محمد محقق؛ معاون دوم ریاست اجرایی در واکنش به حمله طالبان و کوچیها بر مناطق مرکزی گفته که آنان به تشویق آقای غنی چنین اقدام کردهاند.
براساس گزارشها دو شب پیش (21 و 22 ثور) طالبان و کوچیها بر حصه دوم بهسود حمله و تلفاتی را بر نیروهای مردمی وارد کردهاند.
معاون دوم ریاست اجرایی گفته که افراد مسلح طالبان با حمايت عناصرى از كوچيها این حمله را راه اندازی کرده اند.
رییس جمهوری هفته گذشته در دیدار با بزرگان قوم کوچی گفته بود که علفچرها را برای ۲۰ نسل برای کوچیها حفظ میکند.
آقای محقق گفته که این اظهارات آقای غنی تحریک آمیز و به معناى ترغيب آنان (کوچیها) به یک جنگ بينالقومى با هزارهها بود.
او از بحث منازعه كوچى و دهنشين به عنوان زخم ناسور یاد کرده و گفته است که آقاى غنى در جريان كمپاين انتخابات رياست جمهورى گذشته وعده داده بود كه از هجوم كوچىهای مسلح به مناطق مركزى هزاره نشين جلوگيرى میكند.
آنچه از سوی آقای محقق مورد تأکید قرار گرفته است، صرفا یک موضع گیری ساده سیاسی نیست. کوچی گری و تبعات آن، عملا امنیت ملی و ثبات اجتماعی را تهدید می کند.
ائتلاف کوچی ها و طالبان هم رویداد جدیدی است که بعد تازه ای به این بحران می بخشد و خطر بروز تنش های قومی در کشور را بیش از پیش تشدید می کند.
این در حالی است که افغانستان در شرایط شکننده و بحرانی کنونی، تحمل تولد یک بحران فراگیر تازه را ندارد.
بنابراین، دولت نه تنها مسؤول مبارزه با بحران های جاری است؛ بلکه در قبال ظهور هرگونه بحران جدید هم باید ایستادگی کند و اجازه ندهد که پرده خونبار جدیدی بر سناریوی مرگبار جاری در کشور افزوده شود.
از جانب دیگر، اکنون که اشرف غنی بر سر قدرت است و او از نظر قومی یک کوچی محسوب می شود، مسؤولیت دولت در مهار بحران کوچی ها چندبرابر شده است. آقای غنی در این آزمونگاه سخت و دشوار باید نشان دهد که رییس جمهور همه مردم افغانستان است؛ نه فقط کوچی ها.
همانگونه که آقای محقق هم گفته است، رییس جمهوری پیشتر در دوره کارزارهای انتخاباتی اش به مردم هزاره جات قول داده بود که معضل کوچی ها را حل کند؛ اما او همین چندروز پیش در دیدار با نمایندگان کوچی ها افزون بر اعطای امتیازات دیگر، به آنها قول داد که علفچرهای شان را تا ۲۰ نسل دیگر حفظ خواهد کرد.
اگرچه آقای غنی حتی اگر رییس جمهوری مادام العمر افغانستان هم شود، نمی تواند تا ۲۰ نسل دیگر به حیات خود ادامه دهد تا چراگاه هایی را که سلف او عبدالرحمان با زور و ظلم از هزاره ها و شیعیان گرفته و به کوچی های مهاجم داده است، حفظ کند؛ اما این شعار بزرگ او در تقابل آشکار با وعده انتخاباتی اش به مردم شیعه و هزاره قرار دارد.
از جانب دیگر، سکوت و انفعال و بی تفاوتی معنادار حکومت در قبال ائتلاف مسلحانه کوچی ها و طالبان بر علیه مردم بهسود، نه تنها همراستا با مسؤولیت های قانونی دولت در مبارزه با بحران های اجتماعی و رسیدگی مسؤولانه به دادخواهی های عدالتخواهانه مردم نیست؛ بلکه در شرایطی که با اقدام مرگبار کوچی ها و طالبان علیه روستاییان بومی، خطر وقوع یک جنگ تمام عیار قومی، بیش از هر زمان دیگری شدت گرفته است، این رویکرد دولت، وضعیت را وخیم تر خواهد کرد و زمان وقوع درگیری قومی را نزدیک تر خواهد ساخت.
افزون بر این، بحران کوچی ها و تنش های مرگبار و خونین آنها با مردم محلی و ساکنان بومی مناطق هزاره جات، برای نخستین بار بروز نکرده؛ بلکه در سال های گذشته هم شاهد رویدادهای مشابه بوده ایم؛ رویدادهایی که اغلب این بومیان غیرمسلح و بی دفاع بوده اند که در دفاع از زمین ها و خانه های شان در برابر هجوم کوچی های مسلح، آسیب دیده و قربانی داده اند.
بنابراین، حکومت و سایر نهادهای زیرمجموعه دولت باید سال ها پیش از امروز، با تصویب قوانین، اتخاذ تدابیر، ایجاد مناطق حایل، تعریف دقیق حریم و حدود حضور کوچی ها و ده نشین ها و... مانع از بروز درگیری های قومی و رویارویی های مرگبار اجتماعی می شدند؛ اما این اقدام بنا به هر دلیلی صورت نگرفته و هربار پس از بروز فاجعه، حکومت با اعمال یکسری سیاست های مطقعی و تشریفاتی و دادن وعده های غیرعملی، سعی کرده است، معترضان را آرام کند. بنابراین، بحران کوچی گری به عنوان آتشی زیر خاکستر، همچنان امنیت و ثبات و وحدت ملی و همگرایی اجتماعی اقوام ساکن کشور را تهدید می کند.
براساس گزارشها دو شب پیش (21 و 22 ثور) طالبان و کوچیها بر حصه دوم بهسود حمله و تلفاتی را بر نیروهای مردمی وارد کردهاند.
معاون دوم ریاست اجرایی گفته که افراد مسلح طالبان با حمايت عناصرى از كوچيها این حمله را راه اندازی کرده اند.
رییس جمهوری هفته گذشته در دیدار با بزرگان قوم کوچی گفته بود که علفچرها را برای ۲۰ نسل برای کوچیها حفظ میکند.
آقای محقق گفته که این اظهارات آقای غنی تحریک آمیز و به معناى ترغيب آنان (کوچیها) به یک جنگ بينالقومى با هزارهها بود.
او از بحث منازعه كوچى و دهنشين به عنوان زخم ناسور یاد کرده و گفته است که آقاى غنى در جريان كمپاين انتخابات رياست جمهورى گذشته وعده داده بود كه از هجوم كوچىهای مسلح به مناطق مركزى هزاره نشين جلوگيرى میكند.
آنچه از سوی آقای محقق مورد تأکید قرار گرفته است، صرفا یک موضع گیری ساده سیاسی نیست. کوچی گری و تبعات آن، عملا امنیت ملی و ثبات اجتماعی را تهدید می کند.
ائتلاف کوچی ها و طالبان هم رویداد جدیدی است که بعد تازه ای به این بحران می بخشد و خطر بروز تنش های قومی در کشور را بیش از پیش تشدید می کند.
این در حالی است که افغانستان در شرایط شکننده و بحرانی کنونی، تحمل تولد یک بحران فراگیر تازه را ندارد.
بنابراین، دولت نه تنها مسؤول مبارزه با بحران های جاری است؛ بلکه در قبال ظهور هرگونه بحران جدید هم باید ایستادگی کند و اجازه ندهد که پرده خونبار جدیدی بر سناریوی مرگبار جاری در کشور افزوده شود.
از جانب دیگر، اکنون که اشرف غنی بر سر قدرت است و او از نظر قومی یک کوچی محسوب می شود، مسؤولیت دولت در مهار بحران کوچی ها چندبرابر شده است. آقای غنی در این آزمونگاه سخت و دشوار باید نشان دهد که رییس جمهور همه مردم افغانستان است؛ نه فقط کوچی ها.
همانگونه که آقای محقق هم گفته است، رییس جمهوری پیشتر در دوره کارزارهای انتخاباتی اش به مردم هزاره جات قول داده بود که معضل کوچی ها را حل کند؛ اما او همین چندروز پیش در دیدار با نمایندگان کوچی ها افزون بر اعطای امتیازات دیگر، به آنها قول داد که علفچرهای شان را تا ۲۰ نسل دیگر حفظ خواهد کرد.
اگرچه آقای غنی حتی اگر رییس جمهوری مادام العمر افغانستان هم شود، نمی تواند تا ۲۰ نسل دیگر به حیات خود ادامه دهد تا چراگاه هایی را که سلف او عبدالرحمان با زور و ظلم از هزاره ها و شیعیان گرفته و به کوچی های مهاجم داده است، حفظ کند؛ اما این شعار بزرگ او در تقابل آشکار با وعده انتخاباتی اش به مردم شیعه و هزاره قرار دارد.
از جانب دیگر، سکوت و انفعال و بی تفاوتی معنادار حکومت در قبال ائتلاف مسلحانه کوچی ها و طالبان بر علیه مردم بهسود، نه تنها همراستا با مسؤولیت های قانونی دولت در مبارزه با بحران های اجتماعی و رسیدگی مسؤولانه به دادخواهی های عدالتخواهانه مردم نیست؛ بلکه در شرایطی که با اقدام مرگبار کوچی ها و طالبان علیه روستاییان بومی، خطر وقوع یک جنگ تمام عیار قومی، بیش از هر زمان دیگری شدت گرفته است، این رویکرد دولت، وضعیت را وخیم تر خواهد کرد و زمان وقوع درگیری قومی را نزدیک تر خواهد ساخت.
افزون بر این، بحران کوچی ها و تنش های مرگبار و خونین آنها با مردم محلی و ساکنان بومی مناطق هزاره جات، برای نخستین بار بروز نکرده؛ بلکه در سال های گذشته هم شاهد رویدادهای مشابه بوده ایم؛ رویدادهایی که اغلب این بومیان غیرمسلح و بی دفاع بوده اند که در دفاع از زمین ها و خانه های شان در برابر هجوم کوچی های مسلح، آسیب دیده و قربانی داده اند.
بنابراین، حکومت و سایر نهادهای زیرمجموعه دولت باید سال ها پیش از امروز، با تصویب قوانین، اتخاذ تدابیر، ایجاد مناطق حایل، تعریف دقیق حریم و حدود حضور کوچی ها و ده نشین ها و... مانع از بروز درگیری های قومی و رویارویی های مرگبار اجتماعی می شدند؛ اما این اقدام بنا به هر دلیلی صورت نگرفته و هربار پس از بروز فاجعه، حکومت با اعمال یکسری سیاست های مطقعی و تشریفاتی و دادن وعده های غیرعملی، سعی کرده است، معترضان را آرام کند. بنابراین، بحران کوچی گری به عنوان آتشی زیر خاکستر، همچنان امنیت و ثبات و وحدت ملی و همگرایی اجتماعی اقوام ساکن کشور را تهدید می کند.