زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان میگوید که آنها به مرحله مهم در روند صلح افغانستان نزدیک میشوند.
او این مطلب را در دیدار با حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین و برخی از چهرههای جهادی و سیاسی مطرح کردهاست.
خلیلزاد ساعاتی پیش در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «مشورتهای دوروزه را در کابل انجام دادم. سفر ثمربخش بود.»
خلیلزاد همچنین با فعالان حقوق زن نیز در پیوند به مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان مشورت کردهاست.
او در توییتر نوشت: «با فعالان زن و دیگر رهبران سیاسی مشورت کردیم. ما در مورد تلاشها برای حصول کاهش خشونت و مساعد ساختن راه برای مذاکرات بینالافغانی، بحث نمودیم.»
این در حالی است که فرستاده امریکا برای صلح افغانستان با رهبران حکومت وحدت ملی نیز دیدار کردهاست. رهبران حکومت بر برقراری آتشبس و آغاز مذاکرات بینالافغانی تاکید کردهاند.
خلیلزاد در حالی از نزدیک شدن به یک مرحله مهم در روند صلح سخن می گوید که رهبران سیاسی و مدیران دولت افغانستان همچنان غایبان بزرگ این روند محسوب می شوند. به بیان دیگر، اظهارات خلیلزاد به معنای آن است که امریکا به نیابت از مردم و دولت قانونی افغانستان با طالبان وارد معامله شده و به جای آنها تصمیم گرفته است.
هیچکس نمی داند چه کسی این حق را به امریکا داده که به جای دولت مشروع و قانونی افغانستان بنشیند و برای سرنوشت مردم آن تصمیم بگیرد.
آقای خلیلزاد که از حفظ حقوق زنان در روند صلح سخن می گوید آیا از سوی جامعه بزرگ زنان افغانستان، مأمور مذاکره و معامله با طالبان شده است؟
تأکید بر کاهش خشونت و آغاز مذاکرات بین الافغانی هم در مرحله شعار باقی مانده است. امریکایی ها از همان آغاز تاکنون همواره بر این مسایل تأکید کرده اند؛ اما در عمل، بدون اعتنا به این موارد و سایر دغدغه های مشروع دولت و مردم افغانستان، به گفتگوهای مبهم و پنهانی شان با طالبان ادامه داده اند.
موضوع نگران کننده این است که امریکا تنها برای حل مسایل دوجانبه خود با طالبان وارد مذاکره نشده؛ بلکه ابعاد این گفتگوها از نظام آینده، سرنوشت دستاوردهای ۱۸ ساله، قانون اساسی، ساختار نظام، جایگاه حقوقی و مشروعیت سیاسی و دایره قدرت اجرایی طالبان و... همه در این مذاکرات، مورد بحث قرار می گیرد و چه بسا امکان دارد در خصوص بسیاری از این موارد، تصمیم ها و توافق های نهایی نیز صورت گرفته باشد.
بنابراین، تأکید بر لزوم آغاز مذاکرات بین الافغانی به چه معناست و دولت و جریان های سیاسی افغانستان، دقیقا روی چه مسایلی با طالبان بحث خواهند کرد؟
طالبان در گذشته نشان داده اند که هیچ مشروعیت و اعتباری برای دولت و سایر بازیگران سیاسی افغانستان قایل نیستند. آنها در صدد دست یافتن به یک توافق و تراضی طرفینی با امریکا هستند تا بازگشت مجدد شان به قدرت را تضمین کنند و نیروهای نقش آفرین فعلی را به حاشیه برانند. امریکا هم البته در این روند، اهداف و برنامه هایی دارد که به تمامی به سود افغانستان نیست؛ زیرا محور اصلی آنها را منافع راهبردی ایالات متحده تشکیل می دهد؛ منافعی که لزوما با منافع ملی افغانستان، نه تنها همسو نیست؛ بلکه ممکن است در تضاد و تعارض آشکار هم قرار داشته باشد.
با این حساب، تصمیم گیری درباره چشم انداز آینده بازی امریکا و طالبان، بر عهده دستگاه دیپلماسی دولت افغانستان است. دولت باید تصمیم بگیرد که آیا به عنوان یک عنصر منفعل و کنش پذیر، تبانی های دوجانبه امریکا و طالبان در غیاب دولت و مردم افغانستان را می پذیرد و تسلیم پیامدهای ناگزیر آن می شود یا به مثابه یک طرف مستقل و مقتدر که اقتدار و مشروعیت اش را از اراده مردم اش می گیرد، تصمیم و تبانی احتمالی امریکا با طالبان را به چالش خواهد کشید و همه چیز را موکول به برگزاری نشست های بین الافغانی و تصمیم گیری های دوجانبه افغان ها- افغان ها خواهد کرد.
با توجه به حضور و سلطه همه جانبه امریکا و هم پیمانانش در افغانستان، این امر به سادگی امکان پذیر نیست و حتی ممکن است هزینه های سنگینی در قبال داشته باشد؛ اما استقلال تاوان دارد و دولت باید این شجاعت را داشته باشد که برای احراز و اعاده آن، آماده پرداخت تاوانش هم باشد.
او این مطلب را در دیدار با حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین و برخی از چهرههای جهادی و سیاسی مطرح کردهاست.
خلیلزاد ساعاتی پیش در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «مشورتهای دوروزه را در کابل انجام دادم. سفر ثمربخش بود.»
خلیلزاد همچنین با فعالان حقوق زن نیز در پیوند به مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان مشورت کردهاست.
او در توییتر نوشت: «با فعالان زن و دیگر رهبران سیاسی مشورت کردیم. ما در مورد تلاشها برای حصول کاهش خشونت و مساعد ساختن راه برای مذاکرات بینالافغانی، بحث نمودیم.»
این در حالی است که فرستاده امریکا برای صلح افغانستان با رهبران حکومت وحدت ملی نیز دیدار کردهاست. رهبران حکومت بر برقراری آتشبس و آغاز مذاکرات بینالافغانی تاکید کردهاند.
خلیلزاد در حالی از نزدیک شدن به یک مرحله مهم در روند صلح سخن می گوید که رهبران سیاسی و مدیران دولت افغانستان همچنان غایبان بزرگ این روند محسوب می شوند. به بیان دیگر، اظهارات خلیلزاد به معنای آن است که امریکا به نیابت از مردم و دولت قانونی افغانستان با طالبان وارد معامله شده و به جای آنها تصمیم گرفته است.
هیچکس نمی داند چه کسی این حق را به امریکا داده که به جای دولت مشروع و قانونی افغانستان بنشیند و برای سرنوشت مردم آن تصمیم بگیرد.
آقای خلیلزاد که از حفظ حقوق زنان در روند صلح سخن می گوید آیا از سوی جامعه بزرگ زنان افغانستان، مأمور مذاکره و معامله با طالبان شده است؟
تأکید بر کاهش خشونت و آغاز مذاکرات بین الافغانی هم در مرحله شعار باقی مانده است. امریکایی ها از همان آغاز تاکنون همواره بر این مسایل تأکید کرده اند؛ اما در عمل، بدون اعتنا به این موارد و سایر دغدغه های مشروع دولت و مردم افغانستان، به گفتگوهای مبهم و پنهانی شان با طالبان ادامه داده اند.
موضوع نگران کننده این است که امریکا تنها برای حل مسایل دوجانبه خود با طالبان وارد مذاکره نشده؛ بلکه ابعاد این گفتگوها از نظام آینده، سرنوشت دستاوردهای ۱۸ ساله، قانون اساسی، ساختار نظام، جایگاه حقوقی و مشروعیت سیاسی و دایره قدرت اجرایی طالبان و... همه در این مذاکرات، مورد بحث قرار می گیرد و چه بسا امکان دارد در خصوص بسیاری از این موارد، تصمیم ها و توافق های نهایی نیز صورت گرفته باشد.
بنابراین، تأکید بر لزوم آغاز مذاکرات بین الافغانی به چه معناست و دولت و جریان های سیاسی افغانستان، دقیقا روی چه مسایلی با طالبان بحث خواهند کرد؟
طالبان در گذشته نشان داده اند که هیچ مشروعیت و اعتباری برای دولت و سایر بازیگران سیاسی افغانستان قایل نیستند. آنها در صدد دست یافتن به یک توافق و تراضی طرفینی با امریکا هستند تا بازگشت مجدد شان به قدرت را تضمین کنند و نیروهای نقش آفرین فعلی را به حاشیه برانند. امریکا هم البته در این روند، اهداف و برنامه هایی دارد که به تمامی به سود افغانستان نیست؛ زیرا محور اصلی آنها را منافع راهبردی ایالات متحده تشکیل می دهد؛ منافعی که لزوما با منافع ملی افغانستان، نه تنها همسو نیست؛ بلکه ممکن است در تضاد و تعارض آشکار هم قرار داشته باشد.
با این حساب، تصمیم گیری درباره چشم انداز آینده بازی امریکا و طالبان، بر عهده دستگاه دیپلماسی دولت افغانستان است. دولت باید تصمیم بگیرد که آیا به عنوان یک عنصر منفعل و کنش پذیر، تبانی های دوجانبه امریکا و طالبان در غیاب دولت و مردم افغانستان را می پذیرد و تسلیم پیامدهای ناگزیر آن می شود یا به مثابه یک طرف مستقل و مقتدر که اقتدار و مشروعیت اش را از اراده مردم اش می گیرد، تصمیم و تبانی احتمالی امریکا با طالبان را به چالش خواهد کشید و همه چیز را موکول به برگزاری نشست های بین الافغانی و تصمیم گیری های دوجانبه افغان ها- افغان ها خواهد کرد.
با توجه به حضور و سلطه همه جانبه امریکا و هم پیمانانش در افغانستان، این امر به سادگی امکان پذیر نیست و حتی ممکن است هزینه های سنگینی در قبال داشته باشد؛ اما استقلال تاوان دارد و دولت باید این شجاعت را داشته باشد که برای احراز و اعاده آن، آماده پرداخت تاوانش هم باشد.