جنرال دوستم اخیرا اشرف غنی و عبدالله عبدالله را به قومگرایی و منطقهگرایی متهم کرد و گفت:"برای رئیس جمهوری افغانستان کسی که پشتو گپ بزند، انسان خوب است و پشتو هم صحبت کند و از لوگر هم باشد، به نظر او آدم بسیار خوب است."
او درباره عبدالله هم گفت:"برای داکتر عبدالله هر کسی که تاجیک باشد، اگر ناتوان هم باشد و نام نیک هم نداشته باشد، قابل قبول است."
دوستم، اطرافیان رئیس جمهور را متهم کرد که در تلاش اند او را منزوی کنند و هشدار داد که او از این آزمایشها عبور کرده و این رفتار موجب تضعیف دولت مرکزی میشود.
او افزود که طرفدار یک نظام غیرمتمرکز است و از انحصار قدرت در دست رئیس جمهوری خسته شده است.
ارگ این اظهارات دوستم را "در شرایط کنونی خلاف شأن و جایگاه ایشان" توصیف کرده و افزوده:"ایشان اتهام های جدی را به برخی نهادهای کشور نسبت داده است که این اتهامات نیاز به بررسی و تحقیقات همه جانبه از سوی نهادهای عدلی و قضایی کشور دارد، تا صحت و عدم آن تثبیت و در مطابقت با قوانین کشور با آن برخورد شود."
واکنش ارگ نسبت به سخنان صریح و بی پرده معاون اول ریاست جمهوری، به باور اغلب ناظران، تا حدود زیادی محتاطانه و محافظه کارانه است.
ارگ ریاست جمهوری مانند همیشه، نسبت به بسیاری از مواضع و اتهام های صریح آقای دوستم، سکوت کرده و تنها به یک پاسخ کلی و مبهم، بسنده کرده است. این در حالی است که به اعتقاد آگاهان، اعتراضات و انتقادات و اتهاماتی که آقای دوستم، مطرح کرده، جدی تر از آن است که چنین واکنشی را برتابد و یا این واکنش ارگ بتواند موجب آرامش یا سکوت یا اقناع یا عقب نشینی آقای دوستم شود.
کارشناسان می گویند که اظهارات اخیر آقای دوستم، ارکان اصلی و کانون های مرکزی سیاست و قدرت را در افغانستان نشانه رفته و پرده از مسایلی برداشته است که در عرف و ادبیات سیاسی کشور، در جرگه موارد ممنوعه قرار می گیرند.
این نشان می دهد که جنرال دوستم، دیگر به اشرف غنی؛ رییس جمهور به عنوان یک متحد و همکار و شریک در امر حکومت داری نگاه نمی کند و نسبت به مواضع انفعالی و سازشکارانه آقای عبدالله در قبال سیاست ها و عملکردهای رییس جمهور غنی و حلقه خاصی که به گفته آقای دوستم، او را در انحصار خود قرار داده اند که «اگر گفتند شیر سیاه است» رییس جمهور هم می گوید «سیاه است» نیز به شدت معترض است.
او عبدالله را متهم به ناتوانی و قوم گرایی کرد و اطرافیان رییس جمهور را نیز متهم به برنامه ریزی و توطئه برای ترور خود و نیز همدستی با طالبان و تروریزم نمود.
اینها اتهاماتی نیستند که با یک بیانیه محافظه کارانه و مبهم سیاسی ارگ ریاست جمهوری، قابل حل و فصل باشند و از جانب دیگر، بیان آنها از زبان معاون اول ریاست جمهوری نیز هرگز روایتگر وجود یک وضعیت عادی و آرام در پشت پرده سیاست و قدرت افغانستان نیست.
با این حساب، به باور تحلیلگران، در روزهای آتی، می بایست منتظر ماند و دید که چه تحولات تازه ای در این زمینه رخ می دهد و جنرال دوستم تا کجا حاضر است برای رسیدن به اهدافش در این زمینه، هزینه کند.
تا آن زمان، پرسش اصلی این است که اختلاف دوستم و ارگ، دقیقا بر سر چیست؟
ناظران می گویند که دامنه این اختلافات، بسیار گسترده است و طیفی از مسایل از تقسیم قدرت و سهمیه بندی کرسی های دولتی میان اقوام و رهبران سیاسی سهیم در حکومت ائتلافی موجود گرفته تا نحوه مدیریت جنگ و مبارزه با تروریزم و صلح را در برمی گیرد.
آقای دوستم ظاهرا از سهمی که به عنوان معاون اول از قدرت گرفته، ناراضی است و می گوید او و قومیت تحت رهبری اش، به اندازه کافی در سمت های حکومتی، سهیم نیستند. او رییس جمهور را متهم به انحصارگرایی، قومی اندیشی، نفی دیگران، کاهش صلاحیت های معاون اول، عدم اعتنا و پایبندی به وعده های انتخاباتی و وابستگی به یک حلقه خاص می کند.
از جانب دیگر، آقای دوستم از نحوه برخورد ارگ ریاست جمهوری، شخص رییس جمهور و حلقه امنیتی اطراف او با مسایل جنگ، امنیت، مبارزه با تروریزم و صلح، به شدت شاکی و ناراضی است و از اینکه طرح ها و ایده های او در این زمینه ها مورد اعتنا واقع نمی شوند، خشمگین است.
سوء قصد ناکام اخیر به جان او که منجر به کشته شدن دست کم دو محافظ و گروهی از فرماندهانش شد نیز اعتماد او نسبت به دولت و حلقه امنیتی اطراف اشرف غنی را بیش از پیش از میان برده است.
بنابراین، دوستم با قطع امید از رییس جمهور، بی هراس اقدام به افشاگری کرده است؛ چیزی که در صورت عدم دریافت پاسخ مناسب می تواند هزینه های سنگینی روی دست دولت بگذارد و خطراتی جدی در مسیر حکومت وحدت ملی ایجاد کند.