از آغاز برقراری نظام پساطالبانی در افغانستان، فعالیت رسانه ای در کشور جان تازه ای گرفت و در مدت زمان کوتاهی انواع و اقسام رسانه های مختلف و متفاوت از نظر شکل و محتوا پا در عرصه وجود گذاشتند. از میان انبوه رسانه های متعدد و متنوع آنچه بیشتر از همه توجه مردم و آگاهان را بخود جلب کرده و تقریباً بیشتر مردم کشور مجذوب و مرعوب آنها واقع شده اند، رسانه های دیداری و شنیداری یا همان رادیوها و تلویزیونهای موجود در کشور است.
رادیو و به خصوص تلویزیونها در آغاز فعالیت رسانه ای خویش تا حدود زیادی معتدل و بر اساس قاعده و قانون نشرانی مصوب وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور عمل می کردند و آگاهان و دلسوزان به دین و فرهنگ ملی مردم کشور هم اعتراض و انتقادی به آن صورت جدی و راهبردی نداشتند؛ تا آنکه آرام و آرام و به تدریج برخی و بهتر است گفته شود بسیاری از رسانه های وابسته به فرهنگ پوچ و منحط غرب، نقاب از چهره ها بر گرفتند و آنچه از برنامه های مبتذل و در تضاد با دین و آموزه های اسلامی مردم افغانستان بود و هست، بر روی آنتن نشراتی شبکه های شان برده و به نمایش گذاشتند.
این روند نامبارک و ویرانگر و در سایه سکوت همگان همچنان ادامه یافت تا کار بجایی رسید که اینک و پس از گذشت ۱۶ سال کار پلان شده و هدفمند رسانه ای، پخش و نشر موارد غیر اخلاقی و منافی با اخلاق و آداب اسلامی و ملی مردم افغانستان از پنجره های رسانه های خصوصی و نیز دولتی، بیداد می کند و در حال حاضر بجز مواردی که صد در صد سکسی بودن آن محرز و مسلم است، پائین تر و مستهجن تر از آن همگی بر روی آنتن ها می رود و حریم امن خانه های افغانها را مورد تهدید و تعرض جدی قرار داده است!
نسبت به نشر و پخش موارد غیر اخلاقی و دینی، هر از گاهی از سوی پارلمان، علما و مجلس سنای کشور واکنشهایی نشان داده می شود که پس از مدتی دوباره فروکش می کند و در این میان هر یک از نهادهای معترض و منتقد رسانه های کشور، دیگری را مقصر و کم کار معرفی کرده و به دنبال برائت دادن خویش و همقطاران شان در هر یک از نهادهای مذکور است.
پیش از آنکه به نقد فنی رسانه های خاطی پرداخته شود و بقول معروف قبل از آنکه با جوال دوز به جان دیگران بیفتیم، لازم است تا انگشت انتقاد به سوی خویش هم دراز کنیم و چند سوزنی هم به بدنه کرخت و بی تفاوت جامعه مسئولیت ناپذیر خودی هم بزینم.
با تاسف در کشور ما از بس کارها و انتقاد و اعتراض ها، نمایشی و ریائی و پروژه ای انجام می شود و روحیه همگانی در جهت درآمدزایی و کسب شهرت و مال و قدرت در حرکت است، بیشتر اوقات این شائبه و گمانه پیش میاید که نکند اعتراضها و انتقادهای گاه و بیگاه نهادهای مختلف علیه نشرات ضد دینی و ملی رسانه های کشور نیز با همین رویکرد و هدف و انگیزه صورت بپذیرد!
چرا که اگر غیر آن می بود، این همه بی تفاوتی در برابر سیل ویرانگر و بنیان برانداز استهجان و ابتذال رسانه ای در کشور معنی نداشت و لازم می شد تا هر کدام از نهادها و دسته های معترض و منتقد اوضاع جاری با طرحها و برنامه های جامع و کامل در جهت اصلاح برنامه های رسانه ها و نیز رشد و تقویت مبانی دینی- اخلاقی مردم وارد میدان می شدند و با بهره وری از هر ابزار و روش ممکن و موثر، دولتمردان و وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور را وادار به اصلاح و تغییر بنیادین و بر طبق موازین دینی برنامه های رسانه های کشور می کردند.
اما دریغا که این گونه نیست و یک چنین هدف و انگیزه الهی و انسانی گویا در اساس در فکر و ذهن نهادهای منتقد خطور هم نمی کند که به خود زحمت بدهند و وقت بگذارند و همه با هم دست به ایجاد و راه اندازی یک نهضت عمیق و ریشه دار اسلامی و فرهنگی بزنند و در این مسیر فعالیت سخت و دامنه دار شبانه روزی را آغاز کنند و در واقع در این مسیر همان کاری را کنند که دشمنان اسلام و امت اسلامی می کنند؛ یعنی با کار و فعالیت سخت و طاقت فرسا، شب و روز برای مسخ کردن چهره جوامع اسلامی کار می کنند و سعی دارند تا جوامع اسلامی را از ارزشهای الهی و انسانی تهی کرده و موارد سخیف و بی ارزش فرهنگ حیوانی غرب را جایگزین آن کنند؛ کاری که با تاسف در بسیاری از کشورهای اسلامی، بدون هیچ گونه مقاومت و مزاحمتی پذیرفته شده است!
واقعیت تلخ دیگر آن است که قدرتهای استعماری غربی هیچگاه دالر و دینار مفت و رایگان و بدون عوض و غرض و مرض به کسی نمی دهند و به تعبیر عامیانه آن" این گربه ها برای رضای خدا موش نمی گیرند" و در ازای هر سنتی که به دولت و کشوری به اصطلاح کمک می کنند، توقعات بی نهایت خطرناک و ویرانگری از آن دولت و کشور دارند و تا آن توقعات و تمنیات برآورده هم نشود، دست از سر دولت و ملتهای کمک شده بر نمی دارند!
حالا و با این پالیسی خارجی قدرتهای غربی، بی نهایت ساده لوحانه است که دولت و ملت ما فکر کنند که دولتمردان غربی عاشق چشم و ابروی افغانها شده باشند و میلیاردها دالر و دینار بی زبان را مفت و رایگان و بدون عوض و معوض در اختیار دولت و ملت افغان قرار دهند.
یکی از موارد و شروط برجسته و عمده ای که دولتهای غربی به خصوص امریکایی ها برای ادامه کمکهای میلیاردی به دولت افغانستان در نظر گرفته و گذاشته اند، دادن همین آزادی های حیوانی و افسار گسیخته به رسانه ها و طرفداران این نوع بی بند و باری ها در افغانستان است و برای همین هم است که تقیید این نوع رسانه ها و هواداران برنامه های مبتذل و اغوا کننده آنها حتی از عهده و توان وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور هم خارج است.
پس با این حساب، فکری باید بحال چشمه ای کرد که از اصل گل آلود است و صاف کاری آب روهای کوچک و فرعی آن هم کاری را از پیش نمی برد و دردی را دوا نمی کند.
رادیو و به خصوص تلویزیونها در آغاز فعالیت رسانه ای خویش تا حدود زیادی معتدل و بر اساس قاعده و قانون نشرانی مصوب وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور عمل می کردند و آگاهان و دلسوزان به دین و فرهنگ ملی مردم کشور هم اعتراض و انتقادی به آن صورت جدی و راهبردی نداشتند؛ تا آنکه آرام و آرام و به تدریج برخی و بهتر است گفته شود بسیاری از رسانه های وابسته به فرهنگ پوچ و منحط غرب، نقاب از چهره ها بر گرفتند و آنچه از برنامه های مبتذل و در تضاد با دین و آموزه های اسلامی مردم افغانستان بود و هست، بر روی آنتن نشراتی شبکه های شان برده و به نمایش گذاشتند.
این روند نامبارک و ویرانگر و در سایه سکوت همگان همچنان ادامه یافت تا کار بجایی رسید که اینک و پس از گذشت ۱۶ سال کار پلان شده و هدفمند رسانه ای، پخش و نشر موارد غیر اخلاقی و منافی با اخلاق و آداب اسلامی و ملی مردم افغانستان از پنجره های رسانه های خصوصی و نیز دولتی، بیداد می کند و در حال حاضر بجز مواردی که صد در صد سکسی بودن آن محرز و مسلم است، پائین تر و مستهجن تر از آن همگی بر روی آنتن ها می رود و حریم امن خانه های افغانها را مورد تهدید و تعرض جدی قرار داده است!
نسبت به نشر و پخش موارد غیر اخلاقی و دینی، هر از گاهی از سوی پارلمان، علما و مجلس سنای کشور واکنشهایی نشان داده می شود که پس از مدتی دوباره فروکش می کند و در این میان هر یک از نهادهای معترض و منتقد رسانه های کشور، دیگری را مقصر و کم کار معرفی کرده و به دنبال برائت دادن خویش و همقطاران شان در هر یک از نهادهای مذکور است.
پیش از آنکه به نقد فنی رسانه های خاطی پرداخته شود و بقول معروف قبل از آنکه با جوال دوز به جان دیگران بیفتیم، لازم است تا انگشت انتقاد به سوی خویش هم دراز کنیم و چند سوزنی هم به بدنه کرخت و بی تفاوت جامعه مسئولیت ناپذیر خودی هم بزینم.
با تاسف در کشور ما از بس کارها و انتقاد و اعتراض ها، نمایشی و ریائی و پروژه ای انجام می شود و روحیه همگانی در جهت درآمدزایی و کسب شهرت و مال و قدرت در حرکت است، بیشتر اوقات این شائبه و گمانه پیش میاید که نکند اعتراضها و انتقادهای گاه و بیگاه نهادهای مختلف علیه نشرات ضد دینی و ملی رسانه های کشور نیز با همین رویکرد و هدف و انگیزه صورت بپذیرد!
چرا که اگر غیر آن می بود، این همه بی تفاوتی در برابر سیل ویرانگر و بنیان برانداز استهجان و ابتذال رسانه ای در کشور معنی نداشت و لازم می شد تا هر کدام از نهادها و دسته های معترض و منتقد اوضاع جاری با طرحها و برنامه های جامع و کامل در جهت اصلاح برنامه های رسانه ها و نیز رشد و تقویت مبانی دینی- اخلاقی مردم وارد میدان می شدند و با بهره وری از هر ابزار و روش ممکن و موثر، دولتمردان و وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور را وادار به اصلاح و تغییر بنیادین و بر طبق موازین دینی برنامه های رسانه های کشور می کردند.
اما دریغا که این گونه نیست و یک چنین هدف و انگیزه الهی و انسانی گویا در اساس در فکر و ذهن نهادهای منتقد خطور هم نمی کند که به خود زحمت بدهند و وقت بگذارند و همه با هم دست به ایجاد و راه اندازی یک نهضت عمیق و ریشه دار اسلامی و فرهنگی بزنند و در این مسیر فعالیت سخت و دامنه دار شبانه روزی را آغاز کنند و در واقع در این مسیر همان کاری را کنند که دشمنان اسلام و امت اسلامی می کنند؛ یعنی با کار و فعالیت سخت و طاقت فرسا، شب و روز برای مسخ کردن چهره جوامع اسلامی کار می کنند و سعی دارند تا جوامع اسلامی را از ارزشهای الهی و انسانی تهی کرده و موارد سخیف و بی ارزش فرهنگ حیوانی غرب را جایگزین آن کنند؛ کاری که با تاسف در بسیاری از کشورهای اسلامی، بدون هیچ گونه مقاومت و مزاحمتی پذیرفته شده است!
واقعیت تلخ دیگر آن است که قدرتهای استعماری غربی هیچگاه دالر و دینار مفت و رایگان و بدون عوض و غرض و مرض به کسی نمی دهند و به تعبیر عامیانه آن" این گربه ها برای رضای خدا موش نمی گیرند" و در ازای هر سنتی که به دولت و کشوری به اصطلاح کمک می کنند، توقعات بی نهایت خطرناک و ویرانگری از آن دولت و کشور دارند و تا آن توقعات و تمنیات برآورده هم نشود، دست از سر دولت و ملتهای کمک شده بر نمی دارند!
حالا و با این پالیسی خارجی قدرتهای غربی، بی نهایت ساده لوحانه است که دولت و ملت ما فکر کنند که دولتمردان غربی عاشق چشم و ابروی افغانها شده باشند و میلیاردها دالر و دینار بی زبان را مفت و رایگان و بدون عوض و معوض در اختیار دولت و ملت افغان قرار دهند.
یکی از موارد و شروط برجسته و عمده ای که دولتهای غربی به خصوص امریکایی ها برای ادامه کمکهای میلیاردی به دولت افغانستان در نظر گرفته و گذاشته اند، دادن همین آزادی های حیوانی و افسار گسیخته به رسانه ها و طرفداران این نوع بی بند و باری ها در افغانستان است و برای همین هم است که تقیید این نوع رسانه ها و هواداران برنامه های مبتذل و اغوا کننده آنها حتی از عهده و توان وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور هم خارج است.
پس با این حساب، فکری باید بحال چشمه ای کرد که از اصل گل آلود است و صاف کاری آب روهای کوچک و فرعی آن هم کاری را از پیش نمی برد و دردی را دوا نمی کند.
مولف : عبدالکریم محمدی