تاریخ انتشار :دوشنبه ۲ حوت ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۰۹
کد مطلب : 138359
سایه روابط ناتو و روسیه بر نشست امنیتی مونیخ

سرگئی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه، در نشست امنیتی مونیخ از کشورهای اروپایی و ناتو انتقاد کرد که آماده روابط بیشتر با روسیه نیستند. او گفت عدم آمادگی ناتو برای همکاری با روسیه "مایه تاسف" است.

آقای لاورف گفت:"اگر سخنرانی‌هایی را که در نشست مونیخ شده ملاک بگیریم، انگار جنگ سرد تمام نشده است."

با این حال او گفت که کشورهای اروپایی می‌توانند از "رویارویی ساختگی" با روسیه بگذرند.

چشم‌انداز روابط میان میان امریکا، اروپا و روسیه، آینده ناتو و مسائل بین ‌المللی از مسائل مطرح شده در این نشست بوده ‌اند.

آنگلا مرکل؛ صدراعظم آلمان هم بدون نام بردن از دونالد ترامپ؛ رییس جمهور امریکا گفت که نظم جهانی بهم خورده و برای ایجاد نظم تازه جهانی هم به اتحادیه اروپا نیاز است، هم به ناتو و هم به سازمان ملل.

خانم مرکل همچنین با اشاره به روسه گفت که برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم تمامیت ارضی یک کشور اروپایی یعنی اوکراین را نقض کرده است.

تحلیلگران می گویند که کاملا روشن بود که سایه روابط تنش آلود ناتو و روسیه بر مهم ترین کنفرانس امنیتی جهان در مونیخ سنگینی می کرد. هیچیک از طرف ها، از انتقادات صریح و گزنده خود علیه طرف دیگر، ابایی نداشتند.

این نشان می داد که روابط روسیه و ناتو شاید برای نخستین بار پس از پایان جنگ سرد، وارد بدترین و سردترین فصل خود شده است.

سرگئی لاوروف؛ وزیر امور خارجه روسیه نیز در سخنرانی خود، صریحا به این مسأله اشاره کرد و گفت که بر بنیاد سخنرانی های ایراد شده در نشست مونیخ، گویی جنگ سرد هنوز تمام نشده است.

البته آقای لاوروف در این دیدگاه، تنها نیست. افراد زیادی در غرب و نیز روسیه هستند که تصور می کنند دیگر فصل رابطه بی رمق و یکجانبه ناتو و روسیه که ناشی از برتری ملموس ناتو بود، پایان یافته و گویی جنگ سرد تازه ای فرارسیده است.

تحلیلگران می گویند که رابطه دو قطب قدرت هیچ زمانی پس از پایان جنگ سرد، تا این اندازه شبیه دوران جنگ سرد نبوده است. ناظران غربی معتقد اند که پوتین در صدد احیای قدرت مرده روسیه شوروی است تا یکبار دیگر روسیه را به دوران طلایی سلطه کمونیزم بر بخش های بزرگی از جهان برگرداند.

او در این رابطه گام های بلندپروازانه و البته تاثیرگذاری را برداشته است. به گونه ای که روسیه امروز به هیچ وجه با سال های آخر ریاست جمهوری گورباچف یا یلتسین قابل مقایسه نیست.

او به همین منظور روندهای سیاست داخلی روسیه را نیز با دقت و حساسیت بی نظیری مدیریت می کند. نشانه های این امر، در دوره ریاست جمهوری مدودف کاملا مشهود بود؛ دورانی که در آن، پوتین نخست وزیر بود؛ ولی عملا همه امور کشوری را مدیریت و مهندسی می کرد. پس از آن نیز وقتی پوتین به ریاست جمهوری مجدد رسید مدودف به صورت خودکار،‌ نخست وزیر شد؛ فردی که از منظر سیاسی، از نزدیکان پوتین و دست پرورده او محسوب می شود.

در عرصه سیاست خارجی نیز پوتین تلاش های مستمری انجام داده تا میدان های سنتی نفوذ و سلطه روسیه پیشین را به این کشور برگرداند. به جمهوری های آسیای میانه نزدیک شده، به کشورهای حوزه قفقاز عملا در صدد تعمیم سلطه نظامی خود است، کشورهای اروپای شرقی نیز بارها شاهد جنگ قدرت میان جناح وفادار به روسیه و جریان های غربگرا و دست به دست شدن قدرت بین این دو جناح بوده اند.

پس از خروج لیبی از حوزه نفوذ روسیه و چین، نوبت سوریه بود؛ اما پایمردی و اتحاد استراتژیک روسیه با سایر قدرت های منطقه ای مخالف غرب، مانع از سقوط این آخرین خاکریز شرقی به کام غرب شد و این نتیجه بلافصل تلاش های پوتین برای احیای روسیه شوروی است.

غربی ها نیز به خوبی از نیات او در این زمینه آگاه است؛ به همین دلیل به رغم ابراز تمایل آنگلا مرکل برای بهبود و توسعه رابطه با روسیه، او و سایر رهبران غربی هیچگاه جانب شک و احتیاط را فرونگذاشته است.

غرب با نگرانی مترصد رشد و بالش خزنده احیای اتوریته شرقی است که پوتین مغز متفکر آن است.

ماجرای اسنودن نیز اگر از یکسو به شرمساری بزرگ واشنگتن در برابر شهروندانش و رسوایی گسترده آن کشور در برابر افکار عمومی جهان منجر شد، ضربه مهلکی بر شبکه جاسوسی و امنیتی امریکا نیز وارد کرد که امتیاز آن به صورت خودکار به حساب روسیه و چین واریز شد.

https://avapress.net/vdcgn79qyak9ww4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما