اینکه شماری از رهبران سیاسی، مصلحان بزرگ اجتماعی زمان خود و چه بسا اعصار و ادوار پس از خود نیز باشند، نباید چیزی عجیبی به نظر برسد.
اغلب مبارزان بزرگ و مصلحان کبیر، پایه گذاران انقلاب های عظیم و حرکت های تغییرطلبانه و تاریخ ساز در گذشته، گام اول را برای مردم و کشور و ملت خویش برداشته اند؛ اما این هرگز مانع از فراگیری جهانی اندیشه، راه، آرمان و مرام سیاسی و اجتماعی شان نشده است.
یکی از نمونه های نزدیک به ذهن در این زمینه، نلسون ماندلا؛ رهبر فقید افریقای جنوبی است که مبارزه اش بر ضد آپارتاید و برتری جویی نژادی سفیدپوستان به بار و بر نشست و سرانجام با برقراری یک وحدت ملی واقعی و نهادینه سازی فرهنگ گذشت و ایثار و همپذیری، توانست از مرزهای افریقای جنوبی فراتر برود و از رهبری سیاسی به یک مصلح بزرگ اجتماعی بدل شود که برای بسیاری از ملت ها، نهضت ها، جنبش های آزادی خواه، نهادهای مدنی و روشنفکری و سازمان ها مبارزه با برتری طلبی نژادی و تبعیض طبقاتی، یک الگوی تمام عیار گردید و همین امر او را در حافظه جامعه بشری ماندگار و جاودانه کرد.
از امام خمینی؛ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از بزرگترین مصلحان قرن ۲۰ نام برده می شود؛ زیرا کاری که او انجام داد صرفا براندازی یک رژيم بیدادگر، جاه طلب، زیاده خواه، مردم ستیز، غیر دموکراتیک، دست نشانده، مزدور، مستبد و خاندانی و برافراشتن نظامی مردم بنیان، انقلابی، ضد استکبار و اسلامی نبود.
او شاید نتوانست به جز کشور و ملت خودش، ملت های دیگر را در رسیدن به آزادی، کمکی توفیق مندانه بکند؛ اما دست کم توانست به نسلی که به دنبال تغییر، انقلاب و ستیزه و نبرد با استکبار و طاغوت و استعمار خارجی و استبداد داخلی بود و هست، راه را نشان دهد و نشانه گذاری کند و این همان چیزی است که امام خمینی و اندیشه و راه و آرمان و مرام او را از ایران فراتر می برد و مرزهای اعتباری سیاسی را درهم می شکند و از او نمادی برای همه ملت های تحت ستم و در بند استبداد داخلی و استعمار و استثمار و استکبار خارجی می سازد.
نشانه های روشن زیادی وجود دارد حاکی از اینکه اندیشه های اصلاح گرانه و انقلابی امام خمینی به سان دیگر رهبران سیاسی دنیای ما، تاریخ مصرف نداشته است.
هنوز هم ملت های پرشماری در خاور میانه، شاخ افریقا و حتی اروپا و امریکا، به این اندیشه ها و آرمان ها اقتدا می کنند، آن را گرامی می دارند و تلاش می کنند آن را نشانگان راه مبارزه و تلاش خود قرار دهند.
یکی از دلایل مهم ماندگاری این اندیشه انقلابی، برپا بودن برج و باروی دشمنی است که او بر علیه آن ایستاد، مبارزه کرد، انقلاب نمود و هیبت و هیمنه آن را درهم شکست.
بساط سلطه این دشمن، شاید به یمن انقلاب تاریخ ساز امام خمینی، در ایران برچیده شد؛ اما سایه آن بر دیگر سرزمین های اسلامی و غیر اسلامی در دیگر نقاط جهان، همچنان مسلط و مسیطر است و این است که برای مردمی که در جستجوی راهی برای رهایی اند، امام خمینی همچنان می تواند الهام بخش و راهنما باشد.
اما دشمنان او به دلیل هراسی که از دامنگیرشدن اندیشه های انقلابی و آرمان های مکتبی وی دارند، با دامن زدن به این شایبه بی بنیاد که امام خمینی، رهبر سیاسی ایرانیان است و به دیگران ربطی ندارد، می خواهند از تبعات و بازخوردهای انقلاب به رهبری او پیشگیری کنند؛ کاری که اگر این هراس، وجود می داشت، بدون شک با گاندی، نلسون ماندلا، چه گوارا و دیگران نیز می کردند؛ اما می دانند که آنها بیشتر به الگوهایی برای سرگرم کردن جوانان و حلقات روشنفکری بدل شده اند و پیش و بیش از آنکه کارکرد انقلابی داشته باشند، برای ژست های روشنفکرانه و جوان پسندانه، کاربرد دارند.
مثلا سیگار برگ یا تی شرت و کلاه چه گوارا، بیشتر یک پز بی مصرف روشنفکری است؛ تا نمادهایی برای قیام و مبارزه در برابر امپریالیزم؛ اما امام خمینی از این مرزها فراتر رفته و به الگوی عملی نهضت های آزادی بخش مسلمان بدل شده است، به همین دلیل، هنوز با او دشمنی می شود و هنوز از او احساس ترس و خطر می شود که نمونه بارز آن را در سرکوب ددمنشانه و مصادره مزورانه انقلاب های سال های اخیر کشورهای عربی و افریقایی شاهد بودیم.