یکشنبه شب رسانه های عربستانی به ستایش ولیعهد درعمل به وعده اصلاح قانون ممانعت از رانندگی زنان پرداختند و البته از این نکته غافل بودند و یا تغافل کردند که کشورشان آخرین کشورجهان است که این حق مسلم زنان را نادیده گرفته است.
رسانه های سعودی و البته پدران ولیعهد جوان همچنین دربرابر این سوال تاریخی هیچ پاسخی نداشته و ندارند که ظلم عظیم قریب به یکصد ساله ای که بر زنان عربستان روا داشته اند را آیا اساسا میتوان جبران کرد؟ در کنار این سوال مردم عربستان یقینا از خود خواهند پرسید که هزینه های جنگ افروزیها، مداخلات، توطئه آفرینهای پادشاهان و اخیرا ولیعهد جوان و خامشان را چرا باید مردم مسلمان عربستان بپردازند؟
هدایت نا آرامی و جنگ از عربستان به سوریه و تحمیل هفت سال آشوب و ناامنی به مردم مسلمان این کشور، مداخله در بحرین و سرکوب مردمی که جز آزادی مطالبه ای نداشتند، منزوی کردن و تحمیل فشار و تحریم بر قطر دوست و همراه دیرین به بهانه ارتباط داشتن با ایران، مداخله در لبنان و ممانعت از تشکیل دولت، تلاش برای تضعیف عراق وبلاخره تحمیل جنگی ویرانگر بر یمن با هدف مزعوم بن سلمان مبنی بر کوتاه کردن دست ایران از منطقه و.... تنها تعدادی ازسوالات فراوانی است که البته بی پاسخ است و مبادرت به اصلاحاتی چون اعطای حق رانندگی به زنان یقینا باهدف منحرف کردن اذهان عمومی درعربستان از آنها صورت میگیرد.
در عرصه عمل باتثبیت نظام درسوریه و دفع معارضه ای که عمدتا از پشتیبانی کشورهایی مانند سعودی بهرمند بودند اولین نقطه سیاه درکارنامه منطقه ای پدران بن سلمان و شخص او رقم خورد. عدم توفیق دولت بحرین در سرکوب آزادیخواهان بعد از گذشت هفت سال بر سیاهی کارنامه سعودی و اخیراً بن سلمان افزود، قطر بعد از یکسال نه تنها در مقابل بن سلمان تسلیم نشد که به حیات خود آنچنان که باور داشت و بن سلمان به آن بی اعتقاد بود ادامه داد.
عراق و لبنان با تکیه بر آرای مردم این پیام را برای ولیعهد فرستادند که روزگار مداخله در دیگر کشورها پایان یافته و تهدید و تطمیع هیچکدام در مقابل عزم ملت برای تعیین مستقیم سرنوشتشان موثر نیست .اما دراین میان تجربه یمن تجربه ای منحصر بفرد است،منحصر بفرد از انجهت که نه تنها بن سلمان در این معرکه ناکام مانده بلکه درعمل به یک زندانی در دستان یمنیها مبدل شده است.
بن سلمان در زندان یمنیهاست چون وعده کرده بود اولا که منصور هادی رییس جمهور مستعفی را بر میگرداند، بزعم خود دست ایرانیان را ازیمن کوتاه میکند وبلاخره مرزهایش راامن میکند. اما هادی را نتوانست برگرداند چون ملت یمن اصرار دارد حق خود درتعیین سرنوشتش را اعمال کند، دست ایران را نتوانست کوتاه کند چون درحقیقت ایران دستی دراتشی که بن سلمان افروخته بود نداشت و بلاخره دربازگرداندن امنیت به مرزهایش ناکام ماند چون نا امنی را خود به مرزهای سعودی بواسطه حمله به یمن دامن زده بود؛ بن سلمان در زندان یمنی هاست چون جلوس برتخت پادشاهی را رهین اشغال یمن میداند اما گویی زندانبان یمنی درمقابل خشونت بن سلمان نیت سازش وکوتاه آمدن ندارد.
بن سلمان زندانی یمنیهاست چون وعده کرده بود از شکل گیری حزب اللهی بمانند حزب الله لبنان درکنار مرزهای سعودی جلوگیری خواهد کرد، اما نه تنها نتوانست بلکه در شرایط جدید محکوم است که صبح را با طعم موشکهای یمنی به شب برساند و شب را از ترس عملیاتهای یمنیها صبح کند.
واقعیت میدان یمن در سایه اندکی تامل آن است که نه تنها بن سلمان امروز زندانی یمنی هاست که هفده کشور موسوم به تخالف نیز در بند مقاومت یمنیها هستند و بی جهت نیست که در چنین شرایطی بن سلمان خود را مجبور میبیند برای عدم توفیق در برابرمقاومت یمنیها دلیلی غیر بومی و غیر واقعی بتراشد و ایران را اصلی ترین دلیل به تاخیر افتادن وعده هایش در اشغال سه هفته ای یمن معرفی کند؛ اگرچه ایران هیچ گاه از اینکه درصف حمایت از مظلومان مسلمان قرارگیرد ابایی نداشته است و سوریه، عراق، لبنان و اینک یمن شاهدانی بر این واقعیت هستند آیا وقت آن نرسیده است که بن سلمان اصلاحاتش را متوجه خروج از زندانهای خود ساخته کند؟
رسانه های سعودی و البته پدران ولیعهد جوان همچنین دربرابر این سوال تاریخی هیچ پاسخی نداشته و ندارند که ظلم عظیم قریب به یکصد ساله ای که بر زنان عربستان روا داشته اند را آیا اساسا میتوان جبران کرد؟ در کنار این سوال مردم عربستان یقینا از خود خواهند پرسید که هزینه های جنگ افروزیها، مداخلات، توطئه آفرینهای پادشاهان و اخیرا ولیعهد جوان و خامشان را چرا باید مردم مسلمان عربستان بپردازند؟
هدایت نا آرامی و جنگ از عربستان به سوریه و تحمیل هفت سال آشوب و ناامنی به مردم مسلمان این کشور، مداخله در بحرین و سرکوب مردمی که جز آزادی مطالبه ای نداشتند، منزوی کردن و تحمیل فشار و تحریم بر قطر دوست و همراه دیرین به بهانه ارتباط داشتن با ایران، مداخله در لبنان و ممانعت از تشکیل دولت، تلاش برای تضعیف عراق وبلاخره تحمیل جنگی ویرانگر بر یمن با هدف مزعوم بن سلمان مبنی بر کوتاه کردن دست ایران از منطقه و.... تنها تعدادی ازسوالات فراوانی است که البته بی پاسخ است و مبادرت به اصلاحاتی چون اعطای حق رانندگی به زنان یقینا باهدف منحرف کردن اذهان عمومی درعربستان از آنها صورت میگیرد.
در عرصه عمل باتثبیت نظام درسوریه و دفع معارضه ای که عمدتا از پشتیبانی کشورهایی مانند سعودی بهرمند بودند اولین نقطه سیاه درکارنامه منطقه ای پدران بن سلمان و شخص او رقم خورد. عدم توفیق دولت بحرین در سرکوب آزادیخواهان بعد از گذشت هفت سال بر سیاهی کارنامه سعودی و اخیراً بن سلمان افزود، قطر بعد از یکسال نه تنها در مقابل بن سلمان تسلیم نشد که به حیات خود آنچنان که باور داشت و بن سلمان به آن بی اعتقاد بود ادامه داد.
عراق و لبنان با تکیه بر آرای مردم این پیام را برای ولیعهد فرستادند که روزگار مداخله در دیگر کشورها پایان یافته و تهدید و تطمیع هیچکدام در مقابل عزم ملت برای تعیین مستقیم سرنوشتشان موثر نیست .اما دراین میان تجربه یمن تجربه ای منحصر بفرد است،منحصر بفرد از انجهت که نه تنها بن سلمان در این معرکه ناکام مانده بلکه درعمل به یک زندانی در دستان یمنیها مبدل شده است.
بن سلمان در زندان یمنیهاست چون وعده کرده بود اولا که منصور هادی رییس جمهور مستعفی را بر میگرداند، بزعم خود دست ایرانیان را ازیمن کوتاه میکند وبلاخره مرزهایش راامن میکند. اما هادی را نتوانست برگرداند چون ملت یمن اصرار دارد حق خود درتعیین سرنوشتش را اعمال کند، دست ایران را نتوانست کوتاه کند چون درحقیقت ایران دستی دراتشی که بن سلمان افروخته بود نداشت و بلاخره دربازگرداندن امنیت به مرزهایش ناکام ماند چون نا امنی را خود به مرزهای سعودی بواسطه حمله به یمن دامن زده بود؛ بن سلمان در زندان یمنی هاست چون جلوس برتخت پادشاهی را رهین اشغال یمن میداند اما گویی زندانبان یمنی درمقابل خشونت بن سلمان نیت سازش وکوتاه آمدن ندارد.
بن سلمان زندانی یمنیهاست چون وعده کرده بود از شکل گیری حزب اللهی بمانند حزب الله لبنان درکنار مرزهای سعودی جلوگیری خواهد کرد، اما نه تنها نتوانست بلکه در شرایط جدید محکوم است که صبح را با طعم موشکهای یمنی به شب برساند و شب را از ترس عملیاتهای یمنیها صبح کند.
واقعیت میدان یمن در سایه اندکی تامل آن است که نه تنها بن سلمان امروز زندانی یمنی هاست که هفده کشور موسوم به تخالف نیز در بند مقاومت یمنیها هستند و بی جهت نیست که در چنین شرایطی بن سلمان خود را مجبور میبیند برای عدم توفیق در برابرمقاومت یمنیها دلیلی غیر بومی و غیر واقعی بتراشد و ایران را اصلی ترین دلیل به تاخیر افتادن وعده هایش در اشغال سه هفته ای یمن معرفی کند؛ اگرچه ایران هیچ گاه از اینکه درصف حمایت از مظلومان مسلمان قرارگیرد ابایی نداشته است و سوریه، عراق، لبنان و اینک یمن شاهدانی بر این واقعیت هستند آیا وقت آن نرسیده است که بن سلمان اصلاحاتش را متوجه خروج از زندانهای خود ساخته کند؟
منبع : شبکه العالم