دو سال از اعلام کشته شدن اسامه بن لادن از سوی رئیس جمهور امریکا می گذرد و رسانه های غربی این حادثه را همانند آخرین شلیک بیش از ۱۰ سال جنگ جهانی امریکا علیه تروریست شماره یک و سازمانش به حساب آورد .
اما برخلاف انتظارات در ۲ سال اخیر شبکه های افراطی بین المللی دوباره شکوفا شده اند. این امر به خود " القاعده" و سازمان های مشابه آن نیز مربوط می شود. حال جای این سوال است که برای چه این اتفاق می افتد؟
یوگنی یرمالایف؛ تحلیلگر مسائل سیاسی در مطلبی که در وبسایت صدای روسیه منتشر شده، این موضوع را مورد نقد و بررسی قرار داده است که از نظر می گذرد.
با گذشت بیست و چهار ماه از وقوع رویداد، هر کدام از تفنگداران دریایی که در عملیات کشتن بن لادن مشارکت داشتد این حادثه را به گونه ای متفاوت روایت می کنند. به طور مثال یکی از تفنگداران دریایی تاکید کرد که به سر بن لادن شلیک شد، وقتی که اسلحه وی مورد هدف قرار گرفته بود. دیگری می گوید که سلاحی نبود و بن لادن زمانی کشته شد که روز زمین دراز کشیده بود.
وی در ادامه این تحلیل افزود: معمولا شرکت کنندگان چنین عملیات هایی اشتراکاتی در خصوص اطلاعات فاش شده دارند. اما دراینجا همانطور که می بینیم چنین چیزی وجود ندارد. نابودی " دشمن شماره یک امریکا" مهم ترین موفقیت باراک اوباما در سیاست خارجی دور اول ریاست جمهوریش بود. و امریکایی ها باید درباره این موفقیت در فواصل زمانی معین یادآوری کنند. در عین حال تمامی این اختلاف نظر ها در خاطرات شاهدین این عملیات ما را به این فکر می اندازد که حادثه در واقع دو سال پیش در آبات آباد پاکستان رخ داده است.
ممکن است بن لادن کلا در آن زمان کشته نشده ، و عملیات نابودی وی همانطور که کارشناسان تاکید می کنند تنها نمایشی بوده است. ضمنا این مسئله مهم است که طی دو سال گذشته القاعده فعال تر شده است. " القاعده در کشورهای اسلامی مغرب" حضور دارد به طور مثال نه تنها مواضع خود را در لبنان تقویت کرده بلکه مبارزینی را به سوریه می فرستد. زیر مجموعه القاعده یعنی " دولت اسلامی عراق" نیز مبارزینی به سوریه اعزام می کند. رهبران آن بر اتحاد اکثریت گروهک های جهاد گرا در منطقه تاکید دارند. فعال ترین حلقه القاعده این اواخر گروهک مبارز" جبهه النصر" در سوریه بوده است.
یوگنی یرمالایف با بیان اینکه "القاعده" و سازمان های مشابه آن در واقع دنباله رو غرب هستند، افزود: در واقع آن غربی هایی که نه تنها آنها را تحمل می کنند بلکه به صورت مخفیانه حمایتشان می کنند، در شرایطی که آنها از چهار چوب های تعیین شده برایشان خارج نشوند.
اگر امریکایی ها واقعا اسامه بن لادن را کشته اند پس تنها برای عبرت دیگران و به عنوان یاد آوری این مطلب که آنها تنها می توانند بر اساس لیست تعیین شده برایشان عمل کنند. در چنین شرایطی هیچ چیز تعجب آوری در شکوفایی جدید " القاعده" نیست ، برعکس همه چیز کاملا طبیعی است.
آیا دلیل شکوفایی این سازمان های جهاد گرا ، خود القاعده است؟ کارشناس مسائل منطقه ای ویکتور نادئین – راونسکی معتقد است که چندین دلیل وجود دارد.
وی با اذعان اینکه القاعده از مدت ها پیش از سازمانی متمرکز به شبکه ای تبدیل شده است، خاطر نشان کرد: حلقه های جداگانه ای که به طور مستقل وجود دارند. خود بن لادن در زمان نابودی اش به رهبر روحانی نیمه افسانه ای و نیمه واقعی این ساختار تبدیل شده بود. بنابراین خیلی مهم نیست که او زنده است و یا کشته شده ، و یا کی کشته شده است. مهم مسئله ای دیگر است: در خاور نزدیک با شرکت غرب رژیم های مخالف القاعده یکی پس از دیگری نابود می شوند. صدام حسین دشمن القاعده بود و امریکایی ها او را سرنگون کردند. معمر قذافی با القاعده و سایر سازمان های جهاد گرا مبارزه می کرد . رژیم بشار اسد در سوریه دشمن القاعده محسوب می شود. در واقع گروهک " جهاد النصر" تحت عنوان شورشیان با رژیم می جنگد. و غرب و متحدین منطقه ای از آنها حمایت می کنند. این منطقه وسیع عمیق تر در بی ثباتی و گرفتاری فرو میرود. و این امر شرایط مناسبی را برای شکوفایی چنین شبکه های افراط گرای حرفه ای فراهم می آورد. این شبکه ها به کسانی داده می شود که به آن وارد شده ، کار می کنند و به آینده ای نزدیک اطمینان دارند. در عین حال این شبکه ها ضمن نابودی هر گونه تلاشی برای اتحاد مردم با شعار های ضد محافظه کاران، منافع رژیم های محافظه کار و مروجان غربیشان را حفظ می کنند . و بدین ترتیب غرب این امکان را می یابد که در صورت لزوم از یکی از شرکای خود صرفنظر کند . این بازی های سیاسی غرب در منطقه پیش از بن لادن آغاز شد و با مرگ وی به پایان نرسید.