رئیس جمهوری امریکا مدعی شد که ابوبکر بغدادی؛ رهبر گروه تکفیری داعش در حمله نظامیان امریکایی در سوریه کشته شده است.
ترامپ گفت وقتی رهبر داعش با هجوم نیروهای امریکایی روبه‌رو شد، جلیقه انفجاری خود را منفجر کرد و به همراه او سه کودک نیز کشته شدند.
وی همچنین گفت که بعد از کشته شدن ابوبکر بغدادی، تعدادی از ساکنین مخفیگاه تسلیم شدند. او گفت که در میان ساکنین، ۱۱ کودک نیز حضور داشتند که آسیب ندیدند.
ترامپ گفت، جنازه بغدادی به دلیل انفجار به کلی متلاشی شد؛ اما نظامیان امریکایی موفق شدند از طریق آزمایش دی ان ای بازمانده جسد، هویت او را تایید کنند.
رئیس جمهور امریکا درباره رهبر داعش گفت: "او شبیه یک سگ کشته شد. دنیای بدون او جای امن تری خواهد بود."
او همچنین گفت که دولت این کشور از هویت جانشین ابوبکر بغدادی به عنوان رهبر داعش مطلع است.
بغدادی اما یک سمبول وحشت بود؛ سمبولی فاقد اراده و اختیار و قدرت و صلاحیت تصمیم گیری. او را برای رسیدن به مقاصد بزرگتر علم کرده بودند. بغدادی یک عروسک بود که از سوی عروسک‌‌گردان های دیگری هدایت می شد.
او یک مترسک بود؛ مترسکی ترسناک در مزرعه ای که مدت هاست متروکه شده و جز علف های هرز، هیچ کشت و کاری در آن صورت نمی گیرد.
وقتی داعش، شکست خورد، بغدادی هم مرد. او دیگر نه قدرت و نفوذ پیشین را داشت و نه توان هدایت و رهبری یک گروه جهنمی ازهم گسیخته و متلاشی شده را.
بغدادی مدت ها در اختفا به سر می برد و در حال فرار بود. او حتی اختیار مرگش را هم نداشت؛ زیرا در نهایت باید امریکا تصمیم می گرفت که او چه زمانی و چگونه باید کشته شود.
اینکه به راستی بغدادی طبق روایت ترامپ در سوریه کشته شده یا نه، مشخص نیست؛ اما آنچه برای امریکا اهمیت داشت این بود که زمان و مکان این سناریو به دقت انتخاب شود تا حداکثر بازخورد تبلیغاتی را داشته باشد.
اینکه ترامپ توییت کرد که «همین لحظه اتفاق بزرگی رخ داد» خود بیانگر آن بود که امریکا می خواهد از مرگ یک مترسک مرده در مزرعه ای متروک، رویدادی به غایت بزرگ و پربازتاب بسازد.
پس از توییت ترامپ، موج گزارش های غیر رسمی رسانه های امریکایی شکل گرفت که از احتمال کشته شدن ابوبکر بغدادی در سوریه خبر می داد. این موج به سرعت فراگیر شد و به دیگر رسانه های غیر امریکایی در سراسر جهان هم سرایت کرد. این همان چیزی بود که ترامپ و امریکا در پی آن بود.
امریکا می خواست به کمک قدرت تبلیغاتی اعجازگر رسانه، مرگ مترسک مرده در مزرعه ای متروک را به بزرگترین تحول امنیتی جهان تبدیل کند و خود در مقام قهرمان این نمایش هالیوودی، در متن و محور رویداد قرار بگیرد.
سناریو به درستی به اجرا درآمد و ترامپ با تمهیدات تبلیغاتی ویژه از آن پرده برداشت. بمب خبری روز منفجر شد و از حالا به بعد رسانه های سراسر جهان تا مدت ها درباره آن حرف خواهند زد.
چه چیزی رویایی تر از اینکه ترامپ به عنوان رییس جمهوری که به دروغگویی و تصمیم های غلط و سیاست های پرهزینه اشتباه و موضع گیری های وقیح، شهرت دارد به یکباره به قهرمان محبوب داستان کشتن خلیفه خوف انگیز داعش بدل شود؟
با وجود همه اینها، واقعیت چیزی جز این نیست که بغدادی مترسک بی جان یک مزرعه متروکه بود و مرگ او هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد.
ترامپ گفت وقتی رهبر داعش با هجوم نیروهای امریکایی روبه‌رو شد، جلیقه انفجاری خود را منفجر کرد و به همراه او سه کودک نیز کشته شدند.
وی همچنین گفت که بعد از کشته شدن ابوبکر بغدادی، تعدادی از ساکنین مخفیگاه تسلیم شدند. او گفت که در میان ساکنین، ۱۱ کودک نیز حضور داشتند که آسیب ندیدند.
ترامپ گفت، جنازه بغدادی به دلیل انفجار به کلی متلاشی شد؛ اما نظامیان امریکایی موفق شدند از طریق آزمایش دی ان ای بازمانده جسد، هویت او را تایید کنند.
رئیس جمهور امریکا درباره رهبر داعش گفت: "او شبیه یک سگ کشته شد. دنیای بدون او جای امن تری خواهد بود."
او همچنین گفت که دولت این کشور از هویت جانشین ابوبکر بغدادی به عنوان رهبر داعش مطلع است.
بغدادی اما یک سمبول وحشت بود؛ سمبولی فاقد اراده و اختیار و قدرت و صلاحیت تصمیم گیری. او را برای رسیدن به مقاصد بزرگتر علم کرده بودند. بغدادی یک عروسک بود که از سوی عروسک‌‌گردان های دیگری هدایت می شد.
او یک مترسک بود؛ مترسکی ترسناک در مزرعه ای که مدت هاست متروکه شده و جز علف های هرز، هیچ کشت و کاری در آن صورت نمی گیرد.
وقتی داعش، شکست خورد، بغدادی هم مرد. او دیگر نه قدرت و نفوذ پیشین را داشت و نه توان هدایت و رهبری یک گروه جهنمی ازهم گسیخته و متلاشی شده را.
بغدادی مدت ها در اختفا به سر می برد و در حال فرار بود. او حتی اختیار مرگش را هم نداشت؛ زیرا در نهایت باید امریکا تصمیم می گرفت که او چه زمانی و چگونه باید کشته شود.
اینکه به راستی بغدادی طبق روایت ترامپ در سوریه کشته شده یا نه، مشخص نیست؛ اما آنچه برای امریکا اهمیت داشت این بود که زمان و مکان این سناریو به دقت انتخاب شود تا حداکثر بازخورد تبلیغاتی را داشته باشد.
اینکه ترامپ توییت کرد که «همین لحظه اتفاق بزرگی رخ داد» خود بیانگر آن بود که امریکا می خواهد از مرگ یک مترسک مرده در مزرعه ای متروک، رویدادی به غایت بزرگ و پربازتاب بسازد.
پس از توییت ترامپ، موج گزارش های غیر رسمی رسانه های امریکایی شکل گرفت که از احتمال کشته شدن ابوبکر بغدادی در سوریه خبر می داد. این موج به سرعت فراگیر شد و به دیگر رسانه های غیر امریکایی در سراسر جهان هم سرایت کرد. این همان چیزی بود که ترامپ و امریکا در پی آن بود.
امریکا می خواست به کمک قدرت تبلیغاتی اعجازگر رسانه، مرگ مترسک مرده در مزرعه ای متروک را به بزرگترین تحول امنیتی جهان تبدیل کند و خود در مقام قهرمان این نمایش هالیوودی، در متن و محور رویداد قرار بگیرد.
سناریو به درستی به اجرا درآمد و ترامپ با تمهیدات تبلیغاتی ویژه از آن پرده برداشت. بمب خبری روز منفجر شد و از حالا به بعد رسانه های سراسر جهان تا مدت ها درباره آن حرف خواهند زد.
چه چیزی رویایی تر از اینکه ترامپ به عنوان رییس جمهوری که به دروغگویی و تصمیم های غلط و سیاست های پرهزینه اشتباه و موضع گیری های وقیح، شهرت دارد به یکباره به قهرمان محبوب داستان کشتن خلیفه خوف انگیز داعش بدل شود؟
با وجود همه اینها، واقعیت چیزی جز این نیست که بغدادی مترسک بی جان یک مزرعه متروکه بود و مرگ او هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد.
