردم ما پس از شنیدن این خبر، سراسیمه به جان چای سیاه هجوم آورده، بیرحمانه به مصرف این مواد پرداختهاند. در نیمه شب حتی کسانی که چای سیاه نداشتند، صدها متر راه پیمودند و وقتی دیدند دکانها بسته است، دهها دروازه حویلی را تقالباب کردند تا صاحب دکان را پیدا کنند، وقتی صاحب دکان از ماجرا خبر شد، گفت که هر کیلو چای سبز از این لحظه به بعد از 200 افغانی به 900 افغانی رسیده، ولی مردم که خیلی هیجان زده این ماجرا بودند، به هر قیمتی چای را خریدند و نوش جان کردند؛ سپس از هر طریق ممکن پیغام را به فامیل و اقارب رساندند.
اما نتیجه این هیجانات و تلاشهای بیتعقل جز درگیریها، سرگردانی، خودآزاری و مردمآزاری چیزی دیگری نخواهد بود. اما اینجا اگر واقعا از عینک عقل به چنین شایعات بی اساس نظر بیندازیم، نه تنها که معقول، بلکه مردود خواهد بود.
در مورد آخرین مطلب "چای سیاه" همین دلیل کافی خواهد بود که اگر چای سیاه شفای کرونا باشد، خوراک مردم ایران چای سیاه است؛ چای سبز به ندرت در این کشور پیدا میشود، اما کرونا ایرانیان را به چالش کشیده است.
گذشته از آن، خواب "شیخ در مدینه" در عصر کنونی با پیشرفت رسانهها، اندکترین حقیقت از چشم رسانهها دور نخواهد ماند، که اگر چنین فردی موجود بود، چرا از طریق رسانههای معتبر به مردم آگاهیدهی نمیکرد که از طریق صفحات اجتماعی و نامههای روی بازار.
بالا تر از آن، در مورد موی "داخل قرآن" باید گفت که موی سر یا صورت انسان، با اندکترین تکان سر و صورت میریزد و انسان هر کتابی را که مطالعه کند، ممکن تاری موی داخل آن جا بگیرد و بماند. قرآن نیز از این امر مستثنی نخواهد بود. در کنار این، فرد مسلمان در شفا بودن آیات قرآن شک دارد که بیاید به یک موی غیرزنده پناه ببرد و آن را علاج خود بداند؟
ما نیز نمیپردازیم به اینکه این شایعات از سوی چه کسی و چه گروهی پخش و نشر میشود، ولی مردم ما که الحمدلله هم از عقل سلیم و منابع معتبر مانند قرآن و احادیث موثق بهرهمند هستند، اوقات گرانبهایشان را پیرامون چنین مطالب مضحک و خرافی ضایع نکنند و در راه موفقیت خود و جامعه تلاش نمایند.