ساعاتی پس از اعلام تصمیم ارگ ریاست جمهوری درباره والی بلخ، شماری از شخصیتهای سیاسی، فرماندهان جهادی، علمای دینی و مردم بلخ با عطامحمد نور دیدار کردند.
در این دیدار، نمایندگان مردم در شورای ملی، رییس و برخی اعضای شورای ولایتی، نمایندگان احزاب سیاسی، شخصیتهای سیاسی، فرماندهان، علمای دینی، محاسن سفیدان و شماری از مردم ولایت بلخ حضور داشتند.
اشتراک کنندگان ضمن اعلام مخالفت شان با اقدام ارگ مبنی بر اعلام استعفای آقای نور، هرگونه حمایت شان را از والی بلخ، ابراز و تاکید کردند که با تمام توان آماده هرگونه مبارزه برای دفاع از حق خویش اند.
اشتراک کنندگان این دیدار به رهبران حکومت وحدت ملی هشدار دادند که بازی با سرنوشت بلخ را کنار بگذارند و به بهانه کنار زدن عطامحمد نور، فرصت داعشی سازی شمال و بلخ را فراهم نکنند.
در همین حال شماری دیگر از فعالان سیاسی نیز تصمیم ارگ درباره برکناری والی بلخ را محکوم کرده و تاکید کرده اند که برکناری آقای نور به بی ثباتی در کشور منجر خواهد شد.
به جز حمایت هایی سیاسی که از آقای نور به دنبال تصمیم ارگ ریاست جمهوری می شود، زمینه سازی برای انتقال داعش به شمال، در واقع، جزء نخستین و شاید پردامنه ترین گمانه های بود که در این زمینه از سوی بسیاری از مردم، کاربران شبکه های اجتماعی، تحلیلگران اوضاع و ناظران مسایل سیاسی، مطرح شد.
با این وصف، از نظر کارشناسان، صرف نظر از اینکه آیا بر پایه حدس و گمان های شایع شده در فضای مجازی، واقعا هدف ارگ ریاست جمهوری از برکناری عطامحمد نور، برداشتن آخرین موانع از مسیر انتقال و استقرار داعش در شمال افغانستان و مشخصا در ولایت بلخ است یانه، واقعیت این است که با رفتن جنرال دوستم، آقای نور، از معدود چهره های قدرتمندی است که می تواند مانعی جدی در برابر حضور و نفوذ تروریست های داعش در شمال افغانستان به حساب بیاید.
اینکه ولایت بلخ، در ۱۵ سال حاکمیت آقای نور، از امنیت نسبتا پایداری برخوردار بوده نیز دلیل روشنی بر همین مدعاست و نشان می دهد که آقای نور اجازه نمی دهد که تروریزم بین المللی آنگونه که در جنوب، شرق و بخش هایی از مرکز و نیز قسمت هایی از شمال کشور که از دایره سلطه آقای نور، خارج است، قدرت نمایی می کند، در بلخ نیز جولان بدهد.
از سوی دیگر، ناظران اعتقاد دارند که پیش از این، با استفاده از شیوه ای مشابه، حاشیه هایی برای جنرال دوستم، ایجاد شد و در نهایت نیز آنگونه که شماری از حلقات مخالف او در دستگاه قدرت می خواستند، معاون اول ریاست جمهوری، مجبور شد، فرماندهی نظامی جنگ های ضد تروریستی در حوالی فاریاب، جوزجان و سر پل را ترک کند و به ترکیه به تبعیدی خودخواسته برود، داعش و طالبان، نخستین جایگزین های غیبت آقای دوستم در مناطق تحت نفوذ او بودند و به این ترتیب، همانگونه که پیش بینی می شد، تروریست های بین المللی از غیبت دوستم و در نتیجه، تعطیلی جبهه ضد تروریستی تحت فرماندهی او، به خوبی استفاده کرده و نفوذ و سلطه خود در شمال کشور را توسعه دادند؛ تا آنجا که اکنون گفته می شود داعش در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان، عملا از مردم، باج می گیرد، نیروهای خارجی خود را از چچن تا فرانسه به همراه خانواده های شان، به این ولسوالی منتقل می کند، صدها کودک را تحت آموزش های نظامی قرار داده و به ائمه مساجد، به منظور تبلیغ و ترویج ایدئولوژي سیاه و نفرت انگیز خود، استفاده ابزاری اجباری می کند.
با توجه به این مسایل، بدیهی است که بسیاری تصور می کنند که نخستین پیامد کنار گذاشتن فردی مانند عطامحمد نور که با قدرت در برابر نفوذ و توسعه تروریزم در شمال، ایستادگی و مبارزه می کند، سلطه و استقرار داعش در بلخ و در سراسر شمال کشور است؛ البته این پیامد، لزوما به آن معنا نیست که انگیزه واقعی ارگ ریاست جمهوری نیز از برکناری آقای نور، کمک به داعش برای نفوذ آن در شمال است؛ چیزی که این روزها به شدت از جانب هواداران آقای نور و منتقدان تصمیمات ارگ ریاست جمهوری، مطرح و به آن دامن زده می شود.
با توجه به این نگرانی، ارگ ریاست جمهوری باید توجیه مناسبی برای برکناری آقای نور و تمهیدی اطمینان بخش برای مبارزه ای جدی و واقعی علیه داعش و طالبان در شمال افغانستان و افزون بر آن، تضمین هایی قابل اتکا برای صیانت از امنیت و پیشرفت و سایر دستاوردهای ۱۵ ساله والی کنونی بلخ، داشته باشد تا در سایه آن، افکار عمومی بتواند بر سیل شایعات و گمانه های بد در باره این تصمیم، غلبه کند و برکناری آقای نور را صرفا به عنوان یک تصمیم اداری و در راستای صلاحیت های عادی ریاست جمهوری، هضم و درک نماید.