شرایط سیاسی افغانستان به شدت ملتهب و بحرانی است. هیچ تصویر روشنی از آینده وجود ندارد. در حالی که منابع ارگ ریاست جمهوری از اتخاذ تدابیر برای برگزاری مراسم تحلیف اشرف غنی به عنوان رییس جمهوری خبر می دهند و احتمالا او هفته آینده به عنوان «رییس جمهور» سوگند یاد خواهد کرد، در اردوی عبدالله عبدالله هیچ نشانه ای از سازش و عقب نشینی از مواضع، دیده نمی شود.
جنرال دوستم که قدرتمندترین حامی عبدالله محسوب می شود روز چهارشنبه در شبرغان؛ مرکز قدرت خود از حکومت به رهبری عبدالله حمایت کرد و از مردم خواست تا از هیچکس حتی نیروهای خارجی و امریکا هم نترسند.
این درخواست دوستم در پاسخ به موضع گیری داوود سلطان زوی؛ از حامیان اشرف غنی صورت گرفت که گفته بود نیروهای ناتو و امریکایی اجازه تشکیل دولت از سوی عبدالله را نمی دهند.
این در حالی است که امریکا و کشورهای عضو ناتو تاکنون درباره نتایج انتخابات، سکوت کرده اند و تنها نماینده اتحادیه اروپا نهایی شدن انتخابات را به اشرف غنی تبریک گفته است.
کارشناسان می گویند که وضعیت جاری کاملا قابل پیش بینی بود و ریشه های این معضل در حکومت دوسره وحدت ملی قرار داشت که در آن، دو نیروی متضاد و متناقض در چارچوب یک حکومت، کار می کردند؛ در حالی که رویکردها، گرایش ها، سیاست ها و منافع هیچیک از آنها هیچ شباهتی به دیگری نداشت.
آنها اگرچه توانستند حکومت به شدت قطبی شده وحدت ملی را به سرانجام برسانند؛ اما حضور هردو نفر در انتخابات ریاست جمهوری ششم میزان، بروز دوباره تنش و تقابل میان آنها را اجتناب ناپذیر می کرد.
این اتفاق هم افتاد و در نهایت، حکومت دوسره وحدت ملی اینک به حکومت های دوگانه ای منجر شده که کشور را بر لبه پرتگاه قرار داده و خطر تجزیه را بیش از هر زمان دیگری تشدید کرده است.
گفته می شود شماری از هواداران عبدالله و رهبران سیاسی هم پیمان او در ولایت های شمالی کشور، مشغول جشن گرفتن «پیروزی» او در انتخابات هستند و تصاویر اشرف غنی را از ادارات دولتی شماری از ولایت ها برداشته اند.
جنرال دوستم هم در اجتماع بزرگ هوادارانش در شبرغان به مردم وعده داد که والی های آنان به زودی از سوی حکومت به رهبری عبدالله، معرفی خواهد شد.
در چنین شرایطی روشن نیست که دولت آینده اصولا شکل خواهد گرفت یا نه، و اگر شکل بگیرد چه شاکله ای خواهد داشت و چگونه اعمال قدرت خواهد کرد.
شماری از کارشناسان می گویند که بحران جاری یکبار دیگر قدرت های جهانی و سازمان های بین المللی را در برابر یک مسؤولیت خطیر و دشوار قرار داده است. از دید آنها اگر جهان سکوت خود درباره این وضعیت را نشکند، بدون شک تعمیق و تشدید بحران، راه های حل آن را پیچیده تر خواهد کرد و بازگشت به مراحل قبلی دشوارتر خواهد شد.
گروهی از ناظران اما سکوت جهان در قبال این بحران را نشانگر حمایت آنها از صلح با طالبان می دانند؛ روندی که مستلزم عدم تشکیل دولت جدید است.
با این حال، علیرغم اعلام آمادگی عبدالله برای همکاری در روند صلح و تشکیل یک هیأت مذاکره کننده همه شمول، به نظر می رسد که اگر بحران انتخابات به امید جایگزین شدن صلح، بیش از این تشدید شود، مهار آن، از عهده بازیگران کنونی خارج می شود و در نهایت به جنگ داخلی یا تجزیه منجر خواهد شد.
از سوی دیگر، تجربه ناکام سال ۲۰۱۴ نشان می دهد که این بار نباید برای حل این بحران، دست به دامن خارجی ها شد؛ زیرا منافع ملی افغانستان و اهداف راهبردی خارجی ها باهم در تضاد قرار دارد و تحقق اهداف آنها جز زایش و افزایش بحران در افغانستان، پیامد دیگری ندارد.
به همین دلیل، از دید صاحب نظران، برای مهار این وضعیت و حل بحران پیش آمده باید یک جریان مدیریت بحران متشکل از شخصیت های ملی، رهبران قومی، چهره های سیاسی، نمایندگان های همه طیف ها، احزاب، سازمان ها و نهادها با حضور دو تیم رقیب، تشکیل شود تا یک راه حل میانه پیدا کند. این امر از یکسو مانع از دخالت خارجی ها می شود و از سوی دیگر، از قرار گرفتن کشور در مسیر تجزیه یا جنگ داخلی، پیشگیری می کند.