اشرف غنی؛ رئیس جمهوری که به مناسب سالگرد میلاد پیامبر اکرم (ص) در کابل، صحبت میکرد، از تمامی گروه های مخالف دولت خواست که به روند صلح بپیوندند.
او افزود:"در این روز مبارک تمام مخالفان دولت را به مذاکرات بینالافغانی دعوت میکنم."
آقای غنی خطاب به آنان گفت که خیر آنان، خیر ملت و مسلمانان در این نیست که کشور شان به ویرانه مبدل شود و مردم بدبخت و محتاج دیگران بمانند.
او افزود که "خیر همه ما در پیروی از راه پیامبر در صلح، رحم و اخوت است."
پیشتر و در نماز عید قربان نیز آقای غنی اعلام کرد که موافقتنامه آشتی با حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار به زودترین فرصت، نهایی خواهد شد.
او در نماز عید فطر امسال نیز گفت که دروازه مذاکرات صلح از جانب دولت هنوز باز است؛ ولی تأکید کرد که دعوت صلح دولت تاکنون با باغیگری، قطاعالطریقی و بیرحمی از سوی طالبان و حامیان منطقهای شان پاسخ داده شدهاست.
ناظران مسایل افغانستان و منطقه اما می گویند که رویکرد صلح خواهانه دولت کابل، تا زمانی که از موضع ضعف و ذلت باشد برای پاکستان و طالبان، پیامی جز پیروزی آنها در جنگ جاری علیه دولت و مردم افغانستان ندارد و وقتی یکی از طرف های هر جنگی، احساس پیروزی کند و طرف مقابل، مستمرا بر صلح و مذاکره و سازش، پافشاری نماید، این معادله هرگز به سرانجام نخواهد رسید.
از دید تحلیلگران، وضعیت کنونی دولت افغانستان در برابر تروریست های طالبان، دست کم به لحاظ زمینه های سیاسی و نظامی آن، شباهت شگفت انگیزی به شرایطی دارد که دولت کمونیستی دکتر نجیب در برابر نیروهای مجاهدین در سال های اول دهه ۷۰ خورشیدی داشت.
دولت نجیب در حالی که درگیر نبردی سخت و توانفرسا با نیروهای مجاهدین در چندین جبهه در سراسر کشور بود و از سوی دیگر، پشتوانه خارجی آن نیز به دلیل شکست سنگینی که شوروی پیشین در تجاوز و اشغال افغانستان متحمل شده بود، مشکلات فراوان و فراگیری که امپراتوری شرق را تا آستانه فروپاشی و اضمحلال پیش برده بود و همچنین عدم اطمینان و امید مسکو نسبت به آینده دولت کمونیستی نجیب در کابل، بسیار لرزان و نامطمئن بود، تنها راهی که فراروی خود می دید اعلام عفو عمومی و آشتی ملی بود؛ اما این پیام در آن زمان برای گروه های فاتح مجاهدین، تنها معنایی که داشت پذیرش تلویحی شکست از سوی دولت کابل بود و این امر آنها را به استمرار مبارزه نظامی، دلگرم تر می کرد.
به عقیده صاحب نظران، مواضع صلح جویانه کابل در برابر گروه طالبان و سایر گروه های مسلح ضد دولت نیز دقیقا همین پیام را به آنها و حامی اصلی آنها یعنی پاکستان منتقل می کند. با این تفاوت که پاکستان به خوبی می داند که امکان استقرار مجدد حکومت طالبان بر افغانستان، از بنیاد منتفی است؛ اما استمرار این وضعیت، می تواند قدرت و نفوذ اسلام آباد بر افغانستان را به نحوی حفظ کند.
بر این اساس، تا زمانی که این معادله از بنیاد تغییر نکرده است، به نظر نمی رسد تغییری در وضعیت کنونی به وجود بیاید.
آگاهان در این زمینه، تأکید می کنند که تغییر این معادله، بستگی به اراده و نگاه کارگزاران حکومت وحدت ملی در کابل به صلح دارد.
با این توضیح که پیشنهاد صلح برای تروریست ها باید از موضع قدرت ارائه شود؛ چیزی که هنوز دولت وحدت ملی، موفق به ایجاد زمینه های آن نشده است.
به باور منتقدان، اشرف غنی؛ رییس جمهور، به صورت تریبون یکطرفه، تاکنون تلاش کرده است سخنگوی رویکرد رسمی حکومت در قبال طالبان و سایر جریان های مسلح باشد؛ اما به نظر می رسد اگر این بحث روی میز حکومت وحدت ملی در یک کلیت کلان قرار بگیرد و بحث روی جزئیات استراتژی صلح حکومت آغاز شود، اختلافات شدیدی میان اعضای حکومت در این خصوص بروز خواهد کرد.
طیف داکتر عبدالله و حتی جنرال دوستم، از منتقدان جدی و سرسخت استمرار رویکرد کرزی در قبال پاکستان و طالبان هستند؛ اما اشرف غنی و اطرافیانش ظاهرا همچنان بر ادامه این روند تاکید دارند.
در این میان، برخورد سخت افزاری، از نظر بسیاری از منتقدان نظریه اشرف غنی و هوادارانش، می تواند راهی زودبازده و مثمر برای صلحی از موضع قدرت باشد.
در غیر آن، توهم پیروزی و غرور فاتحانه پاکستان و طالبان، آنها را از حضور بر میز مذاکره و گفتگو برای صلح باز خواهد داشت. حتی اگر ترجیع بند تکراری، بی خاصیت و عمقا تحقیرآمیز و ملتمسانه فراخواندن گروه های مسلح به روند صلح، به هر بهانه و مناسبتی، هزاران بار دیگر هم تکرار شود، پاسخ طالبان و دیگر گروه های ستیزه جوی مسلح، همچنان باغیگری، قطاعالطریقی و بیرحمی خواهد بود.