تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۹
کد مطلب : 188671
خنجر صلح در غلاف خون
در حالی که روز به روز به شمار کشورهای میزبان مذاکرات بین‌الافغانی صلح افزوده می‌شود، در مقیاس بالاتر، بر شدت خشونت‌ها در داخل افغانستان از سوی طالبان به عنوان یک طرف این مذاکرات افزوده می‌شود.
 
در این اواخر گروه طالبان مسوولیت حمله‌ای در قندهار را برعهده گرفت که بنا به اعلام مقامات محلی، در نتیجه آن، ۱۱ تن به ‌شمول دو سرباز پولیس و ۹ غیرنظامی شهید و ۸۳ نفر دیگر به‌شمول سه سرباز پولیس و ۸۰ غیرنظامی زخمی شده‌اند. در میان زخمیان چهار زن و ۱۱ کودک نیز شامل‌اند.
 
حوالی ساعت ۷ صبح روز جمعه(28 سرطان) هم یک مهاجم انتحاری سوار بر موتر نوع کرولا، مواد همراهش را در مقابل ورودی دانشگاه کابل منفجر کرد. به گفته مقامات صحی، این حمله تروریستی ۸ کشته و ۳۳ زخمی به همراه داشت. هرچند طالبان دست داشتن در این حمله را رد کرده، اما در ماهیت این گونه حملات چه قندهار و یا کابل نمی‌توان تفاوتی قائل شد؛ چرا که قربانیان هر دو افراد ملکی و آینده‌سازان افغانستان می‌باشند.
 
با وجود افزایش حملات طالبان علیه مردم افغانستان، ولی باز هم طرف‌های مذاکره با این گروه چه در هیأت خلیل‌زاد یا در قالب گفتگوهای بین‌الافغانی، همچنان بر تداوم این گفتگوهای بی‌سرانجام برای به دست آوردن امتیازی در روزهای پسا صلح احتمالی تاکید دارند و به نوعی درخت امیال و آرزوهای خود را با خون مردم افغانستان آبیاری می‌کنند؛ خونی که دیگر ارزش چندانی ندارد و ریختش همچون طلوع و غروب خورشید، به امر روز مره و عادی مبدل گشته است.
 
در حالی که مردم افغانستان برای داشتن آینده بهتر در دریایی خون‌بار، بدون هیچ‌گونه دلسوز داخلی و یا خارجی دست و پا می‌زنند، خبر از برگزاری چهارمین دور گفتگوهای بین‌الافغانی در اواسط ماه اگست در سمرقند ازبکستان به گوش می‌رسد؛ کشوری که بعد از روسیه و قطر، سومین میزبان نشست‌های بین‌الافغانی را به خود اختصاص داده است.
 
تعدد بازیگران خارجی برای متقاعد کردن طالبان برای پذیرش دولت افغانستان به عنوان طرف اصلی مذاکرات، به طالبان چنان وجه‌ای داده که زمانی که در مسند قدرت بودند، از چنین جایگاهی برخودار نبودند، که امروز به عنوان یک گروه مخالف دولت قانونی افغانستان فعالیت می‌کنند.
 
آنچه که تاکنون از روند مذاکرات به اصطلاح صلح می‌توان استنباط کرد، این است که امریکا در گفتگو با طالبان به دنبال تعریف جدید از رابطه خود با این گروه به عنوان پدید آورنده آن در دهه هشتاد میلادی است و از سویی تلاش دارد تا طالبان را در بدنه سیاسی افغانستان ادغام نماید؛ به همین دلیل حکومت وحدت ملی را در تنگنا قرار داده تا به این مهم برسد.
 
در مذاکرات موازی نیز نمایندگان احزاب سیاسی در تلاش اند در بازار سهم‌خواهی و امتیازطلبی از دیگر عقب نمانند، و به هر نوعی که است، آینده‌ای هرچند ذلت‌بار و خوار را برای شخص خود رقم بزنند. حال در این روزگار پر تلاطم افغانستان، مردم به چه سرنوشتی دچار می‌شوند، از کمترین درجه اهمیت برخوردار می‌باشد!
 
از قدیم گفته‌اند که مرگ یک بار و شیون هم یک‌بار، اوضاع کنونی افغانستان می‌طلبد که تصمیم فراگیر و قاطعی از سوی دولت و جامعه جهانی برای پایان خشونت‌ها اتخاذ شود، تا طرف مقابل مجبور به پذیرش خواست مردم که همانا صلح است شود. این امر محقق نمی شود مگر این‌که تمام بازیگران به خصوص عناصر داخلی و وطن‌دوست افغانستان، دست از قوم‌گرایی، منیت و خواست‌های فردی بردارند تا مانع پرپر شدن آینده‌سازان افغانستان در هر لباس و سِنی شوند.
 
نویسنده: سید مصطفی حبیبی
 
https://avapress.net/vdciyvazzt1avq2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما