مخالفت ها و ممانعت ها و کارشکنی ها در مسیر انتقال مجروحان حمله تروریستی داعش به مرکز تبیان و خبرگزاری آوا، به ویژه از سوی دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری، همچنان ادامه دارد.
این در حالی است که سفارت ایران در کابل برای انتقال زخمی هایی که وضعیت وخیمی دارند و امکان مداوای شان در داخل کشور، مهیا نیست، اعلام آمادگی کرده و وزارت امور خارجه نیز تصمیم گیری در این زمینه را به ریاست جمهوری و دفتر معاونت دوم رییس جمهور، محول کرده است.
در روزهای اخیر و در پی انعکاس کارشکنی دفتر آقای دانش در مسیر انتقال زخمی ها به ایران، حساب های کاربری نزدیک به آقای دانش، سعی کرده اند این تصمیم را توجیه کنند و مجموعه تبیان را مورد هجمه های ناروا، اتهام های واهی و نسبت های کذب قرار دهند.
آنها مشخصا از انگیزه سفارت ایران برای انتقال زخمی های این رویداد به ایران، پرسیده و سؤال کرده اند که چرا به جای ایران، به هندوستان منتقل نمی کنند؟!
در پاسخ به این پرسش ها و استدلال های واهی و مضحک و مغرضانه، ذکر چند نکته را لازم می دانیم:
۱. کسانی که قرار است برای مداوا به ایران، منتقل شوند، «تروریست» نیستند؛ بلکه قربانیان مظلوم همان تروریزمی هستند که در نتیجه ناکارآمدی و سوء مدیریت مقام هایی مانند آقای دانش، زندگی مردم ما را به جهنم، بدل کرده و همه روزه از آنها قربانی می گیرد.
آنها زخمیانی اند که در وضعیت وخیم و رقت انگیزی قرار دارند. آنها نه مسلح اند و نه خطری را متوجه امنیت و ثبات دولت آقای دانش می کنند و این بسیار جالب است که از هزاران تروریستی که با سلاح ها و واسکت های انتحاری و خانواده های شان از فرانسه و الجزایر و چچن و ازبکستان و کشورهای عربی و پاکستان به افغانستان می آیند، پاسپورت، خواسته نمی شود؛ اما برای انتقال زخمی های عاجل یک جنایت تروریستی، نداشتن پاسپورت، بهانه می شود!
۲. این نخستین بار نیست که ایران برای انتقال زخمی های یک رویداد تروریستی به ایران، اعلام آمادگی یا اقدام می کند. در گذشته به ویژه در رویدادهای تروریستی هرات، بارها زخمی های زیادی، بدون ویزه و پاسپورت، به ایران منتقل شده اند و این همکاری انسانی و اسلامی، شایسته قدردانی است نه نگرانی!
۳. اینکه چرا زخمی ها به جای ایران، به هند منتقل نمی شوند، یک دلیل بسیار ساده و بدیهی دارد: هند، بدون هزینه و ویزه، حاضر به پذیرش آنها نیست؛ اما ایران این آمادگی را دارد. دلیل دوم هم اینکه خانواده برخی از زخمی های حادثه، مثل دو میلیون مهاجر افغانستانی دیگر، در ایران زندگی می کنند؛ پس بسیار عاقلانه و موجه است که آنها به ایران فرستاده شوند نه هند.
۴. انتظار این بود که دفتر آقای دانش، تصفیه حساب ناشی از عصبیت های شخصی و گروهی و جناحی خود را به زمانی دیگر واگذار می کرد و به چند هموطن زخمی و مظلوم و بی پناه، بر پایه عرق ملی و وجدان انسانی اش، کمک می کرد؛ اما اکنون نه تنها این انتظار، محقق نمی شود؛ بلکه با پروپاگندا، سمپاشی و تبلیغات سوء و مغرضانه، این اقدام شرم آور، توجیه نیز می گردد.