حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری که در همایش بزرگ مردمی با عنوان «افغانستان؛ دستاوردها و ظرفیتها، چالشها و راهکارها» در کابل صحبت میکرد، با بیان اینکه شعار «هزارستان» یک شعار خطرناک برای مردم و کشور است، گفت: این شعار افغانستان را به سمت تجزیه سوق داده و ما را در معرض دید منفیِ سایر اتباع کشور قرار میدهد، در حالی که ما خواستار تعامل مثبت با همهی اقوام و پیروان همهی مذاهب بوده و به دنبال افغانستانی متحد و با تمامیت ارضی کامل هستیم.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) –کابل: حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در همایش بزرگ مردمی با عنوان «افغانستان؛ دستاوردها و ظرفیتها، چالشها و راهکارها» در کابل در مورد موضوعات روز کشور مطالب مهمی را عنوان کرد. این گزارش به مشروح سخنان رئیس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در همایش فوق میپردازد.
مشروح سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در همایش «افغانستان؛ دستاوردها و ظرفیتها، چالشها و راهکارها» در کابل به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الاطیبین
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی! اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»
ابتدا شهادت شهدای اخیر مردم افغانستان در حملات انتحاری علیه مساجد، مکاتب و آموزشگاهها بخصوص شهدای مظلوم و به خون خفتهی موسسهی آموزشی کاج را تسلیت میگویم. عنوان مراسم مشخص میکند که باید حول چه موضوعی صحبت شود و چه نکاتی در این نشست باشکوه مطرح گردد. اولین مطلبی که لازم است به آن بپردازیم، بحث دستاوردهاست. افغانستان از تحولات یک سال پیش تا حالا چه دستاوردهایی داشته است؟ امارت اسلامی با برقراری حکومت خود در کشور چه فرصتها و ظرفیتهایی را برای مردم افغانستان به ارمغان آورده است؟ خوشبختانه ما امروز دستاوردهای بسیار بسیار مهمی داریم که حداقل در طول دهههای گذشته وجود نداشته است.
اولین دستاورد عظیم مردم افغانستان اخراج امریکا از کشور بود
اگر چه در خصوص بیرون شدن امریکا از افغانستان و آمدن طالبان به کابل و ایجاد حکومت امارت اسلامی حرف و حدیثهای زیادی گفته میشود؛ مثلا اینکه امارت اسلامی بر اساس توافق دوحه روی کار آمده است و یا اصلا جنگی صورت نگرفته و مقاومتی وجود نداشته است، حالا فارغ از اینکه این حرف و حدیثها درست باشد یا غلط، اما واقعیت این است که امریکاییها در برابر ارادهی شکستناپذیر مردم افغانستان با شکستی مفتضحانه مواجه و از کشور اخراج شدند، نه اینکه خارج شده باشند، امریکاییها از کشور اخراج شدند و پوزهیشان به خاک مالیده شد و نه تنها در افغانستان بلکه در منطقه و کل دنیا سرشکسته شدند و امروز امریکاییها در جهان و بخصوص منطقهی ما چنان زبوناند که زبونتر از آنها سراغ نداریم.
باید اذهان عمومی در کشور، منطقه و جهان در مورد شکوه مقاومت مردم افغانستان روشن شود
این دستاورد کمی نیست. متاسفانه طی یک سال گذشته بر حول و پیرامون این دستاورد خیلی پرداخته نشده است که مشخص شود مردم ما در جبهههای سخت و نرم چه شاهکاری آفریدند و چه قدرت بزرگی را با شکست مواجه و از کشور اخراج کردند. باید پیرامون این موضوع نشستهای متعدد، سمینارهای گوناگون، تحلیلها، پژوهشها و بررسیهای متعدد انجام شود تا هم ذهن مردم ما و هم اذهان منطقه و هم اذهان دنیا روشن شود که مردم افغانستان چگونه مردمی هستند و چه مقاومتگرانی در این مرز و بوم و سرزمین حضور دارند که بیست سال تمام که امریکاییها با تمام ساز و برگ نظامی و با تمام اعوان و انصار و متحدین جهانی و منطقهای خود در افغانستان حضور یافتند و آن را اشغال کردند و این کشور و مردم را در تمام عرصههای سخت و نرم مورد هجمه قرار دادند، اما این مردم باز هم سر تعظیم به امریکاییها و غرب و ناتو فرود نیاوردند.
طالبان در سنگر سخت و سایر جریانها در عرصهی جنگ نرم با امریکا مبارزه کردند
در این رویارویی، طالبان در سنگر سخت و در جبهات نبرد در کوه و صحرا و بیابان و فعالیتهای مخفی در شهرها، و همچنین سایر جریانهای سیاسی، فرهنگی و دینی و مذهبی و مکتبی در عرصههای نرم و جنگ نرم حضور جدی داشتند. مرکز بزرگ تبیان یکی از تشکّلات اسلامی بود که در طول بیست سال گذشته با تمام توان و قدرت در برابر سیاستهای غرب و حضور اشغالگرایانهی امریکا در افغانستان ایستاد، حرف زد، تظاهرات کرد، مجامع و همایشهای مختلفی برگزار کرد و در نتیجه بها هم داد و دفتر مرکزی ما مورد انفجار قرار گرفت که آن انفجار هم مشخصا توسط امریکاییها و عوامل آنها در حکومت جمهوریت صورت گرفت. ما در آن حمله بیش از ۵۰ نفر شهید و بیش از ۱۴۰ نفر مجروح دادیم و همچنین انهدام وسایل و امکانات دفتر مرکز تبیان. بنابراین اخراج امریکا از افغانستان اولین دستاورد مردم و حکومت است. من دستاوردها را به صورت فهرستوار خدمت شما عرض میکنم و تفصیلاش بماند در همایشهای بعدی. دومین دستاورد، خروج مزدوران وطنیِ امریکایی از افغانستان بود
همزمان با حضور غرب در افغانستان برخی از عناصر مزدور امریکایی، چه آنهایی که قبلا مهاجر شده و به امریکا و کشورهای غربی رفته بودند و چه آنهایی که آنجا از پدر و مادر افغانی متولد شده و همراه با نیروهای نظامی ناتو و غرب وارد افغانستان شده بودند و مثل موریانه به جان کشور افتاده و در ساختارهای اداری و نظامی گرفته تا ساختارهای فرهنگی و رسانهای نفوذ نموده و مسوولیت گرفته و برای جذب و تربیت نیرو و بعد در راستای سیاستهای غرب در سطح افغانستان و در جهت تهی کردن مردم ما از فرهنگ دینی و اسلامی تلاش کرده بودند، این جماعت که تعدادشان به هزاران نفر میرسید با آمدن طالبان به کابل، راه فرار را در پیش گرفتند. بعضیها همراه با امریکاییها و بعضیها هم همراه با کشورهای دیگر غربی و برخی نیز بعدا افغانستان را ترک کرده و میدان را رها کردند. این دستاورد بسیار بزرگی برای مردم افغانستان میباشد.
دستاورد سوم برچیده شدن فرهنگ سکولار در افغانستان است
فرهنگ سکولار در افغانستان همزمان با آمدن غربیها رونما شد و قرار بود توسط آنها بر مردم افغانستان تحمیل شود و فرهنگ دینی و اسلامی و بومی کشور مورد هجمه قرار بگیرد و بساطش جمع شود و به جای این فرهنگِ ناب دینی و بومی، فرهنگ سکولار حاکم شود.
فرهنگ لیبرال دموکراسی آمریکایی، فرهنگ ترکی و هندی؛ سه ضلع فرهنگ سکولار در افغانستان
فرهنگ سکولار در افغانستان سه ضلع داشت: فرهنگ لیبرال دموکراسی امریکایی که از طریق فیلمهای هالیوودی ترویج میشد. فرهنگ ترکی که از طریق سریالهای ترکی گسترش مییافت و فرهنگ شبهقاره بخصوص فرهنگ هندی که به وسیلهی فیلمهای هندی تبلیغ میشد. البته فیلمهای هالیوودی و ترکی و هندی ظاهر کار بودند، در باطن امر غربیها در شهرهای بزرگ و ولسوالیها و روستاها و قریهجات مراکز فرهنگی و رسانهای تاسیس کردند و در راستای ترویج فرهنگ سکولار کارهای آموزشی میکردند تا اینکه مردم افغانستان از فرهنگ دینی فاصله بگیرند و نه تنها فاصله بگیرند بلکه بر ضد فرهنگ دینی و اسلامی مجهز شوند و علیه دین و مکتب و مذهبشان قرار بگیرند؛ اما الحمدلله با شکست امریکا و اخراج این کشورِ به ظاهر مقتدر اما پوشالی از افغانستان، فرهنگ سکولار هم رخت بربست. از سوی دیگر امارت اسلامی هم در برابر هرگونه مظاهر سکولار و سکولاریسم و سکولاریستی جدّا در صحنه بوده و مواظب است که این فرهنگ دیگر در افغانستان حضور و جایگاه نداشته باشد.
دستاورد چهارم برچیده شدن فرهنگ تکفیر در افغانستان است؛ سلفیت و شیعهی انگلیسی، دو شعبهی فرهنگ تکفیر
در زمان جناب کرزی و همچنین جناب اشرف غنی تلاش بر این بود که زمینهی حضور گروههای تکفیری در کشور فراهم شود. حتی آقای کرزی در سفر به عربستان و برخی کشورها پروتکلهایی بست و با عرضهی پول در برابر این حرکت، زمینهی حضور شبکهها و شاخههای سلفیت و وهابیت و جریانهای تکفیری را فراهم کرد. البته باید بگویم که فرهنگ تکفیر هم در افغانستان دو شعبه و دو شاخه داشت. یکی شاخهی سلفیت و وهابیت و شاخهی دیگر هم شاخهی شیعهی انگلیسی. این دو شاخه تلاش داشتند که فرهنگ تکفیر را در کشور نهادینه بکنند.
برخورد قاطعانهی امارت اسلامی با گروههای تکفیری نظیر داعش
فرهنگ تکفیر از سوی سلفیت و وهابیت از طریق تاسیس مدارس و جذب اطفال و نوجوانان ما در مدارس مختلف گسترش مییافت و در این زمینه کار بسیار سنگینی را شروع کردند. در ولایت بلخ که زادگاه من است، از اوایل دههی هشتاد تقریبا ۱۵ هزار طفل و کودک جذب این مدارس شدند. در بسیاری از ولایات دهها و صدها مدرسه توسط تکفیریها برپا گردید؛ اما با آمدن امارت اسلامی بساط این مدارس و مکاتب جمع شد و با تفکر سلفیت و وهابیت برخورد جدی صورت گرفت. گروه تروریستی داعش شاخِ سلفیت و وهابیت است که شما میبینید امارت اسلامی در برابر آن چه مقدار حساس است و با چه جدیتی در برابر این گروهِ منفور مبارزه میکند.
لزوم توجه حکومت به فعالیتهای شیعهی انگلیسی
بخش شیعهی انگلیسی اگر چه مثل وهابیت در عرصهی کُشت و کشتار و جنگ نقش مستقیم و مباشری ندارد اما در راستای تهیه و آماده کردن خوراک جنگ و تضاد مذهبی و مکتبی فعال بوده و متاسفانه با آمدن امارت اسلامی این جریان شکل فعالتری گرفته است و در برخی شهرها و ولایات بخصوص ولایات شیعهنشین گسترشی بیش از پیش گرفته که امیدواریم این بخش نیز مورد توجه قرار بگیرد. این چهارمین دستاورد امارت اسلامی و تحولات یک سال اخیر افغانستان بود.
دستاورد پنجم، حاکم شدن یک روایت اسلامیِ یکدست بر تمام ساختارهای افغانستان است
دستاورد بزرگ و مهم دیگر این است که با آمدن امارت یک روایت اسلامیِ یکدست بر تمام ساختارهای دولتی و حکومتی افغانستان برقرار شد. شما اگر در گذشته و بخصوص در بیست سال اخیر وارد کشور میشدید، مظاهر فسق و فجور و کفر و نفاق را به صورت وسیع و گسترده مشاهده میکردید اما حالا یک چنین چیزی نیست. وقتی وارد افغانستان میشوید احساس میکنید یک کشور اسلامی است و این روایت در تمام ابعاد برقرار است که این دستاورد خیلی بزرگی است.
دستاورد ششم مبارزه با انواع مختلف فساد است
شما در گذشته شاهد بودید که در افغانستان انواع و اقسام فساد وجود داشت و حکومت جمهوریت با حمایت امریکا و سایر اعضای ناتو در راستای ترویج این فساد عزم جدی و تلاش و برنامه داشت. فساد اخلاقی در کشور موج میزد. شما در هیچ جایی از کشور نمیرفتید که فساد اخلاقی را نبینید. متاسفانه در لایهلایهی زندگی اجتماعی مردم فساد اخلاقیِ سازمانیافته جریان داشت و نه به صورت طبیعی، بلکه فسادهای اخلاقی سازمانیافته که توسط امریکاییها برای آن سوبسید و پول داده میشد که شما در کابل لانههای فساد برپا بکنید و از کسی هم پول نگیرید. این مراکز در شهر نو و نقطه نقطهی پایتخت و شهرهای مختلف وجود داشت.
فساد اداری را که همه با گوشت و پوست خودشان لمس کرده بودند که چه وضعیتی بود. شما هیچ کاری را نمیتوانستید بدون پرداخت پول انجام بدهید حتی مسئولیتها، حالا خود رییسجمهور که با چه تقلباتی وارد ارگ میشد بماند، حتی وزرا، معاونین وزرا، وکلا، روسا، مدیرها، والیها، ولسوالها و همه و همه بدون پرداخت پول نمیتوانستند مناصب دولتی را اشغال بکنند. همچنین بحث ابتذال فرهنگی و فساد فرهنگی و رسانهای به گونهای بود که شما در خانههای خودتان وقتی مینشستید در کنار زن و بچهیتان، نمیتوانستید سریال ترکی و هندی را از بس که مفتضح بود به راحتی نگاه بکنید. سایر فعالیتهای فرهنگی فسادآلود که در نقطهنقطهی شهرها وجود داشت و مشکلات جدی را برای جامعهی ما به وجود آورده بود. فساد اقتصادی، فساد فرهنگی و فساد امنیتی و نظامی، متاسفانه سرتا پای این کشور را فساد فراگرفته بود و نمیگذاشت که مردم ما روی خیر و برکت و آرامش و اصلاح را ببینند و روز به روز وضعیت بدتر میشد و بحث بیحجابی و بدحجابی و حتی برهنگی و موضوعات اینچنینی که به وفور جریان داشت.
وقتی امارت اسلامی آمد و حکومت برقرار کرد، یک چنین مبارزهای را با انواع فسادها روی دست گرفت و شما امروز میبینید که الحمدلله از چنین فسادهایی خبری نیست. حالا ممکن است در لایههای زیرپوستی که زیاد قابل مشاهده و زننده نیست وجود داشته باشد، این قابل تردید و رد کردن نیست، اما به صورت گسترده و وسیع یک چنین چیزی در شرایط فعلی وجود ندارد و مطمئنا اگر از مسایل ریز هم اطلاع حاصل شود امارت اسلامی تصمیم دارد با این وضعیت برخورد بکند. بحث مبارزه با بیحجابی و بدحجابی نیز از نظر ما دستاورد بزرگی است. غربیها تلاش داشتند با گرفتنِ حجاب، حیا و عفت زنان ما را بگیرند. اگر خدای نخواسته حکومتِ جمهوریت ده سال دیگر ادامه پیدا میکرد، خبری از زن و دختر مسلمان در کشور افغانستان نباید میبود و ما به مشکلات مختلفی گرفتار میشدیم.
مرکز تبیان با پژوهش و بینشِ درست به رویکرد تعامل با امارت اسلامی رسید
این دستاوردها و فرصت هاست و این شرایط است که مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان را وادار و تشویق کرده است که به عنوان تشکل بزرگ اسلامی که در سطح ملی و منطقهای فعالیت دارد، در عرصهی تعامل با امارت اسلامی گام بگذارد و بقیهی مردم و جریانها و بقیهی شخصیتهای حقیقی و حقوقی را نیز ترغیب بکند که در این مسیر گام بگذارند. عزیزان من گمان نکنند که حسینی مزاری یا مرکز تبیان کدام معاملهی پشت پرده دارد. نخیر آقا! هیچ معاملهای وجود ندارد. مرکز تبیان به محض سقوط جمهوریت و آمدن امارت اسلامی فعالیتهای خود را گسترده کرد و با برداشت و بینش درست و با پژوهش به این نتیجه رسید که بایستی با امارت اسلامی تعامل صورت بگیرد و وظایفی که مردم دارند در قبال امارت بایستی انجام دهند و امارت اسلامی هم به وظایف و مسئولیتهای خود عمل بکند و همکاری دوجانبه بین مردم و امارت اسلامی وجود داشته باشد.
خودتان در جریان هستید با وصف اینکه رویکرد ما تعامل بود و چنین صحتهایی در رابطه با امارت اسلامی داشتیم، ولی دفاترمان بنا بر تحولات و تطوراتی شش ماه از طرف امارت اسلامی تعلیق شد تا اینکه هفتهی گذشته هیأتی از امارت اسلامی آمد و اعلام کرد که ما مجازیم برای فعالیت و کار. در این شش ماهی که ما تحت فشار بودیم و با مشکلات جدی امنیتی و سیاسی و اجتماعی مواجه بودیم، حتی یک لحظه از مواضع اصولی خود حول مسئلهی تعامل با امارت اسلامی عقب ننشستیم؛ هم در داخل افغانستان در این عرصه کار کردیم و حرف زدیم و هم وقتی ایران رفتم در مجالس مختلف و نشستهای خیلی مهم چه رسانهای و غیر رسانهای در این عرصه صحبت نمودم و تاکید هم کردم که دلیل نمیشود چون ما با مشکل مواجه هستیم لذا از این موضع عقب بنشینیم و حرفی در این رابطه نزنیم. نخیر! مصالح کلی اسلام و مصالح کلی افغانستان ارزشش خیلی بالاتر از این است که قربانی مسایل شخصی و جریانی خود کنیم.
با وجود این دستاوردها هنوز هم ظرفیتهای بسیار بزرگ و مهمی چه در عرصهی سیاسی و چه در عرصهی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و امنیتی وجود دارد که ما بایستی این ظرفیتها را کشف کنیم و برای ثبات و استقرار امنیت و ثبات در افغانستان مورد بهرهبرداری قرار بدهیم. چون بحث ظرفیتها در افغانستان بحث طولانی و مفصلی است من به همین مقدار اشاره اکتفا میکنم. مهمترین موضوعی که امروز برای کشور مطرح است بحث چالشها است
مردم افغانستان، شخصیتها، نخبگان و احزاب و موسسات فکری و فرهنگی بایستی در رابطه با شناسایی چالشها و تمرکز روی آنها و سپس راهحلها توجه و تاکید کنند. ما امروز دچار چالشهای سختی هستیم. ما امروز در برابر دشمنان بزرگ و قدرتمندی قرار داریم که نه تنها کوچکترین کمکی به حال ما نمیکنند و نه تنها نگاه مهربانانهای به سمت مایی که تازه از بحرانهای بزرگ و خطرناک نجات پیدا کردیم و بحرانهای دیگری ما را فرا گرفته ندارند، بلکه امریکا و تمام اقمار امریکا در دنیا و منطقه علیه مردم ما و علیه حکومت ما هستند.
چالش داخلی و خارجی؛ دو چالش مهم کشور
ما امروز دوتا چالش عمده و مهم داریم. یکی مشکلات و چالشهای داخلی است و یکی هم چالشهای خارجی. مشکلات داخلی بیشتر برمیگردد به بحث اقتصاد و همچنین بحث امنیت که این دو مشکل نیز دو عامل دارد.
عامل اولِ مشکلات داخلی ما ریشهی در گذشتهها دارد
دهههاست که ما مشکل اقتصادی و امنیتی داریم. در بیست سال گذشته متاسفانه امریکاییها و غربیهایی که به بهانهی بهبود وضعیت اقتصادی و به بهانهی بهبود وضع زندگی ما به افغانستان یورش آوردند، نه تنها کار مثبتی نکردند، بلکه بنیادهای اقتصادی ما را تخریب کردند و نه تنها برای ما امنیت نیاوردند بلکه زیرساختهای امنیتی ما را خراب کردند و نه تنها امنیت ما را خراب کردند، بلکه احساس امنیت را از ما گرفتند. برادران! حتی اگر در کشوری امنیت برقرار باشد و هیچ نوع انتحار و انفجاری هم رخ ندهد، ولی احساس امنیت وجود نداشته باشد، باز برای مردم، برای سرمایهگذاری و برای صلح و ثبات و همهی روندهای رو به رشد کشور مشکل و مانع ایجاد میکند. اینجاست که باید گفت عامل اول مشکلات داخلی ما ریشه در گذشته دارد.
عامل دومِ مشکلات داخلی افغانستان به دلیل نوپا بودن امارت اسلامی است
امارت اسلامی اصلا آمادگی نداشت کشور را بگیرد چون قرار بود جلسات دوحه به این نتیجه منتج شود که قدرت پنجاه پنجاه تقسیم شود، اما با فرار اشرف غنی و بیسرنوشت گذاشتن کشور، طالبان مجبور شدند وارد کابل شوند و ارگ و جاهای مختلف را تصرف کردند و در برابر یک عمل انجامشده قرار گرفتند. یک جریان و یک جنبشی که برای حکومت بر کل کشور آمادگی نداشته باشد اما یکباره در معرض این کار و این وظیفه قرار بگیرد، قطعا با مشکلات جدی مواجه میشود. از نظر کادر مدیریتی قطعا مشکل دارد هم از نظر سواد بالا و هم از نظر تخصص و هم اینکه ممکن است برخی نیروها و حتی وابستگان امریکا از رژیم گذشته در لایههای مختلف ادارات کشور باقی مانده باشند که این عناصر نه تنها در راستای تحکیم پایههای امارت اسلامی کار نمیکنند بلکه در جهت نارضا ساختن مردم و تحریک احساسات مردم و در جهت مشکلآفرینی در میان مردم کار میکنند. به هر حال این مشکل دیگری است که در کشور وجود دارد.
چالش اصلی افغانستان مشکل خارجی است
اگر مشکل خارجی در فرا راه ما و شما نباشد، مشکل داخلی توسط ارادهی فولادین و آهنین خود مردم افغانستان و کادرها و مسوولان و رهبری امارت اسلامی قطعا قابل حل است، اما متاسفانه دشمنان نمیگذارند ما آرام باشیم. دشمنان از یک طرف گروههای تروریستی را تحریک میکنند که در داخل کشور کشتار راه بیندازند و از طرف دیگر خودشان در بیرون تبلیغ و هیاهو میکنند که مشکل از ناحیهی امارت است و شاید هم گاهی در تبلیغات خودشان میگنجانند که ممکن است در این انتحارها خود امارت دست داشته باشد. این حرکات و فعالیتها توسط دشمنان ما وجود دارد و متاسفانه بیشترِ دشمنان ما مزدوران وطنی امریکا و غرب هستند که به عنوان سربازانِ آنها علیه هست و بود کشور در جهت ایجاد ناامنی در کشور و در جهت ایجاد بدبینی در کشور و در جهت ایجاد جنگ در کشور تلاش میکنند.
مردم در جایجای افغانستان از حملات انتحاری داغ دیدهاند
شما در بحث انفجار کورس آموزشی کاج حتما در جریان قرار گرفتید. خوب در افغانستان در طول ۲۰ سال انفجارات و انتحارات مختلفی صورت گرفته است. بیش از ۱۷۰ هزار نفر تنها توسط امریکا و حکومت جمهوریت از مردم ما قربانی شدهاند. قطعا مشکلات اینچنینی در سطح کشور وجود داشته و همهی مردم ما داغ دیدهاند. همهی مردم ما کشته دادهاند. اکثر مساجد ما داغ ترور و انتحار و انفجار را به خود دیدهاند. همهی اقوام و پیروان مذاهب افغانستان مورد حمله قرار گرفتهاند. قبل از کورس کاج حتما مسجد وزیر اکبرخان را در جریان هستید که چقدر آدم کشته شدند. قبل از آن مسجد خیرخانه و قبل از آن مسجد مجیبالرحمن در هرات و قبلتر از آن در مسجد خلیفه در دارالامان که صدها نفر در آن کشته شدند و همچنان در مسجد اهل سنت قندوز و جایجای کشور این کشتارها وجود داشت.
چرا تنها یک قوم را مورد هدفِ دشمن بدانیم؟
خوب چه ضرورتی دارد که ما حالا بیاییم هشتگ بزنیم و یک قوم را مورد هدفِ دشمن بدانیم. کسانی که داعش را تاسیس کردند و میآیند در داخل افغانستان ما را میکشند، همانها جریانهای دیگری را تاسیس میکنند که بعد از این حرکتها خوراکهای تبلیغاتی درست بکنند و علیه ما در داخل کشور مشکلات جدی ایجاد بکنند. شورای جهانی هزاره توسط انگلیس تاسیس شده است
شما حتما در بحث هشتگسازیها خبر دارید که بنیانگذار این هشتگها چه کسانی هستند؟ یک شورایی به نام شورای «جهانی هزاره» است. این شورا توسط انگلیس تاسیس شده است. شماهایی که در خارج نشستهاید چرا کاری میکنید که در میان مردم ما اختلاف ایجاد شود؟ چرا مردم ما را در معرض سوءظن قرار میدهید؟ چرا این قوم و آن قوم میکنید؟ اگر بحث کشتار است همه کشته شدهاند، ما نمیگوییم کشتار خوب است و خوشحال به این حرف نیستیم و همه را محکوم میکنیم و در برابر کشتارها و عوامل کشتار حساس هستیم و حساسیت نشان میدهیم؛ اما باید توجه داشته باشیم که چگونه برخورد بکنیم تا در کشور تامین امنیت شود و در برابر گروههای تروریستی بایستیم. نباید به آتش نفاق و تفرقه بدمیم و به جنجالآفرینی در کشور بیافزاییم.
مردم ما در حضور کشورهای خارجی نیز قربانی حملات انتحاری بودند
خوب هشتگ زدند و گفتند از هشت میلیون گذشت و از ده میلیون گذشت! مگر نفوس ما چقدر است در داخل افغانستان و چه مقدار از مردم ما در خارج مهاجر شدهاند؟ این هشتگها از طرف کیست؟ از طرف چه جریانی و از طرف کدام گروهها؟ به هر حال مردم ما بایستی متوجه باشند که کشورهای خارج و دنیا به هیچ وجه هواخواهِ ما نخواهند بود. میگویند ما هشتگ میزنیم که دنیا باخبر شود! مگر قبلا همین دنیا در افغانستان حضور نداشتند؟ مگر چهل کشور اروپایی و آمریکایی و شرقی و غربی در کشور ما نبودند؟ مگر در محضر همین کشورها مردم ما کشته نمیشدند؟ دفتر ما مگر منفجر نشد؟ مسجد امام زمان (عج) مگر منفجر نشد؟ همین مسجد الزهرا (س) مگر مورد انتحاری قرار نگرفت؟ مگر مسجد امام باقر (ع) کارته سخی و جایجای دیگر مورد هجمه و مشکلات مختلف قرار نگرفتند؟
امروز دشمن خودش هم تروریست تربیت میکند و ما را میکشد و هم جریانهای دیگر فرهنگی و رسانهای تربیت میکند تا از این خوراک بهرهبرداری بکند و تبلیغ بکند و در کشور ما احساس بدبینی علیه حکومت ایجاد نماید و بین اقوام افغانستان تفرقه و نفاق بیندازد و در نهایت بدنبال جنگ و ناامنی در کشور باشد. طبعا جنگ و نا امنی در کشور خطرناک است که البته امکان جنگ در افغانستان نیست. متاسفانه من اینجا فرصت ندارم که در این رابطه صحبت بکنم. اما بر اساس دلایل و مستندات محکم به همهی کسانی که جنگطلبند و حرف از جنگ میزنند اعلام میکنم که در افغانستان فعلا امکان جنگ وجود ندارد. اگر هرکس در این رابطه سوالی داشت بیاید من توضیح میدهم و یک مقالهی هفت قسمتی در این رابطه نوشتم که دوستان آماده کردهاند که به اهالی رسانه توزیع میکنند. من در آن مقاله نوشتم و گفتم که چرا در افغانستان امکان جنگ وجود ندارد. به هر حال بهترین کار این است که ما در کنار امارت اسلامی قرار بگیریم و به وظایف خود عمل بکنیم و کارهایی که مربوط به مردم و ملت و شخصیتهای حقیقی و حقوقی است را انجام بدهیم.
اما چه راهکاری وجود دارد که ما از این بحران نجات پیدا بکنیم؟
اولین راهکار این است که امارت اسلامی به تعهدات و حرفهایی که زده بود عمل بکند. چون فعلا، هم بهانهی نیروهای خارجی و هم بهانهطلبان داخلی این است که امارت این مشکل را دارد و آن مشکل را دارد. اولین بحث این است که امارت اسلامی به حکومت سرپرست خاتمه بدهد. تا کی حکومت سرپرست؟ یک سال و چند ماه گذشت. من مطمئنم که اگر حکومت سرپرست تمام شود و حکومت ثابت و مشخص بوجود بیاید بسیاری از سوالات ما پاسخ پیدا میکنند و بسیاری از خواستهایی که ما داریم در حکومت غیر سرپرست و ثابت محقق خواهد شد.
بنده از باب «و ذکر ان الذکری تنفع المومنین» چیزهایی را یادداشت کردهام و میگویم که حکومت امارت اسلامی باید به این موضوعات توجه بکند تا دیگر بهانه دست دشمنان نباشد: اول حکومت همهشمول، دوم قانون اساسی مترقی، سوم آزادی بیان، آزادی احزاب و همچنین مجامع مدنی، چهارم تثبیت تضمین تداوم رسمیت مذهبی شیعیان، پنجم تامین حقوق شهروندی شیعیان، ششم گماردن عناصر متعهد و متخصص در مسئولیتها، هفتم تحقق عفو عمومی بصورت واقعی، هشتم فعال کردن مکاتب دخترانه، نهم در نظر گرفتن اولویتها و همچنین شرایط دیگر. این بحث باید توسط امارت اسلامی مورد توجه قرار بگیرد که من مطمئنم که همهی این مسایل در حکومتی که بعد از حکومت سرپرست ایجاد شود حل و فصل میشود.
کشورهای منطقه و جهان حکومت امارت اسلامی را به رسمیت بشناسند
نکته دوم به رسمیت شناختن امارت اسلامی از سوی کشورهای منطقه و جهان است. قطعا امروز عدم رسمیت حکومت برای کشور ما مشکلات جدی ایجاد کرده است. امروز اقتصاد ما وابستهی به رسمیت شناختن حکومت از سوی دولتهای بیرونی است. امروز امنیت ما، مسایل اجتماعی ما و رشد و ترقی ما در عرصههای مختلف میتواند با رسمی شدن امارت از سوی کشورهای منطقه و جهان تامین شود. بنابراین از این تریبون به نمایندگی از جمعی از مردم افغانستان از کشورهای دنیا بخصوص کشورهای همسایه و منطقه جدّا تقاضا دارم که امارت اسلامی به رسمیت شناخته شود. البته این حرف امروز من نیست. بنده در سال ۱۴۰۰ هم در سخنرانی که در کابل داشتم و هم در مشهد در دو سه جای و هم در قندهار و مزارشریف این موضوع را مطرح کردم. این بحث حق ماست که به عنوان تبعه و شهروند این کشور درخواست کنیم که امارت اسلامی از طرف کشورهای دنیا به رسمیت شناخته شود.
بلوکه کردن پولهای افغانستان یک اقدام دزدیگونه از سوی امریکا است
نکتهی سوم آزادی پولهای افغانستان است. بلوکه کردن پولهای افغانستان در امریکا یک حرکت ظالمانهی دیگر از طرف امریکا و قدرتهای غربی است. شما چه گفته پولهای مردم ما را بلوکه کردید؟ شما چه گفته این اقدام دزدیگونهی خود را بخرج دادید و پولهای ما را در آنجا به گروگان گرفتید، در حالی که مردم ما با مشکلات و معضلات جدی مواجه هستند؟
مردم با حکومت همکاری کنند و در کنار آن باشند
نکتهی دیگر باز بر میگردد به مردم افغانستان. تا زمانی که با حکومت همکاری نشود و مردم در کنار حکومت قرار نگیرند قطعا مشکلات و ناامنیها برطرف نخواهد شد. تمام علما، تمام دانشگاهیان، تمام فرهنگیان، تمام اصحاب رسانه و تمام مردم ما باید این موضوع را درک بکنند که در کنارِ امارت بودن مفید است، امارت اسلامی شاخصههای بسیار مثبتی داشته و ایجاد کرده است که در طول دهههای گذشته از طرف هیچ حکومت و هیچ نظامی مطرح نبود و تنها این نظام و ساختار این فرصتها و ظرفیتها را برای مردم ما به ارمغان آورده است. در کنار اینها باشیم و طرح و پیشنهاد بدهیم و اگر در محلههایتان مشکلاتی وجود دارد گزارش بدهید و کارمندان و دستاندرکاران حکومت اینها را مکتوب کنند، قطعا مقامات ردهبالای امارت رسیدگی خواهند کرد.
مردم صبور باشند و مشکلات موجود را گزارش کنند
من پیشتر گفتم که نوپا بودن امارت از ناحیهی دستاندرکاران و مسوولینِ رده پایین محلی برای مردم مشکلاتی را ایجاد کرده است اما مردم، هم تحمل بکنند و صبور باشند و هم در برابر این مشکلات واکنش مثبت داشته باشند و گزارش و پیشنهاد بدهند. از طرفی هم در کنار این حکومت بایستند تا اینکه انشاءالله روند مسیر طبیعی خودش را طی بکند و حکومت سرپرست تغییر بکند و حکومت اصلیِ باثبات بگونهای که همهی مردم افغانستان خود را در این حکومت ببینند بوجود بیاید و سایر معضلاتی که در سطح مسایل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی وجود دارد انشاءالله تعالی برطرف شود و ما در امنیت و آسایش کامل در افغانستان زندگی نموده و وحدت خود را حفظ بکنیم و به حرف کسانی که در راستای تفرقه و نفاق شعار میدهند و حرف میزنند و به دنبال تجزیه و تکهتکه کردن افغانستان هستند گوش ندهیم.
شعار «هزارستان» کشور را به سمت تجزیه میبرد
یکی از شعارهایی که مربوط ما مردم میشود شعار هزارستان است. این حرف حرف کاملا خطرناکی برای مردم ما است و کشور را به سمت تجزیه سوق میدهد و ما را در معرض دید منفیِ سایر اتباع کشور قرار میدهد و ما با مشکل مواجه میشویم. ما خواستار افغانستان متحد هستیم. ما خواستار افغانستان با تمامیت ارضی کامل هستیم با تعامل مثبت با همهی اقوام و پیروان همهی مذاهب و در راستای تقریب مذاهب عمل میکنیم. ما حق و حقوق همهی کشورهای همسایه را به رسمیت میشناسیم و از همکاریهای همهجانبهی اینها در طول این مدت با مردم افغانستان و امارت اسلامی تشکر میکنیم و سپاس از همهی شما عزیزان که تا این لحظه حضور به هم رساندید و تحمل کردید و صحبتهای اینجانب را گوش دادید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته!