تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۳ جوزا ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۳۹
کد مطلب : 165310
چالش های فراراه عملی شدن برنامه عمل
جاوید قمر باجوا؛ رئیس ستاد ارتش پاکستان روز سه‌شنبه وارد کابل شد. افغانستان در این سفر خواستار اجرای "برنامه عمل افغانستان و پاکستان برای صلح و همبستگی" شده است.
 
بر اساس این برنامه هر دو کشور توافق کرده‌اند که در آوردن صلح به افغانستان و کاهش خشونت‌ها همکاری کنند.
 
آقای باجوا در این سفر با اشرف غنی و عبدالله عبدالله دیدارکرد. ارگ ریاست جمهوری اعلام کرد که محور اصلی مذاکرات دوطرف اجرایی شدن "پلان عمل افغانستان- پاکستان برای صلح و همبستگی" است که شامل مبارزه با تروریزم، کاهش خشونت‌ها و مذاکرات صلح به رهبری و مالکیت افغان ها می‌شود.
 
یک سخنگوی ارگ گفته که با اجرایی شدن این برنامه "مشکلات بنیادی و تاریخی را که میان افغانستان و پاکستان وجود دارد، باید حل شود".
 
قبل از این ریاست جمهوری اعلام کرده بود، از تمام گزینه‌ها که به اعتمادسازی میان افغانستان و پاکستان منجر شود، استقبال خواهد کرد.
 
همانگونه که تریبون های وابسته به ارگ ریاست جمهوری افغانستان اعلام کرده اند، برنامه عمل افغانستان و پاکستان برای صلح و همبستگی، برخلاف نام خوشایند و امیدبخشی که دارد، به آسانی قابل تحقق نیست.
 
روابط افغانستان و پاکستان، از مشکلات دیرپای تاریخی رنج می برد؛ مشکلاتی که با سیاست های غالبا غلط دولت ها و رژيم های حاکم بر افغانستان در طول ده ها سال گذشته، نه تنها کم نشده؛ بلکه افزایش هم یافته اند و حالا وضعیت به اندازه ای حاد و بحرانی و پرتنش شده که دو کشور عملا در یک جنگ اعلام نشده و غیر مستقیم به سر می برند.
 
افغانستان انتظار دارد که پاکستان در نهایت، دست از خصومت با کابل بردارد، به حمایت های همه جانبه و پایدارش از تروریزم، پایان دهد و به عنوان یک همسایه، به حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان، احترام بگذارد.
 
در منظر اول، این خواسته ها به نظر معقول می رسند؛ اما برای پاکستانی ها ماجرا به این سادگی نیست.
 
اسلام آباد می خواهد اطمینان پیدا کند که یک افغانستان آرام، باثبات و دارای نیروهای امنیتی قدرتمند نیز درست به اندازه یک افغانستان آشوب زده، جولانگاه تروریزم، دستخوش بی ثباتی و جنگ و ویرانی و آوارگی و فقر مستمر، برای پاکستان، منافع، امنیت، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی آن کشور، سودمند یا دست کم بی ضرر خواهد بود.
 
کسب این اطمینان، به سادگی امکان پذیر نیست؛ آنهم در شرایطی که ده ها سال بی اعتمادی، تخاصم، تنش و اقدامات خصمانه، بر روابط دو همسایه، سایه انداخته و مانع از شکل گیری یک رابطه ضابطه مند و مبتنی بر احترام متقابل شده است.
 
فراموش نکنیم که افغانستان هنوز هم خط مرزی دیورند را یک «خط فرضی» می خواند و از پشتون های آنسوی دیورند که در قبال دولت اسلام آباد دعوی جدایی طلبی و استقلال دارند، قویا و به طور آشکار حمایت می کند.
 
از سوی دیگر، کابل با دهلی نو، روابط استراتژيک و راهبردی دارد؛ روابطی که هرگز به مذاق پاکستانی ها خوش نمی آید و آنها حضور راهبردی هند در همسایگی شان را تهدیدی علیه امنیت ملی شان قلمداد می کنند.
 
با این حساب، موانع جدی و سنگینی فراراه عملی شدن برنامه عمل وجود دارد؛ موانعی که پیش بینی نمی شود با چند نشست ساده دیپلماتیک میان مقام های نظامی و سیاسی دو کشور، قابل حل و فصل باشد.
 
در این میان، آنچه به افغانستان مربوط می شود، این است که کابل باید تهور به خرج دهد و تابوی مذاکرات مستقیم و بی پرده بر سر دیورند با پاکستان را بشکند و در این زمینه بر پایه عرف بین المللی، نظام حقوقی حاکم بر مرزهای رسمی بین المللی و رویه رفتاری دو کشور در طول این سال ها عمل کند.
 
در صورتی که چنین تهوری وجود نداشته باشد و کابل همچنان با موضوع دیورند از موضع حیثیتی مبتنی بر ملی گرایی نامعقول، برخورد کند، نباید انتظار داشت که پاکستان هم به آسانی به انتظارات افغانستان در زمینه همکاری در حل بحران، پایان جنگ، قطع حمایت از تروریزم و بی ثباتی و دخالت در امور داخلی کشور، پاسخ مثبت و مناسب بدهد.
 
 
 
https://avapress.net/vdcdfk0fzyt09s6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما