حکمت خلیل کرزی؛ معین سیاسی وزارت امور خارجه روز سه شنبه در نشستی در نهاد مطالعات حقوقی و سیاسی افغانستان، از افزایش اختلاف ها میان امریکا و روسیه در افغانستان هشدار داد.
در این نشست که در باره سیاستهای خارجی افغانستان و راههای رسیدن به صلح برگزار شده بود، کرزی گفت که اختلاف های امریکا و روسیه از اوکراین به سوی افغانستان در حرکت است و اگر این رقابت ها رسمی شوند، برای افغانستان پیامدهای زیانباری خواهد داشت.
حکمت خلیل کرزی گفت: «این اختلافات آهسته آهسته از اوکراین به طرف افغانستان روان است و هر زمانی که این اختلافات به گونه رسمی آغاز شود، برای افغانستان حالت بد خواهد داشت.»
این نخستین بار نیست که از احتمال رویارویی امریکا و روسیه در افغانستان، ابراز نگرانی می شود. واقعیت این است که این رویارویی دست کم در سایر نقاط جهان از سال ها پیش آغاز شده و با ورود مستقیم روسیه به جنگ سوریه، قدرت نمایی های هسته ای این کشور در برابر دامن گستری ملموس ناتو به سمت مرزهای این کشور و حتی طرح ادعای دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، ابعاد تازه ای پیدا کرده است.
صرف نظر از این مساله، افغانستان کشوری است که از دیرباز به این سو مورد طمع و توجه ابرقدرت های شرق و غرب بوده و در هیچ مقطعی از تاریخ، بدون وابستگی به یکی از قطب های شرقی با غربی قدرت، حیات سیاسی مستقل یا میانه و متوازنی را تجربه نکرده است و در حال حاضر هم، پس از حذف روسیه از معادلات استراتژيک جهان و به تعبیری ظهور قرن امریکایی، میزبان هزاران نظامی غربی با رهبری مرکزی ایالات متحده است.
از جانب دیگر، با توجه به بازتعریف و بازسازی نمودار جغرافیایی «روسیه نو» از جانب ولادیمیر پوتین که به روایت دقیق تر، چیزی نیست جز احیای دگرباره همان روسیه زمان اقتدار شوروی پیشین، افغانستان هم می تواند در چارچوب منطقه نفوذ روسیه نو قرار بگیرد و به این ترتیب، حضور ناتو و نیروهای نظامی غربی به رهبری امریکا در افغانستان، از جانب استراتژیست های روسی به مثابه خطری بالقوه برای این حوزه نفوذ، تعریف و تعبیر شود.
موضوع مهم دیگری که روسیه را وادار می کند دامنه تقابل های آشکار اخیر خود را به افغانستان نیز گسترش دهد، توسعه گستره تروریزم بین المللی است که از اعلام جنگ مستقیم با روسیه و متحدان آن در منطقه، هیچ ابایی ندارد و همین امر، این گمانه را در نزد روس ها و سایر منتقدان رویکرد غرب و ناتو و امریکا در برابر این گروه ها و شبکه های تروریستی به ویژه در سوریه و عراق، تقویت کرده است که دست سازمان های استخباراتی و اطلاعاتی غرب در عقب پروژه ترویج و توسعه تکفیر و ترور و جنگ افروزی های مبتنی بر فرقه گرایی خونین قومی- مذهبی قرار دارد.
وجود شواهد غیر قابل انکاری از حمایت بی دریغ و سخاوتمندانه رژيم های متحد و دست نشانده غرب در خاور میانه از جریان های تکفیری و تروریستی هم، فرضیه دخالت امریکا و ناتو در استفاده از پروژه تروریزم تکفیری برای درهم کوبیدن رقبا و دشمنان سنتی خود در منطقه را بیش از پیش، تقویت کرده است.
با در نظرداشت این موضوعات، احتمال حمایت روسیه از یکی از طرف های جنگ جاری در افغانستان، نه تنها غیر منطقی و دور از انتظار نیست؛ بلکه چه بسا می تواند به عنوان روشی از تقابل روسیه با ناتو و امریکا در زمین افغانستان، تلقی شده و جدی گرفته شود. البته این تحلیل، لزوما بدان معنا نیست که روسیه از طالبان در برابر نیروهای دولتی حمایت می کند؛ اما تمایل روسیه به حمایت از طالبان برای متوقف کردن «پروژه داعش» در افغانستان و جلوگیری از موفقیت برنامه انتقال روشمند ناامنی به شمال افغانستان و از آنجا به کشورهای آسیای میانه، سرزمین های قفقاز و در نهایت خود روسیه، چیزی نیست که قابل انکار باشد.
روسیه پیش از این، آشکارا از چنین برنامه ای سخن گفته بود؛ هرچند طالبان ظاهرا آن را رد کردند.
با این جمع بندی، اگر نگرانی وزارت خارجه درست باشد، تقابل روسیه و امریکا، به چالشی جدی و جدید در حوزه امنیت افغانستان تبدیل خواهد شد و دولت افغانستان در مدیریت این بحران، تنگناها و محدودیت های سختی در پیش خواهد داشت.
در این نشست که در باره سیاستهای خارجی افغانستان و راههای رسیدن به صلح برگزار شده بود، کرزی گفت که اختلاف های امریکا و روسیه از اوکراین به سوی افغانستان در حرکت است و اگر این رقابت ها رسمی شوند، برای افغانستان پیامدهای زیانباری خواهد داشت.
حکمت خلیل کرزی گفت: «این اختلافات آهسته آهسته از اوکراین به طرف افغانستان روان است و هر زمانی که این اختلافات به گونه رسمی آغاز شود، برای افغانستان حالت بد خواهد داشت.»
این نخستین بار نیست که از احتمال رویارویی امریکا و روسیه در افغانستان، ابراز نگرانی می شود. واقعیت این است که این رویارویی دست کم در سایر نقاط جهان از سال ها پیش آغاز شده و با ورود مستقیم روسیه به جنگ سوریه، قدرت نمایی های هسته ای این کشور در برابر دامن گستری ملموس ناتو به سمت مرزهای این کشور و حتی طرح ادعای دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، ابعاد تازه ای پیدا کرده است.
صرف نظر از این مساله، افغانستان کشوری است که از دیرباز به این سو مورد طمع و توجه ابرقدرت های شرق و غرب بوده و در هیچ مقطعی از تاریخ، بدون وابستگی به یکی از قطب های شرقی با غربی قدرت، حیات سیاسی مستقل یا میانه و متوازنی را تجربه نکرده است و در حال حاضر هم، پس از حذف روسیه از معادلات استراتژيک جهان و به تعبیری ظهور قرن امریکایی، میزبان هزاران نظامی غربی با رهبری مرکزی ایالات متحده است.
از جانب دیگر، با توجه به بازتعریف و بازسازی نمودار جغرافیایی «روسیه نو» از جانب ولادیمیر پوتین که به روایت دقیق تر، چیزی نیست جز احیای دگرباره همان روسیه زمان اقتدار شوروی پیشین، افغانستان هم می تواند در چارچوب منطقه نفوذ روسیه نو قرار بگیرد و به این ترتیب، حضور ناتو و نیروهای نظامی غربی به رهبری امریکا در افغانستان، از جانب استراتژیست های روسی به مثابه خطری بالقوه برای این حوزه نفوذ، تعریف و تعبیر شود.
موضوع مهم دیگری که روسیه را وادار می کند دامنه تقابل های آشکار اخیر خود را به افغانستان نیز گسترش دهد، توسعه گستره تروریزم بین المللی است که از اعلام جنگ مستقیم با روسیه و متحدان آن در منطقه، هیچ ابایی ندارد و همین امر، این گمانه را در نزد روس ها و سایر منتقدان رویکرد غرب و ناتو و امریکا در برابر این گروه ها و شبکه های تروریستی به ویژه در سوریه و عراق، تقویت کرده است که دست سازمان های استخباراتی و اطلاعاتی غرب در عقب پروژه ترویج و توسعه تکفیر و ترور و جنگ افروزی های مبتنی بر فرقه گرایی خونین قومی- مذهبی قرار دارد.
وجود شواهد غیر قابل انکاری از حمایت بی دریغ و سخاوتمندانه رژيم های متحد و دست نشانده غرب در خاور میانه از جریان های تکفیری و تروریستی هم، فرضیه دخالت امریکا و ناتو در استفاده از پروژه تروریزم تکفیری برای درهم کوبیدن رقبا و دشمنان سنتی خود در منطقه را بیش از پیش، تقویت کرده است.
با در نظرداشت این موضوعات، احتمال حمایت روسیه از یکی از طرف های جنگ جاری در افغانستان، نه تنها غیر منطقی و دور از انتظار نیست؛ بلکه چه بسا می تواند به عنوان روشی از تقابل روسیه با ناتو و امریکا در زمین افغانستان، تلقی شده و جدی گرفته شود. البته این تحلیل، لزوما بدان معنا نیست که روسیه از طالبان در برابر نیروهای دولتی حمایت می کند؛ اما تمایل روسیه به حمایت از طالبان برای متوقف کردن «پروژه داعش» در افغانستان و جلوگیری از موفقیت برنامه انتقال روشمند ناامنی به شمال افغانستان و از آنجا به کشورهای آسیای میانه، سرزمین های قفقاز و در نهایت خود روسیه، چیزی نیست که قابل انکار باشد.
روسیه پیش از این، آشکارا از چنین برنامه ای سخن گفته بود؛ هرچند طالبان ظاهرا آن را رد کردند.
با این جمع بندی، اگر نگرانی وزارت خارجه درست باشد، تقابل روسیه و امریکا، به چالشی جدی و جدید در حوزه امنیت افغانستان تبدیل خواهد شد و دولت افغانستان در مدیریت این بحران، تنگناها و محدودیت های سختی در پیش خواهد داشت.