تاریخ انتشار :جمعه ۲۱ میزان ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۴۳
کد مطلب : 151325
ایده های جدید رییس جمهوری سابق

حامد کرزی؛ رییس جمهور پیشین می‌گوید که جنگ جاری در کشور که روزانه از مردم افغانستان قربانی می‌گیرد، جنگ بر سر منافع قدرت‌های بزرگ جهانی است نه جنگ با تروریزم؛ زیرا جنگ با تروریزم ۱۵ سال پیش پایان یافته بود.

آقای کرزی روز پنجشنبه در یک نشست خبری در کابل گفت که جنگ کنونی علیه تروریزم و طالبان نبوده؛ بلکه جنگ بر سر منافع کشورهای خارجی است که از مردم افغانستان قربانی می‌گیرد و هزینه این جنگ را مردم افغانستان بر دوش می‌کشند.

کرزی گفت:"جنگی که در افغانستان جریان دارد از ما بهایی بسیار عظیم می‌گیرد، جنگ منافع بیرونی است. اگر جنگ علیه تروریزم و طالب می‌بود ختم شد پانزده سال پیش، آنها تسلیم شدند، مملکت آرام شد".

آقای کرزی در واکنش به استراتژی تازه امریکا برای افغانستان گفت که استراتژی امریکا پیام جنگ و تفرقه افکنی در منطقه دارد.

او برای تصمیم گیری درباره جنگ جاری، وضعیت کنونی و مقابله با گروهای تروریستی خواستار برگزاری لویه جرگه سنتی شد.

پیام امروز آقای کرزی اما با شیوه رفتار و لحن و فحوای موضع گیری های او در دوران ۱۳ سال حکمرانی اش، تفاوت های اساسی و بنیادین دارد.

آقای کرزی در حالی می گوید که جنگ با تروریزم ۱۵ سال پیش، پایان یافته بود که او با این حساب، بخش بزرگی از دوران حکمرانی اش را در دوره ای سپری کرد که جنگ با تروریزم، معنا و مبنای مشروع خود را از دست داده بود؛ اما بیش از ۱۰۰ هزار نیروی خارجی، به صورت لجام گسیخته و همه جانبه در سراسر افغانستان حضور، نفوذ و سلطه گسترده داشتند. چرا در آن زمان، آقای کرزی، در برابر نیروها و قدرت های خارجی نایستاد و مشروعیت حضور آنها را زیر سؤال نبرد؟

از جانب دیگر، اگر جنگ با تروریزم، ۱۵ سال پیش پایان یافته و تروریست ها تسلیم شدند، پس چرا در سال های پس از آن، روز به روز، وضعیت امنیتی، بدتر و وخیم تر شد و تروریست ها بار دیگر به کنام ها و کمین گاه های شان بازگشتند؟

آقای کرزی بی تردید به عنوان کسی که ۱۳ سال زمام امور مملکت را بر عهده داشت، به درستی می دانست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. او بهتر از هر کس دیگری از زوایای پنهان این بازی بزرگ، آگاه بود که تروریزم، مبارزه با تروریزم، تریاک و حضور دایمی نیروهای خارجی، همگی بهانه های بزرگ برای اهداف و منافع بزرگتر هستند و افغانستان در این میان، فقط قربانی این بازی های بزرگ و پیچیده خواهد بود.

بنابراین، اکنون که او از قدرت، کنار گذاشته شده و بدتر از آن اینکه با برگزاری لویه جرگه های غیر مشروع سنتی، راه را برای سلطه و حضور دایمی نیروهای نظامی خارجی، هموار کرده، چه کسی می تواند این موضع گیری های به ظاهر دلسوزانه و میهن پرستانه را از رییس جمهوری سابق بپذیرد؟

نکته مهم اینکه آقای کرزی در دوران قدرتش، با استفاده غیر مشروع از نام و عنوان و اعتبار جرگه های سنتی، کاری کرد که مردم افغانستان برای همیشه به کارکرد و ماهیت مثبت و ثمربخش این جرگه ها شک کنند و آن را تمثیلی غیر واقعی از اراده و نظر خود در عرصه سیاست های کلان ملی به حساب بیاورند؛ زیرا هیچکس هنوز از یاد نبرده است که چگونه کرزی، جرگه هایی را که بر پایه قانون اساسی، مشروعیت حقوقی لازم را نداشتند، ابتدا با عنوان مزورانه «مشورتی» برگزار کرد؛ اما در نهایت، «مشورت» ‌اعضای جرگه ها را به مثابه «رأی و تصمیم مستقیم» مردم افغانستان به حساب آورد و به این ترتیب، برای پیمان های استراتژیک و امنیتی با امریکا، مشروعیت کاذب و دروغین، جعل کرد.

با این اوصاف، این بار آیا تضمینی وجود دارد که جرگه سنتی مورد نظر آقای کرزی، سرنوشت افغانستان را به سمت سلطه بیشتر قدرت های خارجی، هدایت نکند؟

از سوی دیگر، به همان دلیل که حضور نیروهای خارجی، تروریزم، مبارزه با تروریزم و... در افغانستان، بخش های بهم مرتبط یک پازل پیچیده سیاسی، امنیتی، استخباراتی و استراتژیک هستند، چه اطمینانی وجود دارد که ایده های تازه رییس جمهوری سابق نیز نوعی دیگر از این بازی ها نباشد؟

چه کسی می داند که آقای کرزی که تا زمان قدرتش، تمام قد در خدمت منافع، اهداف و برنامه های راهبردی و سلطه جویانه امریکا و غرب قرار داشت، امروز بر بنیاد منافع تازه اش، به سمت و سوی دیگری تمایل پیدا نکرده و از جانب بازیگران تازه ای، به بازی گرفته نشده باشد؟

https://avapress.net/vdcewz8znjh8nxi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما