در نتیجه حمله گروهی از مهاجمان طالبان به فرماندهی پولیس قندهار دستکم ۱۲ نفر کشته و حدود ۹۰ نفر دیگر زخمی شدند.
حیاتالله حیات؛ والی قندهار میگوید در این حمله ۱۲ نفر کشته و ۶۰ نفر زخمی شدهاند. به گفته او بیشتر قربانیان غیر نظامیان هستند.
وزارت داخله هم گفته است هشت نفر از کشتهشدگان و ۸۹ نفر از زخمیها غیرنظامی هستند. این وزارتخانه این حمله را «تروریستی» خوانده است.
ساختمان گمرک قندهار در نزدیک فرماندهی پولیس قرار دارد و در نتیجه این حمله هفت محموله کالاهای بازرگانی هم آتش گرفته است.
قندهار در هفتههای گذشته شاهد ناآرامیهایی بوده است.
سه روز پیش در نتیجه انفجار یک بمب کنار جادهای در مسیر جاده خاکریز- قندهار، دستکم ۹ نفر کشته و ۲۰ نفر دیگر زخمی شدند. قربانیان همه غیرنظامی و شامل زنان و کودکان بودند.
ماه گذشته نیز ۸ کارمند کمیسیون انتخابات در حمله طالبان در ولسوالی معروف قندهار کشته شدند.
به باور آگاهان، حملات اخیر قندهار یکبار دیگر نشان می دهد که برای رسیدن به صلح هنوز راه درازی در پیش است و باید خون های بیشتری ریخته شود؛ زیرا رویکرد طالبان در کشتار غیرنظامیان و حمله بر مراکز دولتی به منظور امتیازگیری در روند صلح هیچ تغییری نکرده است.
حمله قندهار در عین حال، شکست نشست بین الافغانی اخیر در دوحه و دوگانگی و نفاق پرسش برانگیز حاکم بر فضای مذاکرات صلح امریکا و طالبان را نشان داد. در نشست دوحه، توقف کشتار غیر نظامیان یکی از محورهای توافق بود؛ این در حالی است که در قندهار ۸۰ درصد کشته ها و صد در صد زخمی ها غیر نظامیان هستند.
اینکه علیرغم ابعاد فاجعه بار این حمله خونین برای غیر نظامیان، طالبان به صراحت مسؤولیت آن را بر عهده گرفتند، نشانگر آن است که تاکنون همه تلاش های صلح با آن گروه، بی نتیجه بوده و تنها کمک کرده است تا طالبان از لاک انزوای سیاسی بیرون آیند و مشروعیت بین المللی کسب کنند.
با این حساب، حمله قندهار دولت افغانستان را در برابر یک انتخاب دشوار قرار داده است؛ اینکه آیا همچنان برای صلحی یکجانبه و تحقیرآمیز با طالبان، التماس و تقلا کند یا هزینه های جنگ را برای آن گروه به گونه ای بالا ببرد که دیگر کشتار فجیع غیر نظامیان به مثابه یک اهرم فشار در اختیار طالبان نباشد.
حمله قندهار برای طالبان در عرض تلاش های صلح معنا پیدا می کند و این رویدادهای خشونت آمیز و مرگبار در کنار حضور در نشست های بین الافغانی برای صلح، دو روی یک سکه را تشکیل می دهند.
طالبان با این اقدامات در پی تحمیل این ایده هستند که صلح آنها از موقف ضعف و ذلت نیست؛ بنابراین، توافق صلح تنها تحت این شرط به امضای رهبران آن گروه خواهد رسید که طرف مقابل، قدرت نظامی و توان سخت افزاری آن برای کشتارهای بیشتر و جنگ های شدیدتر را به رسمیت بشناسد و بربنیاد آن، در روند صلح برای آن گروه، امتیاز قایل شود.
این رویکرد ریاکارانه، علی القاعده باید مانع صلح باشد؛ اما در کمال شگفتی، پس از هر حمله خونین طالبان که در آن، تعداد زیادی غیر نظامی کشته و زخمی می شوند، طرف مقابل آن گروه در صلح و جنگ، با استناد به آن حملات، بر ضرورت به صلح بیش از هر زمان دیگر، تأکید می کند.
این ممکن است از یک نظر درست باشد؛ اما اراده مطرح کنندگان این ایده، عمیقا غیر صادقانه و ریاکارانه است. آنها برای آنکه ضعف ها، بی مسؤولیتی ها، شکست ها، ناتوانی ها و رویکردهای مبهم و پرسش برانگیز خود را در عرصه مبارزه با تروریزم، تأمین امنیت و جنگ واقعی و صادقانه با عوامل بحران و ناامنی، توجیه کنند، پشت نقاب صلح طلبی پنهان می شوند. این در حالی است که هریک از حمله هایی مانند رویداد قندهار و یا موارد مشابه آن که در کابل و غزنی و سایر مناطق کشور، رخ داده و می دهد، به تنهایی کافی است تا روند صلح با طالبان، متوقف شود و تا زمانی که آن گروه، دست از خشونت و آدمکشی و خونریزی و مرگ آفرینی برنداشته، نه تنها هیچ مذاکره ای برای صلح صورت نگیرد؛ بلکه سرکوب و مبارزه، تشدید شود و تحریم های شدید بین المللی نیز علیه رهبران و دیپلمات های طالبان، دوباره اعمال گردد؛ اما این اتفاق نمی افتد و کابل و واشنگتن تنها با یک محکومیت ساده، از کنار فاجعه آمیزترین جنایت های طالبان می گذرند و بر آن چشم می پوشند؛ واکنشی که عزم طالبان برای کشتارهای بیشتر و ارتکاب جنایت های هولناک تر را جزم می کند.
حیاتالله حیات؛ والی قندهار میگوید در این حمله ۱۲ نفر کشته و ۶۰ نفر زخمی شدهاند. به گفته او بیشتر قربانیان غیر نظامیان هستند.
وزارت داخله هم گفته است هشت نفر از کشتهشدگان و ۸۹ نفر از زخمیها غیرنظامی هستند. این وزارتخانه این حمله را «تروریستی» خوانده است.
ساختمان گمرک قندهار در نزدیک فرماندهی پولیس قرار دارد و در نتیجه این حمله هفت محموله کالاهای بازرگانی هم آتش گرفته است.
قندهار در هفتههای گذشته شاهد ناآرامیهایی بوده است.
سه روز پیش در نتیجه انفجار یک بمب کنار جادهای در مسیر جاده خاکریز- قندهار، دستکم ۹ نفر کشته و ۲۰ نفر دیگر زخمی شدند. قربانیان همه غیرنظامی و شامل زنان و کودکان بودند.
ماه گذشته نیز ۸ کارمند کمیسیون انتخابات در حمله طالبان در ولسوالی معروف قندهار کشته شدند.
به باور آگاهان، حملات اخیر قندهار یکبار دیگر نشان می دهد که برای رسیدن به صلح هنوز راه درازی در پیش است و باید خون های بیشتری ریخته شود؛ زیرا رویکرد طالبان در کشتار غیرنظامیان و حمله بر مراکز دولتی به منظور امتیازگیری در روند صلح هیچ تغییری نکرده است.
حمله قندهار در عین حال، شکست نشست بین الافغانی اخیر در دوحه و دوگانگی و نفاق پرسش برانگیز حاکم بر فضای مذاکرات صلح امریکا و طالبان را نشان داد. در نشست دوحه، توقف کشتار غیر نظامیان یکی از محورهای توافق بود؛ این در حالی است که در قندهار ۸۰ درصد کشته ها و صد در صد زخمی ها غیر نظامیان هستند.
اینکه علیرغم ابعاد فاجعه بار این حمله خونین برای غیر نظامیان، طالبان به صراحت مسؤولیت آن را بر عهده گرفتند، نشانگر آن است که تاکنون همه تلاش های صلح با آن گروه، بی نتیجه بوده و تنها کمک کرده است تا طالبان از لاک انزوای سیاسی بیرون آیند و مشروعیت بین المللی کسب کنند.
با این حساب، حمله قندهار دولت افغانستان را در برابر یک انتخاب دشوار قرار داده است؛ اینکه آیا همچنان برای صلحی یکجانبه و تحقیرآمیز با طالبان، التماس و تقلا کند یا هزینه های جنگ را برای آن گروه به گونه ای بالا ببرد که دیگر کشتار فجیع غیر نظامیان به مثابه یک اهرم فشار در اختیار طالبان نباشد.
حمله قندهار برای طالبان در عرض تلاش های صلح معنا پیدا می کند و این رویدادهای خشونت آمیز و مرگبار در کنار حضور در نشست های بین الافغانی برای صلح، دو روی یک سکه را تشکیل می دهند.
طالبان با این اقدامات در پی تحمیل این ایده هستند که صلح آنها از موقف ضعف و ذلت نیست؛ بنابراین، توافق صلح تنها تحت این شرط به امضای رهبران آن گروه خواهد رسید که طرف مقابل، قدرت نظامی و توان سخت افزاری آن برای کشتارهای بیشتر و جنگ های شدیدتر را به رسمیت بشناسد و بربنیاد آن، در روند صلح برای آن گروه، امتیاز قایل شود.
این رویکرد ریاکارانه، علی القاعده باید مانع صلح باشد؛ اما در کمال شگفتی، پس از هر حمله خونین طالبان که در آن، تعداد زیادی غیر نظامی کشته و زخمی می شوند، طرف مقابل آن گروه در صلح و جنگ، با استناد به آن حملات، بر ضرورت به صلح بیش از هر زمان دیگر، تأکید می کند.
این ممکن است از یک نظر درست باشد؛ اما اراده مطرح کنندگان این ایده، عمیقا غیر صادقانه و ریاکارانه است. آنها برای آنکه ضعف ها، بی مسؤولیتی ها، شکست ها، ناتوانی ها و رویکردهای مبهم و پرسش برانگیز خود را در عرصه مبارزه با تروریزم، تأمین امنیت و جنگ واقعی و صادقانه با عوامل بحران و ناامنی، توجیه کنند، پشت نقاب صلح طلبی پنهان می شوند. این در حالی است که هریک از حمله هایی مانند رویداد قندهار و یا موارد مشابه آن که در کابل و غزنی و سایر مناطق کشور، رخ داده و می دهد، به تنهایی کافی است تا روند صلح با طالبان، متوقف شود و تا زمانی که آن گروه، دست از خشونت و آدمکشی و خونریزی و مرگ آفرینی برنداشته، نه تنها هیچ مذاکره ای برای صلح صورت نگیرد؛ بلکه سرکوب و مبارزه، تشدید شود و تحریم های شدید بین المللی نیز علیه رهبران و دیپلمات های طالبان، دوباره اعمال گردد؛ اما این اتفاق نمی افتد و کابل و واشنگتن تنها با یک محکومیت ساده، از کنار فاجعه آمیزترین جنایت های طالبان می گذرند و بر آن چشم می پوشند؛ واکنشی که عزم طالبان برای کشتارهای بیشتر و ارتکاب جنایت های هولناک تر را جزم می کند.