وزارت دفاع امریکا از حمایت کشورهای همسایه افغانستان از طالبان و شبکه حقانی ابراز نگرانی کرده است.
پنتاگون میگوید این حمایتها و پناهگاههای امن تروریست ها در خاک پاکستان بزرگترین تهدید به امنیت افغانستان است و میتواند ماموریت نیروهای ائتلاف را با شکست روبرو کند.
پنتاگون همچنین از ایران به عنوان یکی از بازیگران منطقهای در تحولات افغانستان نام برده و گفته "تمایل" ایران برای نفوذ در افغانستان هنوز "قوی" است و انتظار نمیرود که "کاهش" یابد.
پنتاگون مدعی شده که ایران تلاش میکند تا این نفوذ خود را از طریق مشارک با دولت، تجارت و روابط فرهنگی و مذهبی گسترش دهد و هدف نهایی ایران "افغانستانی با ثبات است که در آن شیعیان در امنیت باشند، منافع اقتصادی (ایران) تامین باشد و حضور نظامی امریکا (در افغانستان) کمتر شود."
پنتاگون در عین حال مدعی شده که ایران کمک هایی به طالبان و شبکه حقانی میکند که این امر، اعتبار دولت افغانستان را زیر سؤال میبرد و وضعیت منطقه را بی ثبات میکند.
با این حال، کارشناسان می گویند که گزارش مفصل وزارت دفاع امریکا برای کنگره آن کشور، حاوی تناقض هایی جدی است.
گزارشی که انتظار می رفت در شرایط دشوار کنونی، راهی در برابر انبوه مشکلات و بحران های امنیتی و سیاسی جاری در افغانستان قرار دهد، به دلیل تعارض های آشکاری که با واقعیت های جاری دارد، نه تنها کمکی به حل این وضعیت بحرانی نمی کند؛ بلکه چه بسا مشکلات موجود را پیچیده تر و حل آن را دشوارتر می سازد.
در این گزارش، وزارت دفاع امریکا از پاکستان به عنوان پناهگاه تروریست های طالبان و شبکه حقانی یاد می کند و می گوید که جریان های تروریستی مزبور، همچنان از پناهگاه های امنی که در پاکستان دارند، استفاده می کنند.
این در حالی است که به عقیده کارشناسان، این، موضوع تازه ای نیست که وزارت دفاع امریکا آن را کشف کرده باشد. پاکستان سال ها است که به طور علنی از تروریزم در افغانستان حمایت می کند و گروه های تروریستی را برای رسیدن به مقاصد راهبردی خود در افغانستان مورد استفاده قرار می دهد.
امریکا هم بی تردید بهتر از هر کشور دیگری در جریان حمایت های وسیع و مستقیم اسلام آباد از تروریزم است؛ اما در این میان، آنچه مبهم است و نیاز به رمزگشایی و راززدایی دارد، سکوت و تماشا و بی تفاوتی امریکا در قبال این موضع پاکستان می باشد. آیا با استمرار سیاست مبهم واشنگتن در این زمینه، این تردید به وجود نمی آید که امریکا نیز در کنار پاکستان، از ناامنی های جاری در افغانستان و مانورهای لجام گسیخته تروریست های مورد حمایت پاکستان، پشتیبانی می کند؟
این پرسشی است که به عقیده منتقدان، پاسخ آن در گزارش تازه پنتاگون همچنان مبهم است.
دومین تناقض مهم موجود در گزارش جدید پنتاگون، ادعاهای عجیب این نهاد امریکایی در مورد نقش ایران در افغانستان است. پنتاگون ابتدا اذعان می کند که ایران به مثابه یک بازیگر مقتدر منطقه ای، در افغانستان نقشی فعال دارد و منافع خود را در حمایت از دولت کابل از طریق روابط سیاسی، تجاری، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی می بیند و یک افغانستان امن و باثبات، به نفع ایران است؛ اما در ادامه، در ادعایی غریب می گوید که ایران از طالبان و شبکه تروریستی حقانی هم حمایت می کند و این حمایت، موجب بی ثباتی افغانستان و منطقه می شود!
تحلیلگران می پرسند که چگونه می توان میان صدر و ذیل این ادعاها جمع بست؟ بالاخره پنتاگون روشن نمی کند که ایران، بخشی از ثبات در افغانستان است یا عامل بی ثباتی؟
اینکه ایران از طریق برقراری روابط دوستانه با کابل و توسعه همکاری های تجاری و اقتصادی و...، در صدد توسعه و تقویت نفوذ مشروع خود به منظور تأمین منافع دوجانبه و مشترک در افغانستان می باشد، چرا باید مایه نگرانی باشد؟
از سوی دیگر، اینکه ایران خواستار کاهش حضور نظامی امریکا و هم پیمانانش در افغانستان می باشد، نکته تازه ای نیست. ایران بارها نگرانی خود را نسبت به این امر، ابراز داشته و استدلال کرده است که حضور نظامی یک قدرت متخاصم در همسایگی اش، با اصول امنیت ملی اش در تعارض قرار دارد و مایه نگرانی اش می باشد.
این کاملا منطقی است. آیا اگر ایران در امریکای لاتین، پایگاه نظامی داشته باشد، موجب نگرانی امریکا نمی شود؟
نکته آخر اینکه از دید کارشناسان مسایل راهبردی، توسعه روابط کابل- تهران، اگرچه ممکن است خوشایند واشنگتن نباشد و با منافع و اهداف سلطه جویانه امریکا در افغانستان، منافات داشته باشد؛ اما این امر، درست بر اساس نیازها و منافع متقابل کابل و تهران است و هرچه روابط دو کشور، عمیق تر، راهبردی تر و گرم تر شود، به همان میزان، توسعه و پیشرفت و ثبات و صلح دو کشور، تقویت و تحکیم خواهد شد. با این حساب، این روابط، ممکن است برای ایالات متحده، تهدید باشد؛ اما برای کابل و تهران، فرصت است.