باز هم به یاد مردی از دودمان رسالت سخن میگوییم که نور امامت را بر دلها و دیده های شیعه میافشاند. نامش رمز نیکوییها و زیباییها است و یادش الهام بخش عفاف و فضیلت. وقتی در کوچه پس کوچههای تاریخ میگردیم و اعماق تاریخ را میکاویم، به گوهرهای درخشانی بر میخوریم که فخر بشریتند و به بودن و زیستن، معنی میبخشند.
امام حسن عسکری یازدهمین پیشوای شیعیان، در سال 232 هجری قمری چشم به جهان گشودند پدر ایشان امام دهم حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حَدَیث است که برخی او را بنام سوسن و برخی به نام سلیل می نامند.
وی در پرورش فرزندش نهايت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شايسته است پرورش دهد . اين زن پرهيزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت کرد
از مشهورترین القاب آن حضرت نقی و ذکی و کنیه اش ابومحمد است. 22سال از عمر شریفشان می گذشت که بعد ازشهادت پدر ارجمند شان به امامت رسیدند.
دوران امامت
طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسيم مي گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدينه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت مي باشد . دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود . خلفايی که به تقليد هارون در نشان دادن نيروی خود بلندپروازيهايی داشتند . امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانيد . زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را - به وسيله آن دو غلام - آزار بيشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزديک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراييده بودند . وقتی از اين غلامان جويای حال امام شدند ، مي گفتند اين زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمي گويد . عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت عسکری ملاقات مي کرد به احترام آن حضرت برمي خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد . پيوسته مي گفت : در سامره کسی را مانند آن حضرت نديده ام ، وی زاهدترين و داناترين مردم روزگار است . پسر عبيدالله خاقان مي گفت : من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم . مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم . مي ديدم همه مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند . با آنکه امام (ع ) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود ، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت . " از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع ) يکی نيز اين بود که از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شيعه ، به دست کسانی سپرده مي شد که دشمن آل محمد (ص ) و جريانهای شيعی بودند ، تا بدين گونه بنيه مالی نهضت تقويت نشود . چنانکه نوشته اند که احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والی اوقاف و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بيت رسالت ، نهايت مرتبه عداوت را داشت " . " نيز اصحاب امام حسن عسکری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود ، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختی در بغداد مي زيستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيری واداشته بود . اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی ، اين همه سختی را تحمل مي کرد ، و لحظه ای از حراست ( و نگهبانی ) موضع غفلت نمي کرد " . اينکه گفتيم : حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسکری (ع ) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با ياران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دينی خود به آنها مراجعه مي نمودند - کمتر معاشرت مي کردند به جهت آن بود که دوران غيبت حضرت مهدی (ع ) نزديک بود ، و مردم مي بايست کم کم بدان خو گيرند ، و جهت سياسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند ، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنان عجيب نيايد . باری ، امام حسن عسکری (ع ) بيش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و رياست روحانی اسلامی ، آثار مهمی از تفسير قرآن و نشر احکام و بيان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شيعيانی که از راههای دور برای کسب فيض به محضر امام (ع ) مي رسيدند بر جای گذاشت . در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجديد کرد ، و فرهنگ شيعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های ديگر نيز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون يعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعليمات آن امام ، گرديد . در قدرت علمی امام (ع ) - که از سرچشمه زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه گرفته بود - نکته ها گفته اند . از جمله : همين يعقوب بن اسحاق کندی فيلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ايرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت درآمد .
ویژگی های شخصیتی امام علیه السلام
امام حسن عسکری علیه السلام در کلیه صفات و ویژگی های مثبت شخصیتی زبانزد عام وخاص بود. در این میان شجاعت و صلابت روحی، قوت قلب، و جرأت و شهامت، از ویژگی های شخصیتی ایشان به شمار میآید. آن بزرگوار به همه انسانها عشق میورزید و همواره با آنان به نیکی و احسان رفتار میکرد. بدین جهات بود که نگاهش تا اعماق جان نفوذ میکرد و چون پناهی مطمئن برای بی پناهان و امید ناامیدان بود. امام حسن عسگری علیه السلام در سختیها یاور شیعیان بود و در عبور از گذرگاه های سخت و پرپیچ وخم، هم چون چراغی روشنگر راه.
نمودار خلوص و پاکی
امام حسن عسگری علیه السلام سرچشمه ایمان و جلوه ای از نور الهی بود. در سیمای تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت و در رازونیاز شبانه اش با پروردگار خلوص و پاکی موج میزد. پیشوای یازدهم ما به عبادت، تهجد، و نماز شب بسیار اهمیت میداد، به طوری که هیچ گاه آن را ترک نمیکرد. همین که پاسی از شب میگذشت از خواب بر میخاست، وضو میگرفت، و به راز و نیاز با پروردگار متعال میپرداخت.
صداقت کلام و صفای باطن امام علیه السلام
امام حسن عسکری علیه السلام با وجود پربرکتش، زندگی را با تمام زیباییها معنا میکرد. صفای باطنش، صداقت کلامش و دستان پر محبتش، به قلبها گرمی میبخشید و نیروی پایداری و مقاومت میداد. آن روزها، با وجود امام عسکری علیه السلام، زندگی معنای دیگری داشت. توفان حوادث در برابر اراده استوارش، به نسیمی زندگی بخش بدل میشد و انبوه مشکلات با کلام آرام و اطمینان بخش او به کنار میرفت. آرامش و استواری او قلبها را آرام میکرد و بر زخم های دیرینه شیعیان مرهم مینهاد. چون صخره ای نفوذناپذیر، از دسترس فرومایگان به دور بود و به بلندای عزت و مردانگی اش خس وخار را راهی نبود.
در مسیر تربیت مردم
امامان پاک، هم چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم پیوسته در تعلیم و تربیت مردم میکوشیدند. آنان، در تمامی اوقات به راهنمایی و تربیت مردم پایبند بودند. رفتار و گفتار و معاشرت و حتی هرگوشه از زندگی روزمره آنان، آموزشگر کسانی بود که با آنان تماس داشتند. هرکس در هر وقت با آنان مینشست برایش ممکن بود که از اخلاق و دانش آنان بهره مند شود و اگر سؤالی داشت، میتوانست مطرح کند و پاسخ آن را بشنود. امام حسن عسکری علیه السلام یکی از این مربیّان الهی بود که همواره با رفتار و گفتار خویش نکته های پندآموز و نغز به پیروان راستین خویش، و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام، میآموخت. آری، شخصیت آن حضرت چنان بود که دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار میداد و تحوّل عمیق در افکار و اعمال مردم پدید میآورد.
سخنان آرامش بخش امام علیه السلام
امام حسن عسکری علیه السلام الگوی محبت و آرامش است؛ زیرا محبت، با او معنا میگرفت و در نگاهش موج میزد و از دستان پرمهرش جاری میشد و گونه های یخ زده را شوق زندگی میداد. وقتی یاران امام علیه السلام از سختیها به جان میآمدند و زمانی که شیعیان تمام درها را به روی خود بسته مییافتند، کلمات گوهربار امام یازدهم، آرامش را به جانهایشان ارزانی میکرد. پرده های اندوه و ناامیدی با کلمات اطمینان بخش و پرجاذبه آن حضرت به کنار میرفت و نوری از امید و شادی بر قلب های خسته شیعیان تابیدن آغاز میکرد.
فروتنی امام عسگری علیه السلام
فروتنی از فضایل اخلاقی است که موجب مودت و پیوستگی بیشتر در میان اعضای جامعه میشود و زندگی اجتماعی را رضایت بخش و مطبوع میسازد. این صفت نیکو، افراد را به هم نزدیک میکند و مشارکت های اجتماعی را افزایش میدهد و زمینه بهبود و ارتقای جامعه را فراهم میآورد. امام حسن عسکری علیه السلام درباره تواضع میفرمایند: «تواضع نعمتی است که بر آن حسد برده نمیشود.
گشاده رویی امام علیه السلام
گشاده رویی و داشتن چهره شاد و خرم سبب گسترش شادی و نشاط و افزایش کارایی در جامعه میشود. همان طور که دل مردگی، بی نشاطی و داشتن چهره عبوس، غمگین و اخم آلود موجب گسترش افسردگی و کاهش کارایی و ثمربخشی افراد میشود. جامعه زنده و پویا، جامعه ای است که در آن نشاط، لبخند، شوخ طبعی و شادابی حاکم است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم همواره چهره گشاده داشت و با افراد با خوش رویی برخورد میکرد و از این طریق موجب جذب افراد به دین مبین اسلام میگردید. پیشوایان دینی، ما هریک، از این فضایل بهره مند بودند که از جمله آنان میتوان به خورشید یازدهم، امام حسن عسکری علیه السلام، اشاره نمود. بزرگ مردی که در گشاده رویی و انبساط خاطر سرآمد زمان خویش بود، به گونهای که افراد پروانه وار دور شمع وجودش میچرخیدند واز زلال اندیشه و اخلاق کریمانه اش بهرهها میجستند.
عابد و زاهد در کلام امام حسن عسکری علیه السلام
عبادت و رازونیاز با خدا، بدون شک دیواره درون را در برابر تهدید حوادث، مستحکم میکند و اراده را پولادین و تصمیم را استوار میسازد. زهد و پارسایی، روح را طراوت و تازگی میبخشد، روان را صیقل میدهد و انسان را از تسلیم، تردید، ترس، تزلزل، شکست و انزوا میرهاند. امام حسن عسکری علیه السلام افراد پارسا، عابد و زاهد را این گونه معرفی و توصیف مینمایند: «پارساترین مردم کسی است که به هنگام شبهه توقف کند؛ عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد؛ زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک نماید؛ و کوشنده ترین مردم کسی است که گناهان را رها سازد».
شهادت
در ربیع الاول سال 260 هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش، امام حسن عسکری(ع) را با زهر مسموم نمود. امام در اثر آن ، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می فرستاد تا مردم گمان کنند که حضرت از بیماری طبیعی رنج می برد.
امام حسن عسکری(ع) در آخرین روز زندگی خود چون نزدیک شدن ساعت شهادت را حس کرد، فرزند گرامی خویش را بر بالین خود طلبید و به کمک او برای نماز آماده شد. آنگاه رو به فرزند گرامی خویش کرد و فرمود:”بشارت باد تو را پسر من، تویی مهدی و حجت خدا بر روی زمین ، تو خاتم پیشوایان اسلام هستی و رسول خدا نام کنیه تو را بشارت داد.”
چون جملات به پایان رسید ، لبهای حضرت از حرکت ایستاد و روح والای ایشان به ملکوت اعلی پیوست.
مشیت خدا بر این امرتعلق گرفت که زمین خالی از رهبر صالح نباشد . چرا که حضرت مهدی(عچ) بعد از پدر مسئولیت خطیر هدایت امت به سوی ساحل نجات را بر عهده گرفت
منبع : اینترنت
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)