آیت الله نمر باقر النمر؛ روحانی شیعه مبارز و اصلاح طلب عربستانی سرانجام توسط رژيم سرکوبگر سعودی اعدام شد. او به همراه دست کم ۴۶ تن دیگر از مبارزان سیاسی – اجتماعی عربستان که بر علیه رژيم قرون وسطایی و نظام سیاسی بسته، متصلب و تکصدایی سعودی معترض بودند.
اعدام آیت الله نمر، واکنش های گسترده جهانی را بر علیه رژيم سعودی برانگیخته است؛ چیزی که با وجود آنکه از دید ناظران، قابل انتظار بود؛ اما به نظر می رسد رژیم سعودی در محاسبه دقیق ابعاد و تبعات این واکنش ها بازهم اشتباه کرده بودند.
آنها تصور می کردند با حاکم کردن حکومت نظامی و امنیتی سختگیرانه و استقرار جوخه های سرکوب در شرق عربستان، جایی که میلیون ها هوادار اندیشه های اصلاحی شهید نمر در آنجا اقامت دارند، می توانند به آسانی بر تبعات این اقدام جنایتکارانه شان، غلبه کنند؛ اما ابعاد واکنش های شدید بین المللی نشان داد که آنها اشتباه کرده بودند.
سران رژيم منحط سعودی هنوز قدرت افکار عمومی جهان را به خوبی درک نکرده اند.
آنها تصور می کنند با تکیه بر بمب های خریداری شده امریکایی و قدرت نظامی عاریتی متکی به دالرهای نفتی می توانند رویاهای بلندپروازانه شان برای رهبری جهان اسلام را تحقق بخشند؛ اما غافل از آنکه هر اقدامی که آنها در این زمینه انجام می دهند، نتیجه عکس می دهد و تنها سیر سقوط آل سعود را تسریع می بخشد.
با این حال، نباید از نظر دور داشت که اعدام آیت الله نمر، کاری نبود که تنها از عهده رژيم بی بنیاد و اداره سلطنت خاندانی آل سعود برآید. این از دید اغلب کارشناسان و آگاهان مسایل منطقه، در راستای یک پروژه پیچیده صهیون- سعودی قابل تفسیر است که تئوریسین و پایه گذار اصلی آن، استراتژيست های یهودی اند و مجریان آن، خاندان خودفروخته سعودی است.
اعدام آیت الله نمر همچنین بخشی از این پروژه پیچیده است؛ پروژه ای که از جنگ یمن تا کشتارهای منا، نیجریه و... را در بر می گیرد.
کشتار شیعیان تنها بخشی از این پروژه مخوف و پیچیده است. بخش های دیگر آن به وسیله فربه کردن و تقویت گروه های تروریستی و تکفیری در سراسر منطقه، به اجرا درمی آید. با این حال، هیچ تعجبی ندارد که داعش -به عنوان نمونه- یک محصول مشترک سعودی- صهیونیستی است و هدف از آن، آماج قرار دادن و انهدام ریشه ها، مبانی و زیرساخت های اندیشه، تفکر و عمل اسلامی در جوامع مسلمان است.
داعش نماینده الگوی اسلام افراطی است که سال هاست بر عربستان سعودی حاکمیت می کند؛ اسلامی که مبتنی بر تصلب، تحکم و تحجری است که در ذات وهابیت ریشه دارد و هیچ اصل مشترکی با سایر ادیان الهی و مذاهب و فرق اسلامی ندارد.
با این حساب، داعش تنها گروهی نیست که بر ضد تشیع و اسلام شیعی، پایه گذاری شده باشد. هدف اصلی این گروه تروریستی و پایه گذاران آن، اصول اسلام اصیل و اصل اسلام است.
داعش نتیجه عملی تفکر سلفی حاکم بر عربستان سعودی است؛ تفکری که اهل سنت حنفی، مسیحیان و... را نیز بزرگ ترین دشمنان خود می داند و بر علیه آنها مبارزه می کند.
این درست همان چیزی است که صهیونیست ها می خواهند و سعودی ها اجرا می کنند.
مبانی ایدئولوژيک سازمان داعش، بر پایه چنین قرائت منحطی از اسلام بنا شده است؛ قرائتی که با روح پیام آسمانی اسلام و آخرین پیامبر، فاصله ای عمیق و مبنایی دارد.
آنچه داعش در برابر اقلیت های قومی و مذهبی و حتی خود اهل سنت در عراق و سوریه و یمن و امروزه در افغانستان انجام می دهد، عربستان سعودی در ریاض و قطیف و... مرتکب می شود.
از این منظر، نسبت های روشن و ملموسی میان تفکر و عملکرد داعش با تفکر و عملکرد رژیم مسلط بر ریاض وجود دارد.
در ریاض آیت الله نمر و ده ها تن دیگر از همفکرانش اعدام می شوند یا هزاران نفر در یک روز در صحرای عرفات، کشته می شوند، یا در بمباران های وحشیانه یمن، هزاران زن و کودک غیر نظامی، زیر آوارها جان می بازند و در اینسو در سوریه و عراق و لبنان و لیبی و... هزاران نفر درست بر بنیاد همان توجیهاتی که رژيم ریاض، آدم می کشد و جنایت می کند، قربانی ماشین کشتار داعش می شوند.
این رویدادها را مقایسه کنید با آنچه نزدیک ۷ دهه است که رژیم غاصب اسراییل در سرزمین های فلسطینی و علیه زنان و کودکان فلسطینی انجام می دهد.
هیچ تفاوتی وجود ندارد.
همه چیز به همه چیز ربط دارد و این کاملا بدیهی و قابل درک است.
اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان می دهد داعش و سایر گروه های تروریستی و تکفیری از سوریه و عراق و یمن و لبنان و سودان و سومالی و نیجریه تا افغانستان و پاکستان، از منابع دالرهای نفتی عربستان سعودی، تغذیه می کنند. اسناد ویکی لیکس هم بر این امور شهادت می دهند.
با این حساب، به عقیده کارشناسان، هرگز جای شگفتی و تعجب نیست که تروریست های تکفیری در شفاخانه های اسراییل و اردن و عربستان سعودی مداوا می شوند و نتانیاهو مستقیما از آنها عیادت می کند و یا یکی از وزرای کابینه رژيم صهیونیستی آشکارا اعلام می دارد که داعش، به اسراییل کاری ندارد، دشمن اصلی این رژیم، ایران است.
این مواضع را به آسانی می توان در کنار اجلاس سران تروریزم ضد سوری با میزبانی ریاض قرار داد.
به این ترتیب، نسبت های محسوسی میان حمایت از داعش و تکفیر و ترور با اعدام آیت الله نمر وجود دارد و این، ادامه یک پروژه ترسناک سعودی- صهیونیستی است که بر علیه امنیت منطقه خاور میانه و چه بسا جهان، شکل گرفته است.
این روند ادامه پیدا خواهد کرد و اعدام آیت الله آخرین حلقه از زنجیره جنایت های آل سعود نخواهد بود؛ مگر آنکه نظم و امنیت منطقه ای و بین المللی به گونه دیگری سامان دهی شود؛ به گونه ای که دیگر نه از تکفیر و ترور خبری باشد و نه از سعود و صهیون.
این امر، سرانجام محقق خواهد شد؛ شاید کمی دور، شاید کمی دیر.
اعدام آیت الله نمر، واکنش های گسترده جهانی را بر علیه رژيم سعودی برانگیخته است؛ چیزی که با وجود آنکه از دید ناظران، قابل انتظار بود؛ اما به نظر می رسد رژیم سعودی در محاسبه دقیق ابعاد و تبعات این واکنش ها بازهم اشتباه کرده بودند.
آنها تصور می کردند با حاکم کردن حکومت نظامی و امنیتی سختگیرانه و استقرار جوخه های سرکوب در شرق عربستان، جایی که میلیون ها هوادار اندیشه های اصلاحی شهید نمر در آنجا اقامت دارند، می توانند به آسانی بر تبعات این اقدام جنایتکارانه شان، غلبه کنند؛ اما ابعاد واکنش های شدید بین المللی نشان داد که آنها اشتباه کرده بودند.
سران رژيم منحط سعودی هنوز قدرت افکار عمومی جهان را به خوبی درک نکرده اند.
آنها تصور می کنند با تکیه بر بمب های خریداری شده امریکایی و قدرت نظامی عاریتی متکی به دالرهای نفتی می توانند رویاهای بلندپروازانه شان برای رهبری جهان اسلام را تحقق بخشند؛ اما غافل از آنکه هر اقدامی که آنها در این زمینه انجام می دهند، نتیجه عکس می دهد و تنها سیر سقوط آل سعود را تسریع می بخشد.
با این حال، نباید از نظر دور داشت که اعدام آیت الله نمر، کاری نبود که تنها از عهده رژيم بی بنیاد و اداره سلطنت خاندانی آل سعود برآید. این از دید اغلب کارشناسان و آگاهان مسایل منطقه، در راستای یک پروژه پیچیده صهیون- سعودی قابل تفسیر است که تئوریسین و پایه گذار اصلی آن، استراتژيست های یهودی اند و مجریان آن، خاندان خودفروخته سعودی است.
اعدام آیت الله نمر همچنین بخشی از این پروژه پیچیده است؛ پروژه ای که از جنگ یمن تا کشتارهای منا، نیجریه و... را در بر می گیرد.
کشتار شیعیان تنها بخشی از این پروژه مخوف و پیچیده است. بخش های دیگر آن به وسیله فربه کردن و تقویت گروه های تروریستی و تکفیری در سراسر منطقه، به اجرا درمی آید. با این حال، هیچ تعجبی ندارد که داعش -به عنوان نمونه- یک محصول مشترک سعودی- صهیونیستی است و هدف از آن، آماج قرار دادن و انهدام ریشه ها، مبانی و زیرساخت های اندیشه، تفکر و عمل اسلامی در جوامع مسلمان است.
داعش نماینده الگوی اسلام افراطی است که سال هاست بر عربستان سعودی حاکمیت می کند؛ اسلامی که مبتنی بر تصلب، تحکم و تحجری است که در ذات وهابیت ریشه دارد و هیچ اصل مشترکی با سایر ادیان الهی و مذاهب و فرق اسلامی ندارد.
با این حساب، داعش تنها گروهی نیست که بر ضد تشیع و اسلام شیعی، پایه گذاری شده باشد. هدف اصلی این گروه تروریستی و پایه گذاران آن، اصول اسلام اصیل و اصل اسلام است.
داعش نتیجه عملی تفکر سلفی حاکم بر عربستان سعودی است؛ تفکری که اهل سنت حنفی، مسیحیان و... را نیز بزرگ ترین دشمنان خود می داند و بر علیه آنها مبارزه می کند.
این درست همان چیزی است که صهیونیست ها می خواهند و سعودی ها اجرا می کنند.
مبانی ایدئولوژيک سازمان داعش، بر پایه چنین قرائت منحطی از اسلام بنا شده است؛ قرائتی که با روح پیام آسمانی اسلام و آخرین پیامبر، فاصله ای عمیق و مبنایی دارد.
آنچه داعش در برابر اقلیت های قومی و مذهبی و حتی خود اهل سنت در عراق و سوریه و یمن و امروزه در افغانستان انجام می دهد، عربستان سعودی در ریاض و قطیف و... مرتکب می شود.
از این منظر، نسبت های روشن و ملموسی میان تفکر و عملکرد داعش با تفکر و عملکرد رژیم مسلط بر ریاض وجود دارد.
در ریاض آیت الله نمر و ده ها تن دیگر از همفکرانش اعدام می شوند یا هزاران نفر در یک روز در صحرای عرفات، کشته می شوند، یا در بمباران های وحشیانه یمن، هزاران زن و کودک غیر نظامی، زیر آوارها جان می بازند و در اینسو در سوریه و عراق و لبنان و لیبی و... هزاران نفر درست بر بنیاد همان توجیهاتی که رژيم ریاض، آدم می کشد و جنایت می کند، قربانی ماشین کشتار داعش می شوند.
این رویدادها را مقایسه کنید با آنچه نزدیک ۷ دهه است که رژیم غاصب اسراییل در سرزمین های فلسطینی و علیه زنان و کودکان فلسطینی انجام می دهد.
هیچ تفاوتی وجود ندارد.
همه چیز به همه چیز ربط دارد و این کاملا بدیهی و قابل درک است.
اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان می دهد داعش و سایر گروه های تروریستی و تکفیری از سوریه و عراق و یمن و لبنان و سودان و سومالی و نیجریه تا افغانستان و پاکستان، از منابع دالرهای نفتی عربستان سعودی، تغذیه می کنند. اسناد ویکی لیکس هم بر این امور شهادت می دهند.
با این حساب، به عقیده کارشناسان، هرگز جای شگفتی و تعجب نیست که تروریست های تکفیری در شفاخانه های اسراییل و اردن و عربستان سعودی مداوا می شوند و نتانیاهو مستقیما از آنها عیادت می کند و یا یکی از وزرای کابینه رژيم صهیونیستی آشکارا اعلام می دارد که داعش، به اسراییل کاری ندارد، دشمن اصلی این رژیم، ایران است.
این مواضع را به آسانی می توان در کنار اجلاس سران تروریزم ضد سوری با میزبانی ریاض قرار داد.
به این ترتیب، نسبت های محسوسی میان حمایت از داعش و تکفیر و ترور با اعدام آیت الله نمر وجود دارد و این، ادامه یک پروژه ترسناک سعودی- صهیونیستی است که بر علیه امنیت منطقه خاور میانه و چه بسا جهان، شکل گرفته است.
این روند ادامه پیدا خواهد کرد و اعدام آیت الله آخرین حلقه از زنجیره جنایت های آل سعود نخواهد بود؛ مگر آنکه نظم و امنیت منطقه ای و بین المللی به گونه دیگری سامان دهی شود؛ به گونه ای که دیگر نه از تکفیر و ترور خبری باشد و نه از سعود و صهیون.
این امر، سرانجام محقق خواهد شد؛ شاید کمی دور، شاید کمی دیر.