پس از آنکه تعدادی از هموطنان ما در شبکه های اجتماعی در اعتراض به حملات خونین و مکرر عوامل پاکستانی در کشور، واکنش نشان دادند و بسیاری از آنان خواهان تحریم برخی از تولیدات پاکستانی در کشور شدند، تعدادی به اصطلاح آگاه و کارشناس و عده ای هم به گمان خود شان واقع نگر پیدا شدند و با توصیه ها و نصایح حکیمانه و پدرانه، مردم را از اِعمال یک چنین تحریمی بر کالاهای بعضا بی کیفیت پاکستانی، شدیداً بر حذر می دارند.
این آقایان استدلال شان این است که افغانستان یک کشور مصرفی است و تولیدات آن نمی تواند پاسخ گوی نیازمندی های ساکنان آن باشد. یکی از این مخالفان عرصه تحریم کالاهای پاکستانی، یک استاد رشته اقتصاد در دانشگاه کابل است.
ایشان می گوید:"افغانستان کشوری مصرف گرا است و نمی تواند اندک نیازمندی خود را تولید کند.
پاکستان یک بازار انحصاری در کشور ما دارد و افغانستان فعلا در شرایطی نیست که خود را از این بازار نجات دهد.
این استاد در پاسخ به سوالی که اگر ملت به دولت فشار وارد کنند که از واردات کالاهای پاکستان جلوگیری نماید، گفت: این خواست مردم در صورتی تحقق می یابد که کیفیت تولیدات داخلی ما ارتقاء یابد و توان رقابت داشته باشیم.
وی در واکنش به اقدام اتحادیه وارد کنندگان داروی افغانستان مبنی بر تحریم داروی پاکستان گفت:"در حال حاضر تولیدات داروی افغانستان نمی تواند نیازمندی های مردم یک ولسوالی را برطرف کند، چه رسد به یک کشور."
او این اقدام را احساسی خواند و گفت:"عملی شدن چنین یک امری غیر واقعی بوده و ما نمی توانیم نیازمندی های دارو را با خوش بینی های ساده اندیشانه شعار بدهیم"
قطعاً عقل حکم می کند که با بخشی از اظهارات این استاد دانشگاه موافق باشیم و چنانکه او می گوید در حال حاضر وضعیت مطلوبی نداریم؛ اما پرسش آنست که یک چنین وضعیت نامطلوب و نابسامان تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد که از یک طرف دولت پاکستان هر کاری دلش بخواهد اعم از دخالت و اِعمال جنایات خونین و تخریبی علیه کشور و مردم ما، بتواند انجام دهد و از طرف دیگر ما مردم افغانستان که به آزادگی و جوانمردی شهره آفاق هستیم، در برابر پاکستانی ها و اعمال ظالمانه آنها نتوانیم دم در بیاوریم و حتی این قدرت را هم برای خود مان قایل نباشیم که می توانیم برخی از اقلام پاکستانی را که بدیل وطنی و یا خارجی ارزان هم دارند را تحریم کنیم؟!
بر اساس نظریه کارشناسان محترم، در مراحل اولیه تحریم و در شرایط کنونی، شاید ما مردم افغانستان نتوانیم اقلامی چون آرد، روغن، برنج و بسیاری چیزهای دیگر از قبیل لوازم برقی و غیر آن را تحریم کنیم؛ اما بی شماری از اجناس تولیدی پاکستان در کشور ما وجود دارند که اولاً مردم ما نیاز چندانی به تهیه و خرید آنها ندارند؛ مانند بسیاری از لوازم بازی کودکان و نیز مواد خوراکی غیر صحی پاکستانی که با تاسف، بسیاری از اطفال ما از آنها استفاده می کنند و در بی شماری از موارد، به دلیل استفاده از آنها بیمار نیز می شوند.
اولاً وظیفه داریم تا کودکان خویش را از بازار خوری بر حذر داریم و در صورت نیاز، آنها را به خریدن مواد خوراکی وطنی، تشویق و ترغیب کنیم؛ تا لااقل پول داخل جیب کودکان معصوم ما خرج مواد انفجاری ای نشود که مردم ما را بخاک و خون می کشد.
درست است که ما دولتی خدمتگذار و دولتمردان خدوم و دلسوزی نداریم تا با جرئت از آنان می خواستیم تا با ایجاد امنیت نسبی و تشویق و ترغیب سرمایه گذاران داخلی و خارجی، چرخه بازدهی و تولید را در این کشور از نفس افتاده، گرم و گرم تر می کردند و با گردش سرمایه و ایجاد شغل برای میلیونها افغان، بازار تولیدات داخلی را چنان داغ و پر رونق نگه می داشتند تا دیگر هیچ افغانستانی ای محتاج یک بوری آرد و یا یک حلب روغن بی کیفیت پاکستانی نمی بود.
اما حالا که از داشتن یک چنین دولتِ خدمتگذار و مردمی ای محروم هستیم و دولت پاکستان هم ما را یتیم و به اصطلاح انگشت افگار گیر آورده است؛ لازم است برای بقای خود ما هم که شده، تکانی به خود بدهیم و با تحریم برخی از کالاهای پاکستان جفا پیشه و ستمگر، نشان بدهیم که مردم افغانستان زنده اند و نیز با سعی و تلاش شبانه روزی و همه جانبه، کاری کنیم که در قدم اول از نظر زراعت و تولیدات مایحتاج روزمره و در گام بعدی، در بعد تولیدات صنعتی و مدرن بجایی برسیم که دیگر نیازی به واردات لااقل از کشور پاکستان نداشته باشیم.
به نظر می رسد ما مردم افغانستان نیازمند ایجاد یک چنین رنسانس و یا تحول در عرصه های مختلف اقتصادی و صنعتی هستیم تا با آن خود را پیدا کنیم و به رقبای خویش اعم از همسایگان و غیر آنها بفهمانیم که ما مردم افغانستان می توانیم به خویش متکی باشیم و بار دوش دیگران نباشیم.
به نظر می رسد این دگرگونی از یک جایی باید آغاز شود و چه بهتر که از تحریم برخی از کالاهای وارداتی کشوری شروع شود که دولت آن همواره با نگاه خصومت و نفاق به کشور و مردم ما نگریسته است.
ما معتقدیم که تحریم برخی از اقلام پاکستانی می تواند مسبب و محرک مناسبی باشد برای بیدار شدن ملت غیور و زحمتکش ما که پس از این با تمام توان و انرژی برای خودکفایی و استقلال اقتصادی کشور خویش، تلاش مضاعف کنند تا مجبور نباشند کالای کشوری را مصرف کنند که دولتمردان آن تشنه به خون رگهای آنان و فرزندان آنان است.
این آقایان استدلال شان این است که افغانستان یک کشور مصرفی است و تولیدات آن نمی تواند پاسخ گوی نیازمندی های ساکنان آن باشد. یکی از این مخالفان عرصه تحریم کالاهای پاکستانی، یک استاد رشته اقتصاد در دانشگاه کابل است.
ایشان می گوید:"افغانستان کشوری مصرف گرا است و نمی تواند اندک نیازمندی خود را تولید کند.
پاکستان یک بازار انحصاری در کشور ما دارد و افغانستان فعلا در شرایطی نیست که خود را از این بازار نجات دهد.
این استاد در پاسخ به سوالی که اگر ملت به دولت فشار وارد کنند که از واردات کالاهای پاکستان جلوگیری نماید، گفت: این خواست مردم در صورتی تحقق می یابد که کیفیت تولیدات داخلی ما ارتقاء یابد و توان رقابت داشته باشیم.
وی در واکنش به اقدام اتحادیه وارد کنندگان داروی افغانستان مبنی بر تحریم داروی پاکستان گفت:"در حال حاضر تولیدات داروی افغانستان نمی تواند نیازمندی های مردم یک ولسوالی را برطرف کند، چه رسد به یک کشور."
او این اقدام را احساسی خواند و گفت:"عملی شدن چنین یک امری غیر واقعی بوده و ما نمی توانیم نیازمندی های دارو را با خوش بینی های ساده اندیشانه شعار بدهیم"
قطعاً عقل حکم می کند که با بخشی از اظهارات این استاد دانشگاه موافق باشیم و چنانکه او می گوید در حال حاضر وضعیت مطلوبی نداریم؛ اما پرسش آنست که یک چنین وضعیت نامطلوب و نابسامان تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد که از یک طرف دولت پاکستان هر کاری دلش بخواهد اعم از دخالت و اِعمال جنایات خونین و تخریبی علیه کشور و مردم ما، بتواند انجام دهد و از طرف دیگر ما مردم افغانستان که به آزادگی و جوانمردی شهره آفاق هستیم، در برابر پاکستانی ها و اعمال ظالمانه آنها نتوانیم دم در بیاوریم و حتی این قدرت را هم برای خود مان قایل نباشیم که می توانیم برخی از اقلام پاکستانی را که بدیل وطنی و یا خارجی ارزان هم دارند را تحریم کنیم؟!
بر اساس نظریه کارشناسان محترم، در مراحل اولیه تحریم و در شرایط کنونی، شاید ما مردم افغانستان نتوانیم اقلامی چون آرد، روغن، برنج و بسیاری چیزهای دیگر از قبیل لوازم برقی و غیر آن را تحریم کنیم؛ اما بی شماری از اجناس تولیدی پاکستان در کشور ما وجود دارند که اولاً مردم ما نیاز چندانی به تهیه و خرید آنها ندارند؛ مانند بسیاری از لوازم بازی کودکان و نیز مواد خوراکی غیر صحی پاکستانی که با تاسف، بسیاری از اطفال ما از آنها استفاده می کنند و در بی شماری از موارد، به دلیل استفاده از آنها بیمار نیز می شوند.
اولاً وظیفه داریم تا کودکان خویش را از بازار خوری بر حذر داریم و در صورت نیاز، آنها را به خریدن مواد خوراکی وطنی، تشویق و ترغیب کنیم؛ تا لااقل پول داخل جیب کودکان معصوم ما خرج مواد انفجاری ای نشود که مردم ما را بخاک و خون می کشد.
درست است که ما دولتی خدمتگذار و دولتمردان خدوم و دلسوزی نداریم تا با جرئت از آنان می خواستیم تا با ایجاد امنیت نسبی و تشویق و ترغیب سرمایه گذاران داخلی و خارجی، چرخه بازدهی و تولید را در این کشور از نفس افتاده، گرم و گرم تر می کردند و با گردش سرمایه و ایجاد شغل برای میلیونها افغان، بازار تولیدات داخلی را چنان داغ و پر رونق نگه می داشتند تا دیگر هیچ افغانستانی ای محتاج یک بوری آرد و یا یک حلب روغن بی کیفیت پاکستانی نمی بود.
اما حالا که از داشتن یک چنین دولتِ خدمتگذار و مردمی ای محروم هستیم و دولت پاکستان هم ما را یتیم و به اصطلاح انگشت افگار گیر آورده است؛ لازم است برای بقای خود ما هم که شده، تکانی به خود بدهیم و با تحریم برخی از کالاهای پاکستان جفا پیشه و ستمگر، نشان بدهیم که مردم افغانستان زنده اند و نیز با سعی و تلاش شبانه روزی و همه جانبه، کاری کنیم که در قدم اول از نظر زراعت و تولیدات مایحتاج روزمره و در گام بعدی، در بعد تولیدات صنعتی و مدرن بجایی برسیم که دیگر نیازی به واردات لااقل از کشور پاکستان نداشته باشیم.
به نظر می رسد ما مردم افغانستان نیازمند ایجاد یک چنین رنسانس و یا تحول در عرصه های مختلف اقتصادی و صنعتی هستیم تا با آن خود را پیدا کنیم و به رقبای خویش اعم از همسایگان و غیر آنها بفهمانیم که ما مردم افغانستان می توانیم به خویش متکی باشیم و بار دوش دیگران نباشیم.
به نظر می رسد این دگرگونی از یک جایی باید آغاز شود و چه بهتر که از تحریم برخی از کالاهای وارداتی کشوری شروع شود که دولت آن همواره با نگاه خصومت و نفاق به کشور و مردم ما نگریسته است.
ما معتقدیم که تحریم برخی از اقلام پاکستانی می تواند مسبب و محرک مناسبی باشد برای بیدار شدن ملت غیور و زحمتکش ما که پس از این با تمام توان و انرژی برای خودکفایی و استقلال اقتصادی کشور خویش، تلاش مضاعف کنند تا مجبور نباشند کالای کشوری را مصرف کنند که دولتمردان آن تشنه به خون رگهای آنان و فرزندان آنان است.