«حضور مردم شریف و در خاک و خونافتاده غرب کابل: ضمن عرض تسلیت و همدردی با تک تک از خانواده های داغدار امروز از ته دل، بسیار با صمیمت و دلسوزی خدمت شما یک راه حل را پیشنهاد می نمایم. من تجربه بزرگ و عظیم کار استخباراتی و امنیتی دارم. اگر شورای مردمی شما فیصله نماید من حاضرم به عنوان فرزند این خاک بیایم و شماری از جوانان شما را در مهارت های اطلاعاتی و امنیتی تعلیمات بدهم و آنها به نوبه خود رضاکاران محلات را تعلیمات بدهند و در نتیجه طرح مردمی تامین امنیت ساحه را ریخته و عملی نماییم. حالا واضح است که شما محاسبه شده و عمدی قتل عام میشوید. این یک پروژه است. دیگر از شکایت و انتقاد خسته ایم. اگر نهادهای دولتی خواستند همکاری کنند خانه شان آباد. این حمله آخر نیز نخواهد بود. راه حل های کهنه و تکراری مؤثریت خود را از دست داده است. هم مردم و هم دولت باید راه های تازه و ابتکارات پیشگیرانه و نو را فکر کنند. امید به اینکه این حمله آخر خواهد بود و تکرار نخواهد شد سادگی و بی پروایی را نشان میدهد. بیایید حد اقل کاری انجام دهیم . لطفا.»
در شرایطی که رهبران قومی هزاره یا با استیصال و درماندگی، تماشاگر قتل فاجعه بار مردم خود هستند و عملا اعلام عجز و ناتوانی می کنند و یا مرعوب هراس افکنی تروریست های تکفیری و حامیان قدرتمند داخلی و خارجی آن شده و در لاک سکوت فرورفته اند، نوبت به امرالله صالح می رسد که نقش دایه مهربان تر از مادر را بازی کند و برای نجات این مردم فلک زده، نسخه امنیتی بپیچد.
در این میان، به باور کارشناسان، صرف نظر از اینکه طرح امنیتی آقای صالح برای شیعیان غرب کابل واقعا برآمده از یک احساس پاک وطندوستانه است یا صرفا یک گزافه گویی تبلیغاتی به منظور سربازگیری و موج سواری بر امیدهای مرده و احساسات سرکوب شده مردمی است که فقط محکوم به مرگی چنین خونبار و ظالمانه هستند، آقای صالح هم به عنوان کسی که به تعبیر خودش «تجربه بزرگ و عظیم کار استخباراتی و امنیتی» دارد، در قبال این وضعیت، مسؤول است.
صرف نظر از اینکه در زمان آقای صالح، نه داعشی وجود داشت و نه از جنگ فرقه ای خبری بود، دولت و دستگاه امنیتی که در آن زمان یکی از اضلاع مهم آن توسط امرالله صالح اداره می شد، به شیعیان نگاه امنیتی و بدبینانه داشتند.
همین نگاه موجب شد که حتی پس از آنکه امرالله صالح در یک تصفیه قومی، از سمت ریاست امنیت ملی توسط کرزی برکنار شد، در مقاله بحث برانگیزی که در بنگاه خبری استعمار پیر انگلیس (بی بی سی) منتشر کرد، همه شیعیان و هزاره ها را از یک چوب راند و آنها را جاسوس و مزدور ایران خواند!
هرچند در پی واکنش های سنگین و وسیع مردم افغانستان، او به سرعت مجبور شد از موضع خود عقب نشینی کند و بی بی سی انگلیسی را به تفرقه افکنی استعماری متهم کند و به این ترتیب، توپ تفرقه انگیزی را به زمین بی بی سی بیاندازد؛ اما واقعیت این است که همین نگاه خصمانه و مسموم است که امروز از شیعیان افغانستان و ساکنان بی دفاع غرب کابل، قربانی می گیرد؛ اینکه دستگاه های امنیتی و دولت، به جای آنکه به جنگ داعش و تکفیری گری و تروریزم خونخوار مورد حمایت رژيم های مزدور منطقه و قدرت های استعماری فرامنطقه بروند، به قربانیان آنها نگاه خصمانه دارند.
طرح امنیتی آقای صالح برای امنیت غرب کابل، بدون شک در حد یک موج فیسبوکی باقی خواهد ماند و هرگز عملیاتی نخواهد شد؛ اما سخنان مسموم او در خصوص تعهد و وفاداری ملی و میهنی هزاره ها و شیعیان، بی تردید برای همیشه در حافظه تاریخی مردم افغانستان، ماندگار خواهد بود. داعش نیز با استفاده از همین نگاه های مسموم و خصومت آمیز است که غیر نظامیان بی دفاع شیعه را مشتاقانه هدف می گیرد و هر هفته در غرب کابل، حمام خون به راه می اندازد.
از سوی دیگر، کدام عقل سلیمی حکم می کند که طرح امنیتی برای بخشی از پایتخت بدون همکاری و هدف گذاری مستقیم دولت، عملیاتی شود؟ طرح آقای صلح نیز با همین پرسش مواجه است و بی تردید این مسؤولین امنیتی هستند که باید در این خصوص، تصمیم بگیند و عمل کنند نه افرادی مانند امرالله صالح که حتی نتوانست امنیت یک جنبش اعتراضی مدنی به نام رستاخیز تغییر را تأمین کند و یا عوامل تیراندازی مستقیم به آنها را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد.
در شرایطی که رهبران قومی هزاره یا با استیصال و درماندگی، تماشاگر قتل فاجعه بار مردم خود هستند و عملا اعلام عجز و ناتوانی می کنند و یا مرعوب هراس افکنی تروریست های تکفیری و حامیان قدرتمند داخلی و خارجی آن شده و در لاک سکوت فرورفته اند، نوبت به امرالله صالح می رسد که نقش دایه مهربان تر از مادر را بازی کند و برای نجات این مردم فلک زده، نسخه امنیتی بپیچد.
در این میان، به باور کارشناسان، صرف نظر از اینکه طرح امنیتی آقای صالح برای شیعیان غرب کابل واقعا برآمده از یک احساس پاک وطندوستانه است یا صرفا یک گزافه گویی تبلیغاتی به منظور سربازگیری و موج سواری بر امیدهای مرده و احساسات سرکوب شده مردمی است که فقط محکوم به مرگی چنین خونبار و ظالمانه هستند، آقای صالح هم به عنوان کسی که به تعبیر خودش «تجربه بزرگ و عظیم کار استخباراتی و امنیتی» دارد، در قبال این وضعیت، مسؤول است.
صرف نظر از اینکه در زمان آقای صالح، نه داعشی وجود داشت و نه از جنگ فرقه ای خبری بود، دولت و دستگاه امنیتی که در آن زمان یکی از اضلاع مهم آن توسط امرالله صالح اداره می شد، به شیعیان نگاه امنیتی و بدبینانه داشتند.
همین نگاه موجب شد که حتی پس از آنکه امرالله صالح در یک تصفیه قومی، از سمت ریاست امنیت ملی توسط کرزی برکنار شد، در مقاله بحث برانگیزی که در بنگاه خبری استعمار پیر انگلیس (بی بی سی) منتشر کرد، همه شیعیان و هزاره ها را از یک چوب راند و آنها را جاسوس و مزدور ایران خواند!
هرچند در پی واکنش های سنگین و وسیع مردم افغانستان، او به سرعت مجبور شد از موضع خود عقب نشینی کند و بی بی سی انگلیسی را به تفرقه افکنی استعماری متهم کند و به این ترتیب، توپ تفرقه انگیزی را به زمین بی بی سی بیاندازد؛ اما واقعیت این است که همین نگاه خصمانه و مسموم است که امروز از شیعیان افغانستان و ساکنان بی دفاع غرب کابل، قربانی می گیرد؛ اینکه دستگاه های امنیتی و دولت، به جای آنکه به جنگ داعش و تکفیری گری و تروریزم خونخوار مورد حمایت رژيم های مزدور منطقه و قدرت های استعماری فرامنطقه بروند، به قربانیان آنها نگاه خصمانه دارند.
طرح امنیتی آقای صالح برای امنیت غرب کابل، بدون شک در حد یک موج فیسبوکی باقی خواهد ماند و هرگز عملیاتی نخواهد شد؛ اما سخنان مسموم او در خصوص تعهد و وفاداری ملی و میهنی هزاره ها و شیعیان، بی تردید برای همیشه در حافظه تاریخی مردم افغانستان، ماندگار خواهد بود. داعش نیز با استفاده از همین نگاه های مسموم و خصومت آمیز است که غیر نظامیان بی دفاع شیعه را مشتاقانه هدف می گیرد و هر هفته در غرب کابل، حمام خون به راه می اندازد.
از سوی دیگر، کدام عقل سلیمی حکم می کند که طرح امنیتی برای بخشی از پایتخت بدون همکاری و هدف گذاری مستقیم دولت، عملیاتی شود؟ طرح آقای صلح نیز با همین پرسش مواجه است و بی تردید این مسؤولین امنیتی هستند که باید در این خصوص، تصمیم بگیند و عمل کنند نه افرادی مانند امرالله صالح که حتی نتوانست امنیت یک جنبش اعتراضی مدنی به نام رستاخیز تغییر را تأمین کند و یا عوامل تیراندازی مستقیم به آنها را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد.