بازرسان وزارت های دفاع و خارجه و اداره انکشاف بین المللی امریکا، طی گزارشی میگویند که استراتژی دونالد ترامپ برای افغانستان، پیشرفت اندکی در برابر شورشگری طالبان داشته است.
نتیجه گیری این گزارش، با اظهارات ارتش امریكا در تناقض است که در خزان سال قبل گفته بود که افغان ها، با پشتیبانی امریکا، وضعیت را تغییر داده و در برابر طالبان که آنها را "شکست خورده و ناامید" خوانده بودند، به پیروزی هایی نایل آمده اند.
بازرسان امریکایی با اشاره به یک سلسله حملات مرگبار طالبان به شمول حمله به فراه میگویند که طالبان هنوز هم قادر به حفظ قلمرو تحت تصرف خود بوده و حملات ویرانگر تروریستی را در کابل و سراسر افغانستان، انجام می دهند.
در این گزارش همچنین از ارسال مشاورین جدید امریکایی به افغانستان و مشوره دهی آنها به سربازان افغان انتقاد شده است.
بر پایه این گزارش، این اقدام احتمال افزایش تلفات غیر نظامی، حملات خودی و تلفات امریکایی را بیشتر خواهد ساخت.
به نظر می رسد که کارشناسان نیز با یافته های بازرسان وزارت های دفاع و خارجه و اداره توسعه بین المللی امریکا در باره کارکرد ضعیف استراتژي ترامپ در زمینه شکست طالبان، مهار ناامنی، تقویت نیروهای امنیتی افغانستان و مجبور کردن پاکستان به ترک حمایت از تروریزم، موافق هستند، با این تفاوت نه چندان ساده که از دید آنها از آنجایی که این گزارش از سوی بازرسان ادارات دولتی امریکا تهیه شده، به نحو ملموسی محتاطانه و محافظه کارانه نتیجه گیری و داوری کرده و بی تردید همه واقعیت را در این باره منعکس نکرده است.
این در حالی است که به باور آگاهان، استراتژي ترامپ در باره افغانستان و جنوب آسیا، نه تنها کمکی هرچند اندک به بهبود امنیت و مهار تروریزم و ناامنی نکرده است؛ بلکه وضعیت را به مراتب بدتر از آنچه بود، کرده است.
اکنون تروریست ها بدون اعتنا به التماس های صلح دولت افغانستان، به کشتار و ترور و ویرانگری و جنگ در ابعادی وسیع و کم سابقه، ادامه می دهند و تحول مهمی که ایجاد شده، این است که گروه طالبان به عنوان پرقدرت ترین گروه ضد دولتی مسلح فعال در افغانستان، دیگر به انجام حملات موردی، اکتفا نمی کند؛ بلکه این گروه با راه اندازی جنگ های منظم و حملات تهاجمی منسجم و قوی، برای تصرف و اشغال ولسوالی ها، مراکز شهرها و نقاط استراتژيک جدید، خیز برمی دارد و به این ترتیب، بیش از هر زمان دیگری، نیروهای امنیتی داخلی و نظامیان خارجی حامی آنها را در موضع دفاع و انفعال قرار داده و تلفات این نیروها را به شدت بالا برده و در کنار آن، ضریب امنیت و ثبات سراسر کشور و اقتدار و سلطه دولت مرکزی را با چالش هایی جدی و بی سابقه مواجه کرده است.
در خصوص افزایش نیروهای امریکایی نیز وضعیت به همین صورت است. این نیروها با وجود آنکه ترامپ و فرماندهان امریکایی به صورت یکجانبه و بدون در نظرداشت حق حاکمیت ملی، استقلال سیاسی و تعیین سرنوشت دولت و مردم افغانستان، تعداد نفرات و صلاحیت های جنگی آنها را افزایش و توسعه داده اند، عملا در مهار ناامنی، کمک به نیروهای امنیتی، سرکوب تروریزم و قطع حمایت از تروریست ها کاری بزرگ و بی سابقه انجام نداده اند.
اینکه نخواسته اند یا نتوانسته اند، انجام دهند، بحث دیگری است؛ اما این واقعیت را نمی توان انکار کرد که استراتژي ترامپ که در پی مدت ها سکوت و ماه ها مشورت و چندین دور آنالیز و تحلیل اوضاع، روی دست گرفته و با یک مانور سیاسی و تبلیغاتی گسترده، اعلام و عملیاتی شد، بسیار زودتر از آنچه تصور می شد، شکست خورد و به جای آنکه بتواند گرهی از «بن بست» جنگ افغانستان باز کند ـآنگونه که فرماندهان نظامی امریکایی اذعان می کردند- خود به سرعت دچار بن بست شد و اکنون ترامپ ناگزیر است یکبار دیگر با میراث تلخ و سراسر شکست و پشیمانیای مواجه شود که بر اساس آمار منابع رسمی امریکا تا اینجای کار ۸۳۰ میلیارد دالر برای مالیات دهندگان امریکایی، هزینه داشته و صدها نظامی آن کشور را به کام مرگ فرو برده است.
در این میان، ذکر این نکته لازم است که خوش بینی و استقبال و نگاه همواره مثبت دولتمردان و فرماندهان نظامی و مسؤولین امنیتی افغانستان در باره آثار و تبعات «مثبت» استراتژي ترامپ، هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا وقتی خود امریکایی ها نتیجه می گیرند که این استراتژي نتوانسته وضعیت را تغییر دهد، دیگر جایی برای حرف باقی نمی ماند.
چیزی که مایه ناامیدی و نگرانی عمیق است، این است که با شکست یکی دیگر از استراتژي های مبتنی بر آزمون و خطای امریکا در افغانستان، وضعیت تا چه حد می تواند بدتر و اسفبارتر از آنچه هست، شود.