اعضای جمهوریخواه کنگره امریکا گفتهاند که برای نظارت بر روند صلح افغانستان، طرحی نظارتی را آماده کردهاند که براساس آن، تمام روند مذاکرات صلح امریکا با طالبان از مرحله بحث تا توافق و پس از توافق صلح، زیر نظارت جدی قرار خواهد گرفت.
لیز چینی و جیم بنکس گفته اند که نظارت از جریان مذاکرات صلح با طالبان حتمی است و باید مردم امریکا اطمینان حاصل کنند که روند این مذاکرات سبب تامین ثبات و امنیت در افغانستان میشود.
به گفته آنان، در این طرح روند کنونی صلح به نفع افغانستان خوانده شده؛ اما اگر در نتیجه این مذاکرات دستاوردهای 18 سال گذشته افغانستان از بین برود، نظام موجود تخریب شود، امنیت بهبود نیابد و سبب ایجاد مشکلات دیگر در منطقه شود، در آن صورت نیاز نیست به این مذاکرات ادامه داده شود.
این دو عضو کنگره امریکا تاکید کردهاند که هیچگونه عجله ای در خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در کار نیست؛ زیرا در آن صورت خطرات جدی متوجه امنیت ملی امریکا خواهد شد.
ناظران اما می گویند که برای اعضای کنگره امریکا اولویت اصلی، نگرانی های امنیت ملی خود ایالات متحده است نه «دستاوردهای» دخالت نظامی امریکا و متحدانش در افغانستان در حوزه هایی مانند حقوق بشر، آزادی های اساسی، حقوق شهروندی، دولت سازی، امنیت و نیروهای مسلح و...
آنها می خواهند بدانند که آیا روند صلح مورد نظر دولت امریکا می تواند ایالات متحده را به مسیری کوتاه تر و کم هزینه تر برای رسیدن به اهداف هژمونیک و استراتژیک خود در افغانستان، هدایت کند یا خیر. نمایندگان کنگره امریکا در عین می خواهند اطمینان حاصل کنند که پس از صلح با طالبان، هیچ خطری امنیت ملی امریکا را از ناحیه فعالیت گروه های تروریستی بین المللی در افغانستان تهدید نخواهد کرد.
این در حالی است که در این سو در افغانستان، پارلمان نه تنها هیچ برنامه و راهبردی برای نظارت بر روند صلح ندارد؛ بلکه خود وجود پارلمان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در حالی که بیش از پنج ماه از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی می گذرد، کمیسیون های انتخاباتی نخواسته یا نتوانسته اند نتایج نهایی آن را اعلام کنند. از آنسو حکومت و شخص رییس جمهوری نیز در رویکردی مبهم و پرسش برانگیز از افتتاح پارلمان پیشین، امتناع می ورزد؛ بدون آنکه برای آغاز به کار پارلمان جدید، روی کمیسیون های انتخاباتی، فشار وارد کند. بر این اساس، افغانستان در خلأ کامل یکی از مهم ترین ارکان قوای سه گانه به سر می برد و این در شرایطی است که روند صلح، روز به روز جدی تر و حساس تر می شود و غیبت پارلمان که باید صدای مردم در این روند باشد، بیشتر از پیش، محسوس و ملموس است.
روند جاری صلح اگرچه در رویکردی عجیب، میان امریکا و طالبان جریان دارد؛ اما این صلح باید برای مردم و کشور افغانستان به وجود بیاید؛ با این حال، دولت و کمیسیون های انتخاباتی با سکوت و بی تفاوتی غیر مسؤولانه در قبال آغاز کار پارلمان، عملا به غیبت مردم افغانستان به منظور مشارکت در تصمیم گیری برای سرنوشت آینده شان در روند صلح، دامن می زنند. این همان چیزی است که امریکا هم به شدت به دنبال آن است. امریکا نه تنها تمایلی به آغاز کار نهادی به نام پارلمان در افغانستان ندارد؛ بلکه حتی می خواهد ارگ ریاست جمهوری را نیز به مثابه مانعی در مسیر اهداف و برنامه های خود در پوشش صلح با طالبان، از سر راه بردارد و به این ترتیب، آزادانه و بدون هیچ مزاحمت و ممانعتی، پروژه های بعدی خود را بر افغانستان تحمیل کند.
با این حساب، مراجع، مقام ها، جریان ها و شخصیت هایی که در افغانستان، به صورت مستمر، سخن از لزوم مشارکت مردم افغانستان در روند صلح، آگاهی آنها از جزئیات این روند و مدیریت و مالکیت این روند از سوی دولت افغانستان به میان می آورند، یا دروغ می گویند و یا از درک این واقعیت مسلم، عاجز اند که یکی از اصلی ترین راه های اعمال سلطه و قدرت مردم در روندهای مهم و استراتژيک ملی مانند صلح با طالبان، فعالیت قوه ای به نام پارلمان است تا در پوشش ارائه یک طرح استراتژیک عملی و قابل اجرا بتواند اراده مردم افغانستان در این زمینه را اعمال کند و از دستبرد قدرت های خارجی و نیروهای مزدور داخلی به حق مردم و دخالت آنها به سرنوشت آنها پیشگیری نماید.
لیز چینی و جیم بنکس گفته اند که نظارت از جریان مذاکرات صلح با طالبان حتمی است و باید مردم امریکا اطمینان حاصل کنند که روند این مذاکرات سبب تامین ثبات و امنیت در افغانستان میشود.
به گفته آنان، در این طرح روند کنونی صلح به نفع افغانستان خوانده شده؛ اما اگر در نتیجه این مذاکرات دستاوردهای 18 سال گذشته افغانستان از بین برود، نظام موجود تخریب شود، امنیت بهبود نیابد و سبب ایجاد مشکلات دیگر در منطقه شود، در آن صورت نیاز نیست به این مذاکرات ادامه داده شود.
این دو عضو کنگره امریکا تاکید کردهاند که هیچگونه عجله ای در خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در کار نیست؛ زیرا در آن صورت خطرات جدی متوجه امنیت ملی امریکا خواهد شد.
ناظران اما می گویند که برای اعضای کنگره امریکا اولویت اصلی، نگرانی های امنیت ملی خود ایالات متحده است نه «دستاوردهای» دخالت نظامی امریکا و متحدانش در افغانستان در حوزه هایی مانند حقوق بشر، آزادی های اساسی، حقوق شهروندی، دولت سازی، امنیت و نیروهای مسلح و...
آنها می خواهند بدانند که آیا روند صلح مورد نظر دولت امریکا می تواند ایالات متحده را به مسیری کوتاه تر و کم هزینه تر برای رسیدن به اهداف هژمونیک و استراتژیک خود در افغانستان، هدایت کند یا خیر. نمایندگان کنگره امریکا در عین می خواهند اطمینان حاصل کنند که پس از صلح با طالبان، هیچ خطری امنیت ملی امریکا را از ناحیه فعالیت گروه های تروریستی بین المللی در افغانستان تهدید نخواهد کرد.
این در حالی است که در این سو در افغانستان، پارلمان نه تنها هیچ برنامه و راهبردی برای نظارت بر روند صلح ندارد؛ بلکه خود وجود پارلمان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در حالی که بیش از پنج ماه از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی می گذرد، کمیسیون های انتخاباتی نخواسته یا نتوانسته اند نتایج نهایی آن را اعلام کنند. از آنسو حکومت و شخص رییس جمهوری نیز در رویکردی مبهم و پرسش برانگیز از افتتاح پارلمان پیشین، امتناع می ورزد؛ بدون آنکه برای آغاز به کار پارلمان جدید، روی کمیسیون های انتخاباتی، فشار وارد کند. بر این اساس، افغانستان در خلأ کامل یکی از مهم ترین ارکان قوای سه گانه به سر می برد و این در شرایطی است که روند صلح، روز به روز جدی تر و حساس تر می شود و غیبت پارلمان که باید صدای مردم در این روند باشد، بیشتر از پیش، محسوس و ملموس است.
روند جاری صلح اگرچه در رویکردی عجیب، میان امریکا و طالبان جریان دارد؛ اما این صلح باید برای مردم و کشور افغانستان به وجود بیاید؛ با این حال، دولت و کمیسیون های انتخاباتی با سکوت و بی تفاوتی غیر مسؤولانه در قبال آغاز کار پارلمان، عملا به غیبت مردم افغانستان به منظور مشارکت در تصمیم گیری برای سرنوشت آینده شان در روند صلح، دامن می زنند. این همان چیزی است که امریکا هم به شدت به دنبال آن است. امریکا نه تنها تمایلی به آغاز کار نهادی به نام پارلمان در افغانستان ندارد؛ بلکه حتی می خواهد ارگ ریاست جمهوری را نیز به مثابه مانعی در مسیر اهداف و برنامه های خود در پوشش صلح با طالبان، از سر راه بردارد و به این ترتیب، آزادانه و بدون هیچ مزاحمت و ممانعتی، پروژه های بعدی خود را بر افغانستان تحمیل کند.
با این حساب، مراجع، مقام ها، جریان ها و شخصیت هایی که در افغانستان، به صورت مستمر، سخن از لزوم مشارکت مردم افغانستان در روند صلح، آگاهی آنها از جزئیات این روند و مدیریت و مالکیت این روند از سوی دولت افغانستان به میان می آورند، یا دروغ می گویند و یا از درک این واقعیت مسلم، عاجز اند که یکی از اصلی ترین راه های اعمال سلطه و قدرت مردم در روندهای مهم و استراتژيک ملی مانند صلح با طالبان، فعالیت قوه ای به نام پارلمان است تا در پوشش ارائه یک طرح استراتژیک عملی و قابل اجرا بتواند اراده مردم افغانستان در این زمینه را اعمال کند و از دستبرد قدرت های خارجی و نیروهای مزدور داخلی به حق مردم و دخالت آنها به سرنوشت آنها پیشگیری نماید.