۲۸ اسد مصادف است با سالروز استقلال کشور از دولت وقت بریتانیای کبیر. بدون شک که ملت افغان با توجه به روحیه بیگانه ستیزی ای که دارد در برابر ارتش بی مثال بریتانیای وقت در ۹۶ سال پیش، استقامت و پایمردی کرده است و گواه آن نیز صفحات پر افتخار تاریخ این ملت بزرگ و نجیب است.
با توجه به روحیه بیگانه ستیزی مردم افغانستان در همین زمان حاضر، می توان پی برد و به این نتیجه رسید که این ملت سلحشور و غیور در آن زمان یعنی در دوره تسلط استعمار پیر انگلیس بر این آب و خاک نیز همین روحیه بیگانه ستیزی را و بلکه به گونه شدید تر با خود داشته است.
شکی وجود ندارد که مقاومت، سماجت و پایمردی مردان پولادین افغان، استعمار فرتوت بریتانیا را وادار به پذیرش شکست و ترک افغانستان در ۹۶ سال پیش کرده است؛ اما استعمار پیر بریتانیا از آنجا که در آن زمان برای خودش اقتدار و ابهتی قائل بود و تقریباً دولت و کشوری نبود تا در برابر تجاوز این امپراتوری بدون عرض و طول، از خود مقاومتی نشان بدهد و تقریبا در هر جایی از جهان که پا می گذاشت، دولت و کشورهایی را در لیست مستعمرات خویش اضافه می کرد؛ لذا برایش خیلی خیلی افت داشت تا از ملتی شکست بخورد که با ابتدائی ترین ساز و برگ تسلیحاتی به جنگ کشوری رفته بود که به قولی، "آفتاب در سر زمینش غروب نمی کرد!".
لذا این ملاحظه تاریخی دولت وقت انگلیس را بر آن داشت تا با موافقت شرکا و همکاران استعمارگر بین المللی و نیز موافقت با دولت امان الله خان، پیشوند استرداد را پیش از کلمه مقدس استقلال قرار دهد؛ تا بدین وسیله تا حدودی از بار شکست مفتضحانه در جنگ با افغانستان کاسته شود.
در هر حال، امسال نیز چون سالهای پیش از سالروز استقلال کشور در افغانستان تجلیل شد و به همین مناسبت و چنانکه معمول است، هر یک از سخنرانان حاضر در جشن سالگرد استقلال، فرصت را مغتنم دانسته و به ابراز دیدگاههای خود شان در باره افغانستان، استقلال آن و مسائل جاری در کشور پرداختند.
یکی از کسانیکه ضمن اعلامیه ای حرف خود را بگوش مردم افغانستان و به خصوص دشمنان افغانستان و حامیان داخلی و خارجی آنها رسانید، آقای داکتر عبدالله؛ رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی بود.
به بخشی از سخنان داکتر عبدالله که مورد نظر است توجه می دهیم:
"بهگزارش رسانه ها، آقای عبدالله تاکید کرده است که گفتوگو به شرطی ممکن خواهد بود که مخالفان مسلح دولت، خود را از چنگ سازمانهای استخباراتی بیگانگان رها و به سوی مردم خود روی بیاورند.
امروز نیز ملت افغانستان درگیر مداخلات و توطئه های گوناگون بیرونی است که با رنگ و صبغۀ جدید به میدان آمده و هر روز بر پیکر مجروح این ملت مظلوم زخم می زند. دیروز مردم افغانستان با ابرقدرت ها و ارتش های تا به دندان مسلح دنیا رو به رو بود و در مصاف با آنها پیروز گردید اما امروز با کسانی مقابل است که دزدانه در تاریکی ها می خزند و اشباح گونه چونان لشکر شیاطین، طفل، پیر، جوان، مرد و زن را آماج قرار می دهند و از سوزاندن مساجد و مکاتب، کشتن علمای دین هتک حرمت به نوامیس مسلمانان و تخریب اماکن عمومی و عام المنفعه هیچ ابایی ندارند. کسانی که خود را به دشمنان کشور فروخته اند و به حیث ابزار تحقق اهداف پلید دشمن عمل می کنند.
آزادی و استقلال واقعی زمانی به دست میآید که مردم و حكومت دست به دست یکدیگر بدهند و برای عبور از چالش ها و مقابله با توطئه های دشمن یکجا همکاری و تشریک مساعی نمایند".
چنانچه دیده می شود رئیس اجرائی کشور در پیام خویش در بزرگداشت از روز استقلال کشور، به استقلال توجه کرده و به دشمن توصیه می کند که برای هر نوع گفت و گو و دیالوگی برای مذاکره و برقراری صلح در کشور، نخست لازم است مستقل بود و با استقلال در رای و عمل وارد هر گونه مذاکره و یا مصالحه شد.
این سخن رئیس اجرائی کشور دقیق است و پیش از آنکه توصیه ای باشد برای مخالفان مسلح دولت، پژواک مفهومی آن دامن خودِ حکومت وحدت ملی را می گیرد و در واقع این توصیه بسان تیغ دولبه عمل می کند که تبادر کننده همان مثل معروفِ " یک سوزن به خویش و ده جوال دوز به دیگران" زدن است.
واقعیت نیز همین است که مقامات دولتی و حکومتی ما وقتی زبان به نصیحت و توصیه می چرخانند و از کلمه ی مبارک و متعالی ای چون استقلال صحبت می کنند، باید اول به آناتومی دولت و حکومت خویش نگاه کنند که چه مقدار از آن با خشت و گل استقلال و آزادی، سرشته و ساخته شده است؛ تا بتوان همین توصیه را به طرف مقابل نیز داشته باشیم.
بخشهای پایانی اعلامیه ریاست اجرائی کشور نیز بر عدم استقلال واقعی کشور نظر دارد؛ واقعیتی که طالبان و مخالفان مسلح نیز بدان واقف اند و بارها به آن انگشت انتقاد گذاشته اند. یکی از نمودهای برجسته عدم استقلال واقعی در کشور، در نظر نگرفتن مجاهدت های دهه های اخیر در افغانستان است صدای اعتراض بسیاری از سران مجاهدین از جمله آقای استاد سیاف را در آورده است.
آقای سیاف در اعلامیه ای گفته است: اگر جشن استقلال هر قدر باشکوه تجلیل شود؛ ما خوش می شویم و ارزندگی آنرا هم دارد و باید در آینده با شکوهتر تجلیل شود. اما سبک بینی حکومت در رابطه به کارنامه های مجاهدینی که امپراطوری سرخ را شکست دادند و آنرا پارچه پارچه کردند و نه تنها کشور عزیز ما بلکه همه آسیای میانه و نصف اروپا را آزاد ساختند، هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد.
ما همه بیاد داریم که تجلیل از کارنامه های این مجاهدین بسیار سرد و بیمزه بود و به بسیار کراهیت یک مجلس عادی آن هم در دوازده ثور ترتيب شد. استاد سیاف هشدار میدهد که چنین برخورد مملو از حقد و كينه با عظیمترین پدیدهی تاريخ افغانستان از یکطرف جفا در حق یک ونیم میلیون شهید راه اسلام و راه آزادی بوده و از طرف دیگر پیامدهای خوبی برای ملت و کشور ما نخواهد داشت".
در هر حال، این موارد تنها نمونه های کوچکی است از نارسیدن ما دولت و ملت افغانستان به آن استقلال و آزادی ای که شایسته ما است و امیدواریم در سایه حکومت وحدت ملی، هر روز بیشتر از روز پیش، بدین کاستی توجه جدی شده و به سمت و سوی یک کشور آباد و مستقل، گام برداریم.
با توجه به روحیه بیگانه ستیزی مردم افغانستان در همین زمان حاضر، می توان پی برد و به این نتیجه رسید که این ملت سلحشور و غیور در آن زمان یعنی در دوره تسلط استعمار پیر انگلیس بر این آب و خاک نیز همین روحیه بیگانه ستیزی را و بلکه به گونه شدید تر با خود داشته است.
شکی وجود ندارد که مقاومت، سماجت و پایمردی مردان پولادین افغان، استعمار فرتوت بریتانیا را وادار به پذیرش شکست و ترک افغانستان در ۹۶ سال پیش کرده است؛ اما استعمار پیر بریتانیا از آنجا که در آن زمان برای خودش اقتدار و ابهتی قائل بود و تقریباً دولت و کشوری نبود تا در برابر تجاوز این امپراتوری بدون عرض و طول، از خود مقاومتی نشان بدهد و تقریبا در هر جایی از جهان که پا می گذاشت، دولت و کشورهایی را در لیست مستعمرات خویش اضافه می کرد؛ لذا برایش خیلی خیلی افت داشت تا از ملتی شکست بخورد که با ابتدائی ترین ساز و برگ تسلیحاتی به جنگ کشوری رفته بود که به قولی، "آفتاب در سر زمینش غروب نمی کرد!".
لذا این ملاحظه تاریخی دولت وقت انگلیس را بر آن داشت تا با موافقت شرکا و همکاران استعمارگر بین المللی و نیز موافقت با دولت امان الله خان، پیشوند استرداد را پیش از کلمه مقدس استقلال قرار دهد؛ تا بدین وسیله تا حدودی از بار شکست مفتضحانه در جنگ با افغانستان کاسته شود.
در هر حال، امسال نیز چون سالهای پیش از سالروز استقلال کشور در افغانستان تجلیل شد و به همین مناسبت و چنانکه معمول است، هر یک از سخنرانان حاضر در جشن سالگرد استقلال، فرصت را مغتنم دانسته و به ابراز دیدگاههای خود شان در باره افغانستان، استقلال آن و مسائل جاری در کشور پرداختند.
یکی از کسانیکه ضمن اعلامیه ای حرف خود را بگوش مردم افغانستان و به خصوص دشمنان افغانستان و حامیان داخلی و خارجی آنها رسانید، آقای داکتر عبدالله؛ رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی بود.
به بخشی از سخنان داکتر عبدالله که مورد نظر است توجه می دهیم:
"بهگزارش رسانه ها، آقای عبدالله تاکید کرده است که گفتوگو به شرطی ممکن خواهد بود که مخالفان مسلح دولت، خود را از چنگ سازمانهای استخباراتی بیگانگان رها و به سوی مردم خود روی بیاورند.
امروز نیز ملت افغانستان درگیر مداخلات و توطئه های گوناگون بیرونی است که با رنگ و صبغۀ جدید به میدان آمده و هر روز بر پیکر مجروح این ملت مظلوم زخم می زند. دیروز مردم افغانستان با ابرقدرت ها و ارتش های تا به دندان مسلح دنیا رو به رو بود و در مصاف با آنها پیروز گردید اما امروز با کسانی مقابل است که دزدانه در تاریکی ها می خزند و اشباح گونه چونان لشکر شیاطین، طفل، پیر، جوان، مرد و زن را آماج قرار می دهند و از سوزاندن مساجد و مکاتب، کشتن علمای دین هتک حرمت به نوامیس مسلمانان و تخریب اماکن عمومی و عام المنفعه هیچ ابایی ندارند. کسانی که خود را به دشمنان کشور فروخته اند و به حیث ابزار تحقق اهداف پلید دشمن عمل می کنند.
آزادی و استقلال واقعی زمانی به دست میآید که مردم و حكومت دست به دست یکدیگر بدهند و برای عبور از چالش ها و مقابله با توطئه های دشمن یکجا همکاری و تشریک مساعی نمایند".
چنانچه دیده می شود رئیس اجرائی کشور در پیام خویش در بزرگداشت از روز استقلال کشور، به استقلال توجه کرده و به دشمن توصیه می کند که برای هر نوع گفت و گو و دیالوگی برای مذاکره و برقراری صلح در کشور، نخست لازم است مستقل بود و با استقلال در رای و عمل وارد هر گونه مذاکره و یا مصالحه شد.
این سخن رئیس اجرائی کشور دقیق است و پیش از آنکه توصیه ای باشد برای مخالفان مسلح دولت، پژواک مفهومی آن دامن خودِ حکومت وحدت ملی را می گیرد و در واقع این توصیه بسان تیغ دولبه عمل می کند که تبادر کننده همان مثل معروفِ " یک سوزن به خویش و ده جوال دوز به دیگران" زدن است.
واقعیت نیز همین است که مقامات دولتی و حکومتی ما وقتی زبان به نصیحت و توصیه می چرخانند و از کلمه ی مبارک و متعالی ای چون استقلال صحبت می کنند، باید اول به آناتومی دولت و حکومت خویش نگاه کنند که چه مقدار از آن با خشت و گل استقلال و آزادی، سرشته و ساخته شده است؛ تا بتوان همین توصیه را به طرف مقابل نیز داشته باشیم.
بخشهای پایانی اعلامیه ریاست اجرائی کشور نیز بر عدم استقلال واقعی کشور نظر دارد؛ واقعیتی که طالبان و مخالفان مسلح نیز بدان واقف اند و بارها به آن انگشت انتقاد گذاشته اند. یکی از نمودهای برجسته عدم استقلال واقعی در کشور، در نظر نگرفتن مجاهدت های دهه های اخیر در افغانستان است صدای اعتراض بسیاری از سران مجاهدین از جمله آقای استاد سیاف را در آورده است.
آقای سیاف در اعلامیه ای گفته است: اگر جشن استقلال هر قدر باشکوه تجلیل شود؛ ما خوش می شویم و ارزندگی آنرا هم دارد و باید در آینده با شکوهتر تجلیل شود. اما سبک بینی حکومت در رابطه به کارنامه های مجاهدینی که امپراطوری سرخ را شکست دادند و آنرا پارچه پارچه کردند و نه تنها کشور عزیز ما بلکه همه آسیای میانه و نصف اروپا را آزاد ساختند، هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد.
ما همه بیاد داریم که تجلیل از کارنامه های این مجاهدین بسیار سرد و بیمزه بود و به بسیار کراهیت یک مجلس عادی آن هم در دوازده ثور ترتيب شد. استاد سیاف هشدار میدهد که چنین برخورد مملو از حقد و كينه با عظیمترین پدیدهی تاريخ افغانستان از یکطرف جفا در حق یک ونیم میلیون شهید راه اسلام و راه آزادی بوده و از طرف دیگر پیامدهای خوبی برای ملت و کشور ما نخواهد داشت".
در هر حال، این موارد تنها نمونه های کوچکی است از نارسیدن ما دولت و ملت افغانستان به آن استقلال و آزادی ای که شایسته ما است و امیدواریم در سایه حکومت وحدت ملی، هر روز بیشتر از روز پیش، بدین کاستی توجه جدی شده و به سمت و سوی یک کشور آباد و مستقل، گام برداریم.
مولف : سیدفاضل محجوب