تاریخ انتشار :شنبه ۷ اسد ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۵۲
کد مطلب : 273977
حادثه ی کربلا به‌ عنوان یک حرکت ارزشی بر پیشانی تاریخ میدرخشد / در قضاوت های خود نسبت به شرایطی که در افغانستان بوجود آمده، منصف باشیم
معاون مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان می گوید در قضاوت های خود نسبت به شرایطی که در داخل افغانستان بوجود آمده، یک مقدار منصف باشیم، از این روزنه که بوجود آمده استفاده اعظمی را ببریم و سعی کنیم نکات قوتش را تقویت کنیم و نکات منفی اش را برطرف نماییم تا شاید بعد از چهل و چندی سال کشمکش، کشور ما و شما روی آرامش، روی یک حکومت اسلامی واقعی و یک امنیت سرتاسری را ببیند.

خبرگزاری صدای افغان(آوا) – مشهد مقدس: سید وحید الله حبیبی؛ معاون مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان، در مراسم با شکوه سوگواری ظهر عاشورای حسینی که با حضور علما، شخصیت های مختلف اهل تشیع و تسنن و اقشار مختلف مهاجرین افغانستانی  در مسجد ابوالفضلی شهر مشهد مقدس برگزار شد، گفت، در حادثه عاشورا دو نکته نهفته است؛ نخست، نهراسیدن از قلت ظاهری‌است، ۷۲ نفر در مقابل ۳۰ هزار نفر ایستاده می‌شوند، بدون اینکه کوچکترین خللی در اعتقاد شان در راهی که انتخاب کردند بوجود بیاید. دوم، اطاعت و یقین محض به امام حاضر است.

در این مراسم آقای حبیبی با بیان این که در سال ۶۱ هجری قمری در روز عاشورا اتفاقی بسیار مهم در تاریخ اسلام بوقوع پیوسته است، گفت: امام حسین می فرمایند که من برای اصلاح امور امت جدم قیام می‌کنم، میخواهم که معروف ها را زنده کنم  و منکرات را از بین ببرم. بنظر می‌رسد که خطاب ایشان مختص دوران خودش نبوده است، زیرا حضرت در جایی دیگر میفرمایند، اگر کسی چون من با کسی چون یزید بیعت کند فاتحه اسلام خوانده است. از این جمله ایشان این طور دریافت می شود که خطابش مربوط به دوران های بعد هم می‌شود که اگر در هر شرایطی شخصیتی مثل امام حسین(ع) با شخصیتی مثل یزید بیعت بکند فاتحه اسلام خوانده است.

وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ بشریت، حوادث و قیام های  بزرگی به وقوع پیوسته است، اظهار داشت: در جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰ میلیون نفر کشته شدند همه این ۵۰ میلیون نفر نظامی نبودند، اکثر شان مردم عادی و بی‌گناه بودند، چگونه است که اینگونه حوادث به تاریخ می پیوندد و ما می‌توانیم فقط در سطور کتاب های تاریخی آنها را پیدا کنیم ولی حادثه ی عاشورا و کربلا همچنان بر پیشانی تاریخ میدرخشد.

به گفته آقای حبیبی، در طول حداقل ۲۰۰ سال اخیر در افغانستان، یک حکومتی در افغانستان بوجود آمده که با تمام کاستی های که دارد دو خصیصه دارد. اول، قرائتی از اسلام در افغانستان حاکم شده که علما در راس حکومت قرار دارند. دوم، یک حاکمیت سرتاسری در افغانستان بوجود آمده که قریه به قریه افغانستان تحت حاکمیت دولت قرار دارد.



متن کامل سخنان آقای حبیبی به شرح ذیل است:
آقای حبیبی گفت:  در سال ۶۱ هجری قمری در چنین روز عاشورا یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ اسلام بوقوع پیوسته است. من صحبتم را با این سوال شروع می‌کنم که بعد از حدود نیم قرن از رحلت پیامبر گرامی اسلام چه اتفاقی در جامعه مسلمین بوجود آمد و چه تغییراتی در روحیه ی مسلمانان بوجود آمد که بعد از حدود ۵۰ سال مسلمانان با کسی به‌ عنوان جانشین و خلیفه ی مسلمین بیعت می‌کنند که مشهور است به فسق، شرابخوری، سگ بازی و منکرات دیگر یعنی چه انحرافی در جامعه اسلامی بوجود آمد که چنین شخصی موقعیت پیدا می‌کند و در جایگاه پیامبر اسلام تکیه می‌کند که حضرت امام حسین(ع) میگوید؛ من قیام می‌کنم برای اصلاح امت جدم و زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر در میان امت اسلامی. 

به باور معاون مرکز تبیان، در طول تاریخ بشریت، حوادث زیادی بوقوع پیوسته، قیام های زیادی صورت گرفته، جنگ هایی به ‌مراتب بزرگتر بوقوع پیوسته است، چگونه است که حادثه ای مثل کربلا به‌عنوان یک حرکت ارزشی بر پیشانی تاریخ میدرخشد. حوادث بزرگی در تاریخ بشریت بوقوع پیوسته است ولی ما تنها آنها را می‌توانیم در متون تاریخی پیدا کنیم حوادثی که شاید میلیون ها انسان در آن جان های شان را از دست داده باشند.

او تصریح کرد: من یک نمونه ی را از عصر معاصر برای شما عرض میکنم. در جنگ جهانی دوم بیش از ۵۰ میلیون نفر کشته شدند همه ی این ۵۰ میلیون نفر نظامی نبودند، اکثر شان مردم عادی و بی‌گناه بودند فقط در یک جبهه نبرد به‌عنوان نبرد مسکو میگویند که بیش از ۲۰ میلیون نفر کشته شدند. چگونه است که اینگونه حوادث به تاریخ می پیوندد و ما می‌توانیم فقط در سطور کتاب های تاریخی آنها را پیدا کنیم ولی حادثه ی عاشورا حادثه ی کربلا همچنان بر پیشانی تاریخ میدرخشد.

به گفته وی، وقتی‌که امام حسین(ع) اعلام می‌کند که من برای اصلاح امور امت جدم قیام می‌کنم میخواهم که معروف ها را زنده کنم منکرات را از بین ببرم، بنظر می‌رسد که خطاب امام حسین(ع) مختص دوران خودش نبوده است. چون می‌فرماید اگر کسی چون من، با کسی چون یزید بیعت کند فاتحه ی اسلام خوانده است. پس این جمله اش میرساند که خطابش مربوط دوران های بعد هم می‌شود که اگر در هر شرایطی شخصیتی مثل امام حسین(ع) با شخصیتی مثل یزید بیعت بکند، فاتحه ی اسلام خوانده است. پس در این ۵۰ سال که از رحلت پیامبر اکرم میگذرد و تا زمان حادثه ی عاشورا تغییرات بسیاری در جامعه ی مسلمین بوجود آمده است. انحرافی که در جامعه ی مسلمین بوجود آمده است مشهود است به جز تعداد انگشت‌شماری از خواص جامعه بقیه با حکومت یزید بیعت کردند تا جاییکه یزید دستور می‌دهد که اگر این چند نفر با حکومت و خلافت من بیعت نکنند سرشان را از تن شان جدا کنید بنابرین این خواست خداوند بوده است که یاد عاشورا به‌عنوان یک حادثه ی ماندگار هر سال تکرار شود هر سال پاسداشتش، گرامیداشتش یادش و خاطره‌اش برای مسلمین جهت تلنگر زدن و بیداری، گرامی داشته شود.


او اظهار داشت: به اعتقاد من حادثه ی عاشورا قلب تپنده ی جهان اسلام است که هر سال با آمدن ایام عاشورا خون جدیدی از اسلام ناب محمدی به رگ های جامعه اسلامی تزریق می‌شود و باعث می‌شود که جامعه اسلامی روحیه بگیرد و بتواند راه خود را درست ادامه بدهد.

حبیبی با تأکید به اهمیت درس های عاشورا به نکاتی از این حرکت و قیام اشاره کرد و گفت: یکی از آن نکات نهراسیدن از قلت ظاهری‌است. ۷۲ نفر در مقابل ۳۰ هزار نفر ایستاده می‌شوند، بدون اینکه کوچکترین خللی در اعتقاد شان در راهی که انتخاب کردند بوجود بیاید. چگونه یارانی داشته است امام حسین(ع) در آن برهه‌ ی از زمان؟ اگر  آن ۳۰ هزار نفر فقط فریاد بزنند، چه دلهره ی به دل انسان ایجاد می‌شود و این چه انسانهای بزرگی بودند که در مقابل این هجمه ی دشمن این حمله ی دشمن تا آخرین نفس خود مقاومت کردند. نکته ی دوم اطاعت و یقین محض به امام حاضر است. شما اگر دقت بکنید متوجه می‌شوید که اصحاب امام می‌گویند، اول ما به میدان می‌رویم بعد نوبت به بنی هاشم میرسد. چه یقین و ایمانی دارند اینان که حاضر نیستند تا رمقی در جان آنها است خاری به پای یکی از خانواده ی پیامبر بخلد.

نکته ی بعدی که خیلی مهم است دعوت به صراط حق تا آخرین لحظه است ببینید در شرایطی که تمام یاران امام حسین و جوانان بنی هاشم شهید شدند و خود امام زخمی است و یکسو دشمن به خودش حمله می‌کند و یکسو به خیمه‌گاهش، می‌گویند امام حسین(ع) به شمشیرش تکیه می‌کند و فریاد میزند آیا کسی است که مرا یاری کند؟این دو تا پیام دارد که بنظر من خیلی مهم است پیام اول دعوت به صراط حق  تا آخرین لحظه یعنی تا جای که امکان دارد تا آخرین رمقی که در بدن دارد لشکر دشمن را خطاب قرار می‌دهد و دعوت میکند به راه حق، اگر در همچون شرایطی که اصحاب و فرزندان حضرت شهید شدند، لشکر دشمن لبیک میگفت، عکس العمل امام چه بود؟ یقینا امام حسین می‌پذیرفت، چون هدف اصلاح امت و حفظ  اسلام است.

این کارشناس مسایل افغانستان در ادامه گفت: در شرایط فعلی با تاسی به حادثه ی عاشورا و کربلا در افغانستان  ما باید چه‌کار کنیم؟ حضرت صدا زد من خروج و قیام می‌کنم برای امر به معروف و نهی از منکر و ما باید چه‌کاری کنیم؟

به باور وی، در شرایط فعلی افغانستان این بسیار مهم است ما و شما ۱۴ سال جهاد کردیم یک و نیم میلیون شهید دادیم، هدف ما این بود که در افغانستان یک حکومت اسلامی برپا شود. بعد از پیروزی جهاد متاسفانه گروه‌های جهادی ما نتوانستند بطور شایسته از خون‌های شهدای ما در طول جهاد محافظت کنند و آن حکومت اسلامی مورد نظر را در افغانستان ایجاد کنند. همان دوستان در طول ۲۰ سال جمهوریت در قدرت حضور داشتند و متاسفانه باز هم نتوانستند کاری از پیش ببرند.

حبیبی تأکید کرد: حرف من این است در طول حداقل ۲۰۰ سال اخیر در افغانستان، یک حکومتی در افغانستان بوجود آمده که با تمام کاستی های که دارد دو خصیصه دارد.

۱- یک قرائتی از اسلام در افغانستان حاکم شده که علما در راس حکومت قرار دارند.
۲-  دوم یک حاکمیت سرتاسری در افغانستان بوجود آمده که قریه به قریه افغانستان تحت حاکمیت دولت قرار دارد. در دورترین نقاط افغانستان حتی در دورترین نقاط دره واخان افغانستان حکومت حضور دارد. هیچ قریه ای نیست که از زیر حاکمیت دولت خارج باشد. فرض را بر این میگیرم آقا ما ۱۴ سال جهاد کردیم ثمره ی جهاد همین حکومتی است که بوجود آمده با تمام کاستی هایی که دارد، یک روزنه امیدی برای مردم ما و شما بوجود آمده است. امنیت سرتاسری بوجود آمده، امید به زندگی بوجود آمده، وضعیت بهبود اقتصادی برای مردم بوجود آمده است.

او تصریح کرد: علیرغم تمام کاستی های که دارد ما و شما باید این فرصت را مغتنم بشماریم، پا پیش بگذاریم و دست این حاکمیتی که بوجود آمده را بگیریم، این حاکمیت از آسمان که نیوفتاده، یک کشور خارجی که به ما حمله نکرده، شوروری که نیست، امریکا که نیست، افغان خود ما و شماست. آمده یک حکومتی را تشکیل داده و شعار هم می‌دهد که حکومت یک حکومت اسلامیست و همه می‌توانند زیر پرچم حکومت به راحتی زندگی بکنند. حق تحصیل داری، حق تجارت داری، حق رفت و آمد داری.

 در شرایط فعلی  ممکن است همه به صورت پر رنگ  مشارکت سیاسی نداشته باشند، ولی آیا عدم داشتن مشارکت سیاسی  مجوز می‌شود که ما سلاح برداریم در مقابل اینها بجنگیم؟  آیا وجدان و عقل اجازه می‌دهد؟ بنابرین خواهش من این است که در قضاوت های خود نسبت به شرایطی که در داخل افغانستان بوجود آمده، یک مقدار منصف باشیم از این روزنه ای که بوجود آمده استفاده اعظمی را ببریم و سعی کنیم نکات قوتش را تقویت کنیم نکات منفی اش را برطرف نماییم تا شاید بعد از چهل و چندی سال کشمکش، کشور ما و شما روی آرامش روی یک حکومت اسلامی واقعی و یک امنیت سرتاسری را ببیند.
https://avapress.net/vdccm1qim2bqmo8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما