آمارها در سایت «Air Visualاز منابع بررسیکننده آلودگی هوا، نشان میدهد که شهر کابل در دو روز گذشته بیشترین میزان آلودگی هوا را داشته و از این لحاظ در صدر آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفتهاست.
این سایت در ادامه به کاربرانش که در این شهر زندگی میکنند، علاوه بر توصیه استفاده از ماسک و دستگاه تصفیه هوا، پیشنهاد داده تا از انجام تمرینات ورزشی در فضای باز خودداری کنند.
مسؤولان اداره ملی حفاظت محیط زیست افغانستان هرچند افزایش آلودگی هوا در شهر کابل را تایید میکنند؛ اما با آمارهای این سایت موافق نیستند و میگویند که سیستم تشخیصدهنده این سایت در کابل وجود ندارد.
دیدهبان محیط زیست در افغانستان پیش از این اعلام کرده بود که آمار قربانیان آلودگی آب و هوا از قربانیان جنگ بیشتر است.
بر اساس سنجش سایت Air Visual که هر یکساعت بهروز میشود، بخشی از شهر کابل در دو روز گذشته با داشتن حدود ۲۸۰ درجه در رتبهبندی معیارهای «EPA» ایالات متحده، آلودهترین نقطه در جهان شمرده شده است.
در میان انکار دولت و اصرار این مرکز معتبر جهانی، این شهروندان کابل هستند که باید هزینه های سنگین فقدان هوای پاک را بپردازند.
نکته قابل تأمل این است که حتی مسؤولان اداره ملی حفاظت از محیط زیست هم می پذیرند که آلودگی هوای پایتخت، یک واقعیت است؛ اما با آمار سایت امریکایی، موافق نیستند؛ زیرا معتقد اند که این سایت، مرکزی برای تشخیص هوای کابل در این شهر ندارد. صرف نظر از درستی یا نادرستی این ادعا، این واقعیت را اما نمی توان انکار کرد که هوای کابل، به نحو کشنده ای، آلوده است و اگر شرایط ناگزیر زندگی در این شهر، وجود نداشت، در حال حاضر باید غیر قابل سکونت اعلام می شد.
از اداره ملی حفاظت از محیط زیست باید پرسید که در حد معیارهای مورد تأیید خودش، چه کاری برای پاکیزگی هوای کابل و زدودن آلودگی های مرگبار آن، انجام داده است؟ سیاست اصولی این اداره در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت چیست؟ و کابلی ها چگونه می توانند مطمئن باشند که در کنار نداشتن آب آشامیدنی سالم، تغذیه، امنیت و... دست کم می توانند هوای خوبی داشته باشند؟
شاید تلخ باشد؛ اما باید بپذیریم که هیچ پاسخ اطمینان بخش و امیدوارکننده ای برای این پرسش ها وجود ندارد. حال کابل روز به روز بدتر می شود و بی تدبیری دولت، فساد، ناکارآمدی، سوء مدیریت و فقدان تدبیر و تخصص در ادارات مسؤول، بر دامنه بحران افزوده و پایتخت نشینان را در معرض یک کشتار جمعی خاموش قرار داده است.
تردیدی وجود ندارد که آلودگی هوا در شهرهای بزرگ صنعتی، مزدحم و متراکم که در معرض انفجار هولناک جمعیت قرار دارند، یک معضل فراگیر جهانی است؛ مشکلی که نمونه های مشابه آن را در شهرهایی مانند لاهور، دهلی و تهران هم می توان شاهد بود؛ اما اکثر مشکلات کابل در این زمینه، قابل مهار و حتی پیشگیری است. آسفالت جاده ها، تنظیف شهر، ممنوعیت استفاده از موترهای فرسوده و دودزا، مجبور کردن مراکزی مانند حمام ها، نانوایی ها و هوتل ها در استفاده از انرژی پاک با آلودگی های کمتر، ارائه مواد سوختی ارزان و قابل دسترس برای خانه ها و انتقال مراکز صنعتی معدود به بیرون از شهر، از مواردی است که حتی در کوتاه مدت هم امکان عملیاتی شدن دارد؛ اما دولت هیچ برنامه ای برای این موارد ندارد.
کابل یک شهر صنعتی نیست که عامل اصلی آلودگی آن همانند دیگر شهرهای منطقه، صنایع سنگین باشد که انتقال آنها به خارج از شهر، هزینه های مضاعفی را بر دولت و بخش خصوصی، تحمیل کند. اکثر آلودگی های موجود کابل، ناشی از استفاده مواد سوختی دودزا و آلاینده هایی مثل زغال سنگ، چوب و... است.
بث گاردینر در کتاب خفقانگرفته توضیح میدهد که آلودگی هوا هر سال جان حدود ۷ میلیون نفر را در سراسر جهان میگیرد. تحقیقات اخیر حاکی از این است که تعداد واقعی نزدیک به ۹ میلیون یا بهعبارتی یک در هر ۹ مرگ است.
بربنیاد یافته های آقای گاردینر بزرگترین منبع آلودگی هوای خطرناک در بخش روستایی هند و در بخشهای بزرگی از افریقا، آتشهای خانگی سادهای هستند که مردم به پا میکنند تا غذا بپزند. این آتشها که با «زیستتوده»هایی مثل چوب، بوته، علف و پِهِن گاو میسوزند، مسبب ۴ میلیون مرگ در سال هستند. زنان و دخترانی که بیشتر مسؤول آشپزی هستند، به شکل نامتناسبی تحت تأثیر آن قرار میگیرند؛ این چیزی است که گاردینر شخصاً شاهدش بوده است. در مالاوی، سینهبغل که اغلب ناشی از آتش پختوپز است، بزرگترین قاتل کودکان زیر پنج سال به شمار میرود.
بر این اساس، تصور کنید در افغانستان که مردم به سوخت هایی مانند گاز، انرژي خورشیدی و... دسترسی ندارند و اغلب از همین مواد سوختی استفاده میکنند، وضعیت چگونه خواهد بود؟
با این حساب، گزارش سایت امریکایی ممکن است به باور مسؤولان افغانستان، نادرست، غیر دقیق و اغراق آمیز باشد؛ اما آلودگی هوا واقعیت دارد و کابلی ها عملا در معرض یک کشتار جمعی آرام هستند.
این سایت در ادامه به کاربرانش که در این شهر زندگی میکنند، علاوه بر توصیه استفاده از ماسک و دستگاه تصفیه هوا، پیشنهاد داده تا از انجام تمرینات ورزشی در فضای باز خودداری کنند.
مسؤولان اداره ملی حفاظت محیط زیست افغانستان هرچند افزایش آلودگی هوا در شهر کابل را تایید میکنند؛ اما با آمارهای این سایت موافق نیستند و میگویند که سیستم تشخیصدهنده این سایت در کابل وجود ندارد.
دیدهبان محیط زیست در افغانستان پیش از این اعلام کرده بود که آمار قربانیان آلودگی آب و هوا از قربانیان جنگ بیشتر است.
بر اساس سنجش سایت Air Visual که هر یکساعت بهروز میشود، بخشی از شهر کابل در دو روز گذشته با داشتن حدود ۲۸۰ درجه در رتبهبندی معیارهای «EPA» ایالات متحده، آلودهترین نقطه در جهان شمرده شده است.
در میان انکار دولت و اصرار این مرکز معتبر جهانی، این شهروندان کابل هستند که باید هزینه های سنگین فقدان هوای پاک را بپردازند.
نکته قابل تأمل این است که حتی مسؤولان اداره ملی حفاظت از محیط زیست هم می پذیرند که آلودگی هوای پایتخت، یک واقعیت است؛ اما با آمار سایت امریکایی، موافق نیستند؛ زیرا معتقد اند که این سایت، مرکزی برای تشخیص هوای کابل در این شهر ندارد. صرف نظر از درستی یا نادرستی این ادعا، این واقعیت را اما نمی توان انکار کرد که هوای کابل، به نحو کشنده ای، آلوده است و اگر شرایط ناگزیر زندگی در این شهر، وجود نداشت، در حال حاضر باید غیر قابل سکونت اعلام می شد.
از اداره ملی حفاظت از محیط زیست باید پرسید که در حد معیارهای مورد تأیید خودش، چه کاری برای پاکیزگی هوای کابل و زدودن آلودگی های مرگبار آن، انجام داده است؟ سیاست اصولی این اداره در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت چیست؟ و کابلی ها چگونه می توانند مطمئن باشند که در کنار نداشتن آب آشامیدنی سالم، تغذیه، امنیت و... دست کم می توانند هوای خوبی داشته باشند؟
شاید تلخ باشد؛ اما باید بپذیریم که هیچ پاسخ اطمینان بخش و امیدوارکننده ای برای این پرسش ها وجود ندارد. حال کابل روز به روز بدتر می شود و بی تدبیری دولت، فساد، ناکارآمدی، سوء مدیریت و فقدان تدبیر و تخصص در ادارات مسؤول، بر دامنه بحران افزوده و پایتخت نشینان را در معرض یک کشتار جمعی خاموش قرار داده است.
تردیدی وجود ندارد که آلودگی هوا در شهرهای بزرگ صنعتی، مزدحم و متراکم که در معرض انفجار هولناک جمعیت قرار دارند، یک معضل فراگیر جهانی است؛ مشکلی که نمونه های مشابه آن را در شهرهایی مانند لاهور، دهلی و تهران هم می توان شاهد بود؛ اما اکثر مشکلات کابل در این زمینه، قابل مهار و حتی پیشگیری است. آسفالت جاده ها، تنظیف شهر، ممنوعیت استفاده از موترهای فرسوده و دودزا، مجبور کردن مراکزی مانند حمام ها، نانوایی ها و هوتل ها در استفاده از انرژی پاک با آلودگی های کمتر، ارائه مواد سوختی ارزان و قابل دسترس برای خانه ها و انتقال مراکز صنعتی معدود به بیرون از شهر، از مواردی است که حتی در کوتاه مدت هم امکان عملیاتی شدن دارد؛ اما دولت هیچ برنامه ای برای این موارد ندارد.
کابل یک شهر صنعتی نیست که عامل اصلی آلودگی آن همانند دیگر شهرهای منطقه، صنایع سنگین باشد که انتقال آنها به خارج از شهر، هزینه های مضاعفی را بر دولت و بخش خصوصی، تحمیل کند. اکثر آلودگی های موجود کابل، ناشی از استفاده مواد سوختی دودزا و آلاینده هایی مثل زغال سنگ، چوب و... است.
بث گاردینر در کتاب خفقانگرفته توضیح میدهد که آلودگی هوا هر سال جان حدود ۷ میلیون نفر را در سراسر جهان میگیرد. تحقیقات اخیر حاکی از این است که تعداد واقعی نزدیک به ۹ میلیون یا بهعبارتی یک در هر ۹ مرگ است.
بربنیاد یافته های آقای گاردینر بزرگترین منبع آلودگی هوای خطرناک در بخش روستایی هند و در بخشهای بزرگی از افریقا، آتشهای خانگی سادهای هستند که مردم به پا میکنند تا غذا بپزند. این آتشها که با «زیستتوده»هایی مثل چوب، بوته، علف و پِهِن گاو میسوزند، مسبب ۴ میلیون مرگ در سال هستند. زنان و دخترانی که بیشتر مسؤول آشپزی هستند، به شکل نامتناسبی تحت تأثیر آن قرار میگیرند؛ این چیزی است که گاردینر شخصاً شاهدش بوده است. در مالاوی، سینهبغل که اغلب ناشی از آتش پختوپز است، بزرگترین قاتل کودکان زیر پنج سال به شمار میرود.
بر این اساس، تصور کنید در افغانستان که مردم به سوخت هایی مانند گاز، انرژي خورشیدی و... دسترسی ندارند و اغلب از همین مواد سوختی استفاده میکنند، وضعیت چگونه خواهد بود؟
با این حساب، گزارش سایت امریکایی ممکن است به باور مسؤولان افغانستان، نادرست، غیر دقیق و اغراق آمیز باشد؛ اما آلودگی هوا واقعیت دارد و کابلی ها عملا در معرض یک کشتار جمعی آرام هستند.