در همه کشورها و اجتماعات بشری، وحدت، انسجام و همبستگی موجب فعالیتهای مشترک برای رسیدن به اهداف و آرمانهای ملی و مانع وقوع اختلافها، مناقشات، طغیانها و کینهتوزیها میگردد. بنابراین یکی از اساسیترین راههای رسیدن به خوشبختی و سعادت که هدف اصلی است، در نتیجه وحدت و همبستگی در جامعه فراهم و تسهیل خواهد شد. بدون تردید اتحاد ملی و همبستگی اجتماعی از ارکان اقتدار سیاسی اجتماعی نیز به حساب میآید، چرا که عکسالعملهای مردم حاکی از اراده آنان در دفاع از منافع ملی و مصالح عموم میباشد.
با توجه به اینکه جامعه افغانستان، جامعه متنوع و دارای هویت خاص فرهنگی اجتماعی و سابقه درخشان تمدنی است، با قبول اسلام، فرهنگ اسلامی را نیز پذیرفته است. البته در طول تاریخ در درون این فرهنگ اصیل و پویا، خرده فرهنگهایی نیز وجود داشته که با این فرهنگ بزرگ همزیستی مسالمتآمیز برقرار نمودهاند. تمام اقوام افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، بلوچ، عرب و سایر اقوم کشور، هویت «مسلمان افغانستانی» را به عنوان هویت اصلی بپذیرفتهاند؛ از اینرو در طول تاریخ مبانی وحدت ملی بر پایهی این هویت استوار بوده است.
نکته مهم دیگر، موقعیت ویژه جغرافیایی افغانستان است. افغانستان به صورت یک چهار راه مهم بینالمللی در قلب آسیا قرار دارد، شناخت کشور و مردم ما برای مناطق مرتبط با آسیای مرکزی، جنوبی، غربی، شبهقاره هند و کل خاورمیانه اهمیت ویژه و فوقالعاده دارد، به همین دلیل برای بسیاری از کشورهای دنیا و قدرتهای بزرگ جهانی، اهمیت راهبردی ویژه داشته و در طول تاریخ همواره مورد تاختوتازهای بیوقفه و پیدرپی قدرتهای استعماری و سلطهطلب قرار گرفته است، اما هر بار، متجاوزین با مقاومت و ایستادگی مردم مواجه شده و ضربات سخت و سنگین و شکستهای ننگینی را متحمل گردیدهاند و پس از شکستهای مفتضحانه، سعی در خدشهدار نمودن وحدت ملی مردم کردهاند.
در شرایط کنونی نیز، استکبارجهانی، دشمنان ملت و مردم ما، تمام امکانات و ابزارهای بینالمللی خود را به کار گرفتهاند و با طرح و برنامههای خباثتآمیز و استفاده از عوامل داخلی، سعی میکنند مبانی وحدت ملی در افغانستان را تضعیف کنند و تلاش دارند تا از طریق تشدید تضادهای نهفته در بطن جامعه(تضادهای قومی، نژادی، منطقهای، زبانی، طائفهای)، در میان صفوف اجتماعی مردم تفرقه ایجاد کنند، و به راحتی نفوذ و سلطه استعماری خود را تحمیل نمایند.
بر این اساس، یکی از ضروریترین الزامات جامعه و مردم ما، اتحاد و هوشیاری در برابر تلاشها، تبلیغات رسانهای و جنگ روانی دشمنان برای ایجاد تفرقه، به بهانههای قومیت، طوائف و مذاهب است. شکی نیست که ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی در افغانستان، ایجاد ناامنیها، جنگهای فرسایشی و خانمانسوز، و مشکلات اقتصادی برای متوقف نمودن روند ملت شدن میباشد. بدون تردید ایجاد و شیوع اختلاف و تفرقه دو روش اساسی و هدفمند دشمنان اسلام برای متفرق و متشتت نمودن جامعه و مملکت ما است.
با اطلاع و آگاهی از این نقشههای شوم واقدامات خائنانه، تلاش برای اتحاد و یکپارچگی ملی و تقویت هوشیارانه و خردمندانه انسجام و وفاق ملی، تنها راه یأس و ناامیدی دشمنان و خنثی نمودن توطئههای داخلی و خارجی آنان خواهد بود؛ از اینرو یکی از مشکلات بزرگ و اساسی جامعه و مملکت ما این است که متأسفانه یکی از مهمترین اصول اسلام «اصل اتحاد و یکپارچگی» در جامعه ما به فراموشی سپرده شده و جای آن را خصومتها، تحریک حساسیتهای قومی، لجاجتها و راه انداختن جنگهای خونین و فاجعهبار، خشونت و نفرتآفرینیها پرنموده است. متأسفانه اغلب مطالب مجلات و روزنامههای ما، تبلیغات اکثر و اغلب علماء و روحانیت ما، جناحبندیها، موضعگیریها و به ویژه سیاستهای داخلی و خارجی ما، لبریز و مالا مال از تندرویها، کندرویها، افراطها و تفریطها در جهت به هم زدن وحدت ملی در جامعه میباشد. حقیقتا پرخاشگری، عصبانیت، خشونت، ستیزهجویی، حرمتشکنی، تخریب شخصیت، هتک حرمت و حیثیت افراد، در جامعه بیداد میکند و هر روز اوضاع در این زمینهها فاجعهبارتر میشود. در حالی که اجرای احکام الهی، قوانین و مدیریتهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، اخلاقی و حتی احکام و مسائل عبادی و اعتقادی اسلام نیز بدون وحدت و همبستگی محقق نخواهد شد.
ضروریترین راهکارهای تقویت مبانی وحدت ملی عبارت اند از:
1ـ بدون تردید ضروریترین اقدام تأثیرگذار در رابطه با نقشههای شوم دشمن، بصیرتافزایی در سطح وسیع و گسترده است و یکی از راههای اساسی مقابله با نفوذ سیاسی فرهنگی دشمنان به حساب میآید.
اگر به طور واضح و روشن موضوعات و مسائل مربوط برای مردم تشریح شود، و با اقدامات مهندسیشدهی فرهنگی و فعالیتهای مستمر و سازمانیافتهی رسانهای، دامهای تزویر دشمن روشن و مشخص گردد، اهداف و نیات پلید آنان با سند و مدرک در معرض دید و افکارعمومی قرار گیرد، آنوقت ملت با شناخت دقیق از دسیسههای دشمن میتوانند با عزم و اراده استوار و با بصیرت نافذ، در مسیر وحدت و یکپارچگی گامهای اساسی بردارند و عملا صفوف به همپیوسته جامعه را تقویت و مستحکم نمایند.
2ـ تحکیم و گسترش هرچه بهتر و بیشتر حاکمیت شرع مقدس اسلام و دستورات دینی در زندگی فردی و اجتماعی مخصوصا به منظور بستن راههای نفوذ دشمنان.
تقویت معارف الهی، تبیین ارزشهای جهاد و مقاومت و فراهم نمودن بسترهای لازم برای بازخوانی اهداف و آرمانهای شهداء، همواره موجب استواری، ثبات قدم و فکر افراد جامعه گردیده، روحیه اخوت و برادری تقویت خواهد شد.
3ـ توجه مردم به خصوص جوانان به اینکه دشمن کجاها، چه مواضع و اشخاصی را با چه روش و تاکتیکهایی هدف قرار میدهد.
در مبارزات مستمر و پیگیر بین حق و باطل، همواره «ترور شخصیت» به جای ترور فیزیکی، به عنوان یک ابزار کارساز در مقاطع خاص مورد استفاده جبهه باطل قرار گرفته است. هرگاه اربابان زر و زور در برابر چهرههای خدوم، انقلابی و مبارز احساس ضعف و حقارت کرده و نتوانسته به دلایلی دست به ترور و نابودی طرف بزنند، با استفاده از طرفند دیگری سعی کردهاند با انگ زدن و اتهامات واهی، شخصیت افراد را لکهدار نمایند. چنین اقداماتی، یقینا به منظور اشاعه تبلیغات گمراهکننده، جهت ارائه تصویر نادرست و اغراقآمیز در مورد کسی که هدف قرار گرفته، با ساز و کارهای خاصی انجام میشود.
ترور شخصیت، اساسا حق کشی، دروغ، افترا، تهمت و فریب افکارعمومی است، در مورد کسی که برمبنای حق و حقیت عمل میکند و دشمن درمصاف با او احساس عجز و ناتوانی دارد، اعمال میشود. خیلی مهم و تعیین کننده است که جامعه و مردم در این خصوص نیز آگاهیهای کامل و لازم را داشته باشند. بیداری و هوشیاری جامعه در این خصوص موجب بیاثر شدن برخی از نقشههای دشمن و گام مهمی در جهت استحکام پایههای وحدت ملی خواهد بود.
4ـ شناخت و تبیین اشکالات نظامهای مستکبر و سلطهطلب در حوزههای مسائل فردی، خانواده و اجتماعی و دیگر نقاط ضعف دشمن، الزامی و ضروری است، چون قدرتهای استعمارگر همواره سعی میکنند نقاط ضعفشان آشکار نگردد، تا خود را بیش ازحد مقتدر و توانمند نشان دهند. از این طریق، ملتها را از مبارزه و مقاومت ناامید میسازند، اما با علنی شدن نقاط ضعف دشمن این حربه از او گرفته خواهد شد.
5ـ فعالیتها و رویارویی با نقشهها و دسیسههای دشمن مخصوصا در حوزههای کاری علماء و روحانیت باید کاملا واضح، شفاف و آشکار باشد و دفاع از حریم ارزشهای دینی و ملی، باید کوبنده، به موقع، حساب شده و دقیق باشد، چراکه کوتاهی و قصور در دفاع از ارزشها و فرار از رویارویی با دشمن، باعث تضعیف روحیه نیروهای کارآمد و جوان و تردید در اصالت و حقانیت ارزشها خواهد شد. بنابراین مسئولیت شرعی و ملی ما این است که با شجاعت و صلابت کامل با طرحها و برنامهریزیهای دقیق و مهندسیشده، سعی کنیم همواره ارزشها را به نحو مطلوب در افکار عمومی زنده نگه داریم.
لزوما پایداری و مقاومت در جبهه عملیات روانی دشمنان و مقاومت پایدار در برابر جنگ نرم، به عهده همهی افراد جامعه است که با هوشیاری و بیداری، از مبانی وحدت ملی حراست کنند و راههای هجوم تبلیغاتی دشمنان را سد نمایند.
نویسنده: هاشمی راستی
با توجه به اینکه جامعه افغانستان، جامعه متنوع و دارای هویت خاص فرهنگی اجتماعی و سابقه درخشان تمدنی است، با قبول اسلام، فرهنگ اسلامی را نیز پذیرفته است. البته در طول تاریخ در درون این فرهنگ اصیل و پویا، خرده فرهنگهایی نیز وجود داشته که با این فرهنگ بزرگ همزیستی مسالمتآمیز برقرار نمودهاند. تمام اقوام افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، بلوچ، عرب و سایر اقوم کشور، هویت «مسلمان افغانستانی» را به عنوان هویت اصلی بپذیرفتهاند؛ از اینرو در طول تاریخ مبانی وحدت ملی بر پایهی این هویت استوار بوده است.
نکته مهم دیگر، موقعیت ویژه جغرافیایی افغانستان است. افغانستان به صورت یک چهار راه مهم بینالمللی در قلب آسیا قرار دارد، شناخت کشور و مردم ما برای مناطق مرتبط با آسیای مرکزی، جنوبی، غربی، شبهقاره هند و کل خاورمیانه اهمیت ویژه و فوقالعاده دارد، به همین دلیل برای بسیاری از کشورهای دنیا و قدرتهای بزرگ جهانی، اهمیت راهبردی ویژه داشته و در طول تاریخ همواره مورد تاختوتازهای بیوقفه و پیدرپی قدرتهای استعماری و سلطهطلب قرار گرفته است، اما هر بار، متجاوزین با مقاومت و ایستادگی مردم مواجه شده و ضربات سخت و سنگین و شکستهای ننگینی را متحمل گردیدهاند و پس از شکستهای مفتضحانه، سعی در خدشهدار نمودن وحدت ملی مردم کردهاند.
در شرایط کنونی نیز، استکبارجهانی، دشمنان ملت و مردم ما، تمام امکانات و ابزارهای بینالمللی خود را به کار گرفتهاند و با طرح و برنامههای خباثتآمیز و استفاده از عوامل داخلی، سعی میکنند مبانی وحدت ملی در افغانستان را تضعیف کنند و تلاش دارند تا از طریق تشدید تضادهای نهفته در بطن جامعه(تضادهای قومی، نژادی، منطقهای، زبانی، طائفهای)، در میان صفوف اجتماعی مردم تفرقه ایجاد کنند، و به راحتی نفوذ و سلطه استعماری خود را تحمیل نمایند.
بر این اساس، یکی از ضروریترین الزامات جامعه و مردم ما، اتحاد و هوشیاری در برابر تلاشها، تبلیغات رسانهای و جنگ روانی دشمنان برای ایجاد تفرقه، به بهانههای قومیت، طوائف و مذاهب است. شکی نیست که ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی در افغانستان، ایجاد ناامنیها، جنگهای فرسایشی و خانمانسوز، و مشکلات اقتصادی برای متوقف نمودن روند ملت شدن میباشد. بدون تردید ایجاد و شیوع اختلاف و تفرقه دو روش اساسی و هدفمند دشمنان اسلام برای متفرق و متشتت نمودن جامعه و مملکت ما است.
با اطلاع و آگاهی از این نقشههای شوم واقدامات خائنانه، تلاش برای اتحاد و یکپارچگی ملی و تقویت هوشیارانه و خردمندانه انسجام و وفاق ملی، تنها راه یأس و ناامیدی دشمنان و خنثی نمودن توطئههای داخلی و خارجی آنان خواهد بود؛ از اینرو یکی از مشکلات بزرگ و اساسی جامعه و مملکت ما این است که متأسفانه یکی از مهمترین اصول اسلام «اصل اتحاد و یکپارچگی» در جامعه ما به فراموشی سپرده شده و جای آن را خصومتها، تحریک حساسیتهای قومی، لجاجتها و راه انداختن جنگهای خونین و فاجعهبار، خشونت و نفرتآفرینیها پرنموده است. متأسفانه اغلب مطالب مجلات و روزنامههای ما، تبلیغات اکثر و اغلب علماء و روحانیت ما، جناحبندیها، موضعگیریها و به ویژه سیاستهای داخلی و خارجی ما، لبریز و مالا مال از تندرویها، کندرویها، افراطها و تفریطها در جهت به هم زدن وحدت ملی در جامعه میباشد. حقیقتا پرخاشگری، عصبانیت، خشونت، ستیزهجویی، حرمتشکنی، تخریب شخصیت، هتک حرمت و حیثیت افراد، در جامعه بیداد میکند و هر روز اوضاع در این زمینهها فاجعهبارتر میشود. در حالی که اجرای احکام الهی، قوانین و مدیریتهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، اخلاقی و حتی احکام و مسائل عبادی و اعتقادی اسلام نیز بدون وحدت و همبستگی محقق نخواهد شد.
ضروریترین راهکارهای تقویت مبانی وحدت ملی عبارت اند از:
1ـ بدون تردید ضروریترین اقدام تأثیرگذار در رابطه با نقشههای شوم دشمن، بصیرتافزایی در سطح وسیع و گسترده است و یکی از راههای اساسی مقابله با نفوذ سیاسی فرهنگی دشمنان به حساب میآید.
اگر به طور واضح و روشن موضوعات و مسائل مربوط برای مردم تشریح شود، و با اقدامات مهندسیشدهی فرهنگی و فعالیتهای مستمر و سازمانیافتهی رسانهای، دامهای تزویر دشمن روشن و مشخص گردد، اهداف و نیات پلید آنان با سند و مدرک در معرض دید و افکارعمومی قرار گیرد، آنوقت ملت با شناخت دقیق از دسیسههای دشمن میتوانند با عزم و اراده استوار و با بصیرت نافذ، در مسیر وحدت و یکپارچگی گامهای اساسی بردارند و عملا صفوف به همپیوسته جامعه را تقویت و مستحکم نمایند.
2ـ تحکیم و گسترش هرچه بهتر و بیشتر حاکمیت شرع مقدس اسلام و دستورات دینی در زندگی فردی و اجتماعی مخصوصا به منظور بستن راههای نفوذ دشمنان.
تقویت معارف الهی، تبیین ارزشهای جهاد و مقاومت و فراهم نمودن بسترهای لازم برای بازخوانی اهداف و آرمانهای شهداء، همواره موجب استواری، ثبات قدم و فکر افراد جامعه گردیده، روحیه اخوت و برادری تقویت خواهد شد.
3ـ توجه مردم به خصوص جوانان به اینکه دشمن کجاها، چه مواضع و اشخاصی را با چه روش و تاکتیکهایی هدف قرار میدهد.
در مبارزات مستمر و پیگیر بین حق و باطل، همواره «ترور شخصیت» به جای ترور فیزیکی، به عنوان یک ابزار کارساز در مقاطع خاص مورد استفاده جبهه باطل قرار گرفته است. هرگاه اربابان زر و زور در برابر چهرههای خدوم، انقلابی و مبارز احساس ضعف و حقارت کرده و نتوانسته به دلایلی دست به ترور و نابودی طرف بزنند، با استفاده از طرفند دیگری سعی کردهاند با انگ زدن و اتهامات واهی، شخصیت افراد را لکهدار نمایند. چنین اقداماتی، یقینا به منظور اشاعه تبلیغات گمراهکننده، جهت ارائه تصویر نادرست و اغراقآمیز در مورد کسی که هدف قرار گرفته، با ساز و کارهای خاصی انجام میشود.
ترور شخصیت، اساسا حق کشی، دروغ، افترا، تهمت و فریب افکارعمومی است، در مورد کسی که برمبنای حق و حقیت عمل میکند و دشمن درمصاف با او احساس عجز و ناتوانی دارد، اعمال میشود. خیلی مهم و تعیین کننده است که جامعه و مردم در این خصوص نیز آگاهیهای کامل و لازم را داشته باشند. بیداری و هوشیاری جامعه در این خصوص موجب بیاثر شدن برخی از نقشههای دشمن و گام مهمی در جهت استحکام پایههای وحدت ملی خواهد بود.
4ـ شناخت و تبیین اشکالات نظامهای مستکبر و سلطهطلب در حوزههای مسائل فردی، خانواده و اجتماعی و دیگر نقاط ضعف دشمن، الزامی و ضروری است، چون قدرتهای استعمارگر همواره سعی میکنند نقاط ضعفشان آشکار نگردد، تا خود را بیش ازحد مقتدر و توانمند نشان دهند. از این طریق، ملتها را از مبارزه و مقاومت ناامید میسازند، اما با علنی شدن نقاط ضعف دشمن این حربه از او گرفته خواهد شد.
5ـ فعالیتها و رویارویی با نقشهها و دسیسههای دشمن مخصوصا در حوزههای کاری علماء و روحانیت باید کاملا واضح، شفاف و آشکار باشد و دفاع از حریم ارزشهای دینی و ملی، باید کوبنده، به موقع، حساب شده و دقیق باشد، چراکه کوتاهی و قصور در دفاع از ارزشها و فرار از رویارویی با دشمن، باعث تضعیف روحیه نیروهای کارآمد و جوان و تردید در اصالت و حقانیت ارزشها خواهد شد. بنابراین مسئولیت شرعی و ملی ما این است که با شجاعت و صلابت کامل با طرحها و برنامهریزیهای دقیق و مهندسیشده، سعی کنیم همواره ارزشها را به نحو مطلوب در افکار عمومی زنده نگه داریم.
لزوما پایداری و مقاومت در جبهه عملیات روانی دشمنان و مقاومت پایدار در برابر جنگ نرم، به عهده همهی افراد جامعه است که با هوشیاری و بیداری، از مبانی وحدت ملی حراست کنند و راههای هجوم تبلیغاتی دشمنان را سد نمایند.
نویسنده: هاشمی راستی