امروزه دیپلماسی یکی از ابزارهای مهم دستیابی به اهداف سیاست خارجی برای کشورها است که این مهم در اسلام از ابتدای رسالت پیامبر اکرم (ص) مطرح بوده است. فرستادن سفیر و نماینده به سوی قدرتهای بزرگ آن زمان، فرستادن سفیران اسلام جهت تبلیغ و ارشاد مردم حجاز و سایر مناطق به دین مبین اسلام و مذاکرات و پیمانهای مختلف با قبایل و سران آنها، همگی نشان از اهمیت و توجه پیامبر گرامی اسلام به دیپلماسی دارد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) ـ قم: طی نشست علمی پژوهشی که امروز پنجشنبه (24 میزان) از طرف مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با همکاری انجمن فقه و اصول مجتمع آموزش عالی فقه برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمین سید صادق حسینی کارشناس این نشست از طریق وبینار به جایگاه و اهمیت دیپلماسی در زندگی پیامبر گرامی اسلام پرداخت.
حجت الاسلام حسینی طی سخنانی در این رابطه اظهار داشت: از آنجایی که دین اسلام کاملترین دین الهی است و پیامبر (ص) نیز آخرین پیامآور آسمانی است و برای تمام شئونات زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی برنامه و راهکار دارد شناخت ابعاد مدیریتی و سیاسی پیامبر (ص) و راز و رمز موفقیت ایشان در روابط خارجی و اینکه توانست علیرغم مشکلات فراوان، با به کارگیری شیوههای مناسب دیپلماسی، اسلام را به فراسوی مرزهای دولت اسلامی گسترش دهد یک امر ضروری است، حال سوال این است که سیره رفتار سیاسی آن بزرگوار به عنوان یک الگو در روابط بین الملل که ما امروزه از آن تحت عنوان دیپلماسی یاد میکنیم چگونه بوده است؟
وی افزود: برای روشن شدن مطلب ذکر شده لازم است که باتوجه به عملکردها و سیره سیاسی آن حضرت، به موارد ذیل توجه کنیم:
معنا و مفهوم دیپلماسی؛ واژهی ديپلماسی با ریشهی یونانی به معنای نوشته طومار مانندی اسـت كـه بـه موجـب آن امتيازات خاصی به کسی داده ميشود. بعدها اين واژه بر سند رسمی سـفيران و فرستادگان دولتها نزد دولتهای ديگر اطلاق گرديد.
وی ادامه داد: علیرغم اجماع نظر نسبی در تلقی از مفهوم ديپلماسی، تعاريف متعددی از آن ارائه شده است که در مجموع میتوان گفت؛ دیپلماسی دارای ماهیت مسالمت جویانه بوده که مذاکره و گفتگو از ویژگیهای بارز آن است به گونهای که برقراری و ایجاد صلح و زندگی مسالمتآمیز در دستور کار اصلی این فعالیت قرار دارد و در حوزه سیاست خارجی انجام میشود و با این بیان میتوان گفت که دیپلماسی به معنای فن ادارهٔ سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بینالملل و همچنین حل و فصل اختلافات بینالمللی از طریق مسالمتآمیز است و به عبارت دیگر، دیپلماسی وسیلهای است که سیاست خارجی با بهرهگیری از آن بجای جنگ، از راه سازش به اهداف خود میرسد.
حسینی در بخش دوم صحبتهایش در رابطه با ماهیت دیپلماسی پیامبر اکرم (ص) نیز افزود: دیپلماسی با توجه به معنا و مفهومی که گفته شد، در اسلام مورد تأیید است و به مفهوم بهکارگیری گفتگوهای مسالمتآمیز و استفاده از مذاکره برای ختم جنگ و ایجاد صلح، به بهترین شکل در حکومت پیامبر اکرم (ص) مورد توجه بوده است چرا که پیامبر (ص) همواره در راستای تعقیب اهداف سیاسی خود که دعوت افراد بشر به سوی تعالیم وحیانی بود، از همین نوع گفتگو که امروزه از آن تحت عنوان دیپلماسی یاد میگردد بیشترین و کاملترین استفاده را کرده است ولی متاسفانه امروزه مفهوم ديپلماسی در حکومتها به معنای اصلی خودش استفاده نمیشود و بلکه بیشتر تحت تاثیر مکاتب رئالیستی و ایدئالیستی قرار دارد که هرکدام قرائتهای خاص خود را نسبت به دیپلماسی اعمال میکنند، به عنوان مثال مکتب رئالیسم که با الهام از آموزههای انسانشناسی، سیاستشناسی و جامعهشناختی که نگرش منفی به ماهیت انسان دارد؛ از منظر این مکتب ماهیت روابط خارجی نیز با جدال تنازع و جنگ دائمی برسر قدرت و منفعت همراه است، در این قرائت صلح و ثبات در میان جوامع بشری هیجگاه در فضای آرام و تحت اراده و اختیار انسانها بوجود نخواهد آمد.
وی متذکر شد که از دیدگاه مکتب ایئالیسم نیز مکانیزم صلح، در چارچوب نظریه موازنه قوا و بازدارندگی مطرح میشود که عمدتا خصلتی اجبارگونه و غیر ارادی دارد، از آنجایی که در این قرائت پدیدهها بدور از هرگونه تعارض و متکی به آرمانگرایی و اخلاقمداری تحلیل میگردد، اساسا جنگ زائده نادیده انگاشتن اخلاق و اصول انسانی است، لذا در این قرائت مکانیزم صلح عمدتا در چارچوب تشکيل نهادهای جمعی و سازمانهای بینالمللی از طریق همکاری و تأمین اخلاق و اصول انسانی مطرح میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش ادامه داد: تعالیم و آموزههای اسلامی با اتخاد موضع میانه در مورد ماهیت انسان، روابط اجتماعی را با جنگ و صلح همراه میداند. از دیدگاه اسلام جنگ معلول عدم تعادل رابطه فطرت و غرایز انسانی است که در آن غرایز بر فطرت چیره میشود. لذا آنچه که از تعالیم اسلام استفاده میگردد این است که انسانها فطرتاً از جنگ نفرت دارند و به صلح و ثبات علاقهمند هستند ولی غریزه برتری طلبی و قدرت جویی انسانها این خواست عمیق فطری را زیر پا نهاده و روابط اجتماعی را به تعارض و جدال میکشاند بر همین اساس است که پيامبر بزرگوار، برای مبارزهی با ظلم و رسیدن بهصلح پایدار اصول دیپلماسی، ابزارها و روشهای آن را مورد توجه جدی قرار داده است.
حجت الاسلام حسینی، در مورد اصول دیپلماسی پیامبر نیز گفت: رسالت پیامبر (ص) بر اساس آیات صریح قرآن کریم همگانی است و به قوم و قبیله و جغرافیای خاصی اختصاص ندارد بلکه همهی افراد بشر در برابر این دعوت یکسان هستند چنانچه که خداوند میفرماید «وما ارسلناک إلا کافةً للناس بشیراً و نذیراً» و آیات متعدد دیگری که دلالت دارند بر اینکه همهی مردم دنیا، اعضای خانوادهی بزرگ اسلام به شمار میآیند.
به باور حسینی، اسلام با الزامی کردن وفاداری نسبت به پیمانها و قراردادها، طرفین را در برابر خداوند مسئول دانسته است چنانچه که خداوند در سوره نحل آیه ۱۶ و ۹۱ میفرماید: هرزمانی که پیمانی منعقد ساختید، به عهد خود که در حقیقت عهد با خداوند است وفا کنید و پس از عقد پیمانها، آن را نشکنید، چگونه نقض عهد میکنید در صورتی که آنرا بهنام خدا بستهاید و خدا را سرپرست آن قرار دادهاید.
حسینی خاطرنشان ساخت: یکی از اصولی که اساس و شالوده روابط خارجی و یا به تعبیر امروزی دیپلماسی پیامبر اکرم (ص) را تشکیل داده و حضرت همواره در گفتارها و رفتارهای خویش به آن اهتمام داشته است اصل نفی سبیل و عزتمداری است که بر مقتضای این قاعده راه نفوذ و تسلط کفار برمسلمین بسته است، چنانچه که خداوند میفرماید: «ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» لذا طبق این اصل و لزوم اجرایی آن در روابط و سیاست خارجی در صورتی که قراردادی میان مسلمانان و کفار بسته شده باشد، به محض اینکه کشف شود که این قرارداد به زیان جامعهی اسلامی است، قاعدهی نفی سبیل خودبخود آن را لغو و باطل میسازد هرچند که قرارداد هم بسته شده باشد، درواقع این قاعده بر قاعدهی اوفوا بالعقود حکومت دارد و با کشف ضرر برای جامعهی اسلامی این اصل خود بخود جاری و ساری میگردد.
وی اهداف دیپلماسی پیامبر را سه بخش دانست و عنوان کرد که باتوجه به آیات قرآن کریم، سه هدف عمده در روابط خارجی پیامبر اکرم (ص) قابل بررسی است: در بخش اول اقامهی حکومت توحیدی قابل ذکر است که طبق آن؛ قرآنکریم همهی انسانها را به توحید و پرهیزگاری فرا خوانده و این مهم بدون ارتباط، تماس و معاشرت با ملتها و پیروان اديان دیگر، در عرصهی روابط بینالملل میسر نیست؛ چنانچه که خداوند در سوره نحل آیه ۱۶ میفرماید «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه...» از این آیه و نیز آیات متعددی دیگر استفاده میگردد که قرآن کریم برای جهانیان پیام دارد، لذا رسالت پیامبر بزرگوار با محوریت دعوت به توحید جهانشمول است و این مهم بدون روابط صحیح و اصولی و بدون نگاه جهانشمولی به همهی ملتها، نژادها و گروهها امکان پذیر نیست.
وی ادامه داد: بخش دوم را هم میتوان اقامه عدل در جهان دانست؛ خداوند در سوره حدید آیه ۵۷ و ۲۵ میفرماید ما انبیا را با مشعلهای هدایت بهسوی مردم فرستادیم و به آنها کتاب و میزان عطا کردیم تا مردم عدل و قسط را بپا دارند. لذا بررسی تاریخ جنگها نشان میدهد که جنگهای پیامبر همواره حالت تدافعی داشته و در قبال پیمانشکنی و تجاوزی که دشمنان روا میداشتهاند صورت میگرفته است، زیرا که هدف غایی اسلام سعادت و کمال بشری است که برای رسیدن به این هدف مسائلی همچون عدالت اجتماعی ضروری است.
حسینی بخش سوم اهداف دیپلماسی پیامبر را هم ظلم ستیزی و استقرار صلح پایدار جهانی عنوان کرد و افزود؛ یکی از اهداف متعالی اسلام که در چارچوب دیپلماسی پیامبر بروز نمود از بین بردن ظلم و فساد و استقرار صلحجهانی است، و تاریخ هم بیانگر این حقیقت است که در حکومت پیامبر(ص) اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار نیکو استوار بوده و ایشان هیچگاه به پیروان خود اجازه قتل و کشتار پیروان مذاهب دیگر را نداده است و بلکه با آنها رفتار مبتنی بر عدل و قسط همواره مورد تاکید اسلام بوده است. با توجه به دستورات اسلام و سیره عملی پیامبر اکرم (ص) مشخص است که صلح در اسلام یک قاعدهی همیشگی و جاودانه است و موضوع جنگ حالت استثنایی تلقی میشود که در صورت تجاوز، ستم، فساد و هرج و مرج به طور موقت و استثنایی در قالب جهاد پیش میآید.
همچنین حجت الاسلام حسینی در ارتباط با روشهای دیپلماسی پیامبر (ص) اظهار داشت:
پیامبر بزرگوار در دیپلماسی خود از روشهای ذیل بهره میگرفتند که بخشی از آنها عبارتند از دعوت مستقیم؛ اعزام مبلغ و مربی به مناطق دور و نزدیک برای دعوت مردم به اسلام و ابلاغ پیام وحی و مکتب به آنان؛ اعزام سفرا و نمایندگان به سوی قبایل عرب، گروههای دینی و دولتهای مجاور؛ مذاکره با سفرا و نمایندگان قبایل، گروهها و دولتها؛ ارسال پیام کتبی و شفاهی به سران دولتها و مذاکره و انعقاد قرارداد و پیمان اتحاد و دوستی و عدم تعرض و نیز قرارداد دفاعی و نظامی.
شایان ذکر است که نشستهای علمی پژوهشی از سوی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و انجمن فقه و اصول مجتمع آموزش عالی فقه به صورت هفتهوار برگزار میشود.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) ـ قم: طی نشست علمی پژوهشی که امروز پنجشنبه (24 میزان) از طرف مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با همکاری انجمن فقه و اصول مجتمع آموزش عالی فقه برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمین سید صادق حسینی کارشناس این نشست از طریق وبینار به جایگاه و اهمیت دیپلماسی در زندگی پیامبر گرامی اسلام پرداخت.
حجت الاسلام حسینی طی سخنانی در این رابطه اظهار داشت: از آنجایی که دین اسلام کاملترین دین الهی است و پیامبر (ص) نیز آخرین پیامآور آسمانی است و برای تمام شئونات زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی برنامه و راهکار دارد شناخت ابعاد مدیریتی و سیاسی پیامبر (ص) و راز و رمز موفقیت ایشان در روابط خارجی و اینکه توانست علیرغم مشکلات فراوان، با به کارگیری شیوههای مناسب دیپلماسی، اسلام را به فراسوی مرزهای دولت اسلامی گسترش دهد یک امر ضروری است، حال سوال این است که سیره رفتار سیاسی آن بزرگوار به عنوان یک الگو در روابط بین الملل که ما امروزه از آن تحت عنوان دیپلماسی یاد میکنیم چگونه بوده است؟
وی افزود: برای روشن شدن مطلب ذکر شده لازم است که باتوجه به عملکردها و سیره سیاسی آن حضرت، به موارد ذیل توجه کنیم:
معنا و مفهوم دیپلماسی؛ واژهی ديپلماسی با ریشهی یونانی به معنای نوشته طومار مانندی اسـت كـه بـه موجـب آن امتيازات خاصی به کسی داده ميشود. بعدها اين واژه بر سند رسمی سـفيران و فرستادگان دولتها نزد دولتهای ديگر اطلاق گرديد.
وی ادامه داد: علیرغم اجماع نظر نسبی در تلقی از مفهوم ديپلماسی، تعاريف متعددی از آن ارائه شده است که در مجموع میتوان گفت؛ دیپلماسی دارای ماهیت مسالمت جویانه بوده که مذاکره و گفتگو از ویژگیهای بارز آن است به گونهای که برقراری و ایجاد صلح و زندگی مسالمتآمیز در دستور کار اصلی این فعالیت قرار دارد و در حوزه سیاست خارجی انجام میشود و با این بیان میتوان گفت که دیپلماسی به معنای فن ادارهٔ سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بینالملل و همچنین حل و فصل اختلافات بینالمللی از طریق مسالمتآمیز است و به عبارت دیگر، دیپلماسی وسیلهای است که سیاست خارجی با بهرهگیری از آن بجای جنگ، از راه سازش به اهداف خود میرسد.
حسینی در بخش دوم صحبتهایش در رابطه با ماهیت دیپلماسی پیامبر اکرم (ص) نیز افزود: دیپلماسی با توجه به معنا و مفهومی که گفته شد، در اسلام مورد تأیید است و به مفهوم بهکارگیری گفتگوهای مسالمتآمیز و استفاده از مذاکره برای ختم جنگ و ایجاد صلح، به بهترین شکل در حکومت پیامبر اکرم (ص) مورد توجه بوده است چرا که پیامبر (ص) همواره در راستای تعقیب اهداف سیاسی خود که دعوت افراد بشر به سوی تعالیم وحیانی بود، از همین نوع گفتگو که امروزه از آن تحت عنوان دیپلماسی یاد میگردد بیشترین و کاملترین استفاده را کرده است ولی متاسفانه امروزه مفهوم ديپلماسی در حکومتها به معنای اصلی خودش استفاده نمیشود و بلکه بیشتر تحت تاثیر مکاتب رئالیستی و ایدئالیستی قرار دارد که هرکدام قرائتهای خاص خود را نسبت به دیپلماسی اعمال میکنند، به عنوان مثال مکتب رئالیسم که با الهام از آموزههای انسانشناسی، سیاستشناسی و جامعهشناختی که نگرش منفی به ماهیت انسان دارد؛ از منظر این مکتب ماهیت روابط خارجی نیز با جدال تنازع و جنگ دائمی برسر قدرت و منفعت همراه است، در این قرائت صلح و ثبات در میان جوامع بشری هیجگاه در فضای آرام و تحت اراده و اختیار انسانها بوجود نخواهد آمد.
وی متذکر شد که از دیدگاه مکتب ایئالیسم نیز مکانیزم صلح، در چارچوب نظریه موازنه قوا و بازدارندگی مطرح میشود که عمدتا خصلتی اجبارگونه و غیر ارادی دارد، از آنجایی که در این قرائت پدیدهها بدور از هرگونه تعارض و متکی به آرمانگرایی و اخلاقمداری تحلیل میگردد، اساسا جنگ زائده نادیده انگاشتن اخلاق و اصول انسانی است، لذا در این قرائت مکانیزم صلح عمدتا در چارچوب تشکيل نهادهای جمعی و سازمانهای بینالمللی از طریق همکاری و تأمین اخلاق و اصول انسانی مطرح میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش ادامه داد: تعالیم و آموزههای اسلامی با اتخاد موضع میانه در مورد ماهیت انسان، روابط اجتماعی را با جنگ و صلح همراه میداند. از دیدگاه اسلام جنگ معلول عدم تعادل رابطه فطرت و غرایز انسانی است که در آن غرایز بر فطرت چیره میشود. لذا آنچه که از تعالیم اسلام استفاده میگردد این است که انسانها فطرتاً از جنگ نفرت دارند و به صلح و ثبات علاقهمند هستند ولی غریزه برتری طلبی و قدرت جویی انسانها این خواست عمیق فطری را زیر پا نهاده و روابط اجتماعی را به تعارض و جدال میکشاند بر همین اساس است که پيامبر بزرگوار، برای مبارزهی با ظلم و رسیدن بهصلح پایدار اصول دیپلماسی، ابزارها و روشهای آن را مورد توجه جدی قرار داده است.
حجت الاسلام حسینی، در مورد اصول دیپلماسی پیامبر نیز گفت: رسالت پیامبر (ص) بر اساس آیات صریح قرآن کریم همگانی است و به قوم و قبیله و جغرافیای خاصی اختصاص ندارد بلکه همهی افراد بشر در برابر این دعوت یکسان هستند چنانچه که خداوند میفرماید «وما ارسلناک إلا کافةً للناس بشیراً و نذیراً» و آیات متعدد دیگری که دلالت دارند بر اینکه همهی مردم دنیا، اعضای خانوادهی بزرگ اسلام به شمار میآیند.
به باور حسینی، اسلام با الزامی کردن وفاداری نسبت به پیمانها و قراردادها، طرفین را در برابر خداوند مسئول دانسته است چنانچه که خداوند در سوره نحل آیه ۱۶ و ۹۱ میفرماید: هرزمانی که پیمانی منعقد ساختید، به عهد خود که در حقیقت عهد با خداوند است وفا کنید و پس از عقد پیمانها، آن را نشکنید، چگونه نقض عهد میکنید در صورتی که آنرا بهنام خدا بستهاید و خدا را سرپرست آن قرار دادهاید.
حسینی خاطرنشان ساخت: یکی از اصولی که اساس و شالوده روابط خارجی و یا به تعبیر امروزی دیپلماسی پیامبر اکرم (ص) را تشکیل داده و حضرت همواره در گفتارها و رفتارهای خویش به آن اهتمام داشته است اصل نفی سبیل و عزتمداری است که بر مقتضای این قاعده راه نفوذ و تسلط کفار برمسلمین بسته است، چنانچه که خداوند میفرماید: «ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» لذا طبق این اصل و لزوم اجرایی آن در روابط و سیاست خارجی در صورتی که قراردادی میان مسلمانان و کفار بسته شده باشد، به محض اینکه کشف شود که این قرارداد به زیان جامعهی اسلامی است، قاعدهی نفی سبیل خودبخود آن را لغو و باطل میسازد هرچند که قرارداد هم بسته شده باشد، درواقع این قاعده بر قاعدهی اوفوا بالعقود حکومت دارد و با کشف ضرر برای جامعهی اسلامی این اصل خود بخود جاری و ساری میگردد.
وی اهداف دیپلماسی پیامبر را سه بخش دانست و عنوان کرد که باتوجه به آیات قرآن کریم، سه هدف عمده در روابط خارجی پیامبر اکرم (ص) قابل بررسی است: در بخش اول اقامهی حکومت توحیدی قابل ذکر است که طبق آن؛ قرآنکریم همهی انسانها را به توحید و پرهیزگاری فرا خوانده و این مهم بدون ارتباط، تماس و معاشرت با ملتها و پیروان اديان دیگر، در عرصهی روابط بینالملل میسر نیست؛ چنانچه که خداوند در سوره نحل آیه ۱۶ میفرماید «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه...» از این آیه و نیز آیات متعددی دیگر استفاده میگردد که قرآن کریم برای جهانیان پیام دارد، لذا رسالت پیامبر بزرگوار با محوریت دعوت به توحید جهانشمول است و این مهم بدون روابط صحیح و اصولی و بدون نگاه جهانشمولی به همهی ملتها، نژادها و گروهها امکان پذیر نیست.
وی ادامه داد: بخش دوم را هم میتوان اقامه عدل در جهان دانست؛ خداوند در سوره حدید آیه ۵۷ و ۲۵ میفرماید ما انبیا را با مشعلهای هدایت بهسوی مردم فرستادیم و به آنها کتاب و میزان عطا کردیم تا مردم عدل و قسط را بپا دارند. لذا بررسی تاریخ جنگها نشان میدهد که جنگهای پیامبر همواره حالت تدافعی داشته و در قبال پیمانشکنی و تجاوزی که دشمنان روا میداشتهاند صورت میگرفته است، زیرا که هدف غایی اسلام سعادت و کمال بشری است که برای رسیدن به این هدف مسائلی همچون عدالت اجتماعی ضروری است.
حسینی بخش سوم اهداف دیپلماسی پیامبر را هم ظلم ستیزی و استقرار صلح پایدار جهانی عنوان کرد و افزود؛ یکی از اهداف متعالی اسلام که در چارچوب دیپلماسی پیامبر بروز نمود از بین بردن ظلم و فساد و استقرار صلحجهانی است، و تاریخ هم بیانگر این حقیقت است که در حکومت پیامبر(ص) اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار نیکو استوار بوده و ایشان هیچگاه به پیروان خود اجازه قتل و کشتار پیروان مذاهب دیگر را نداده است و بلکه با آنها رفتار مبتنی بر عدل و قسط همواره مورد تاکید اسلام بوده است. با توجه به دستورات اسلام و سیره عملی پیامبر اکرم (ص) مشخص است که صلح در اسلام یک قاعدهی همیشگی و جاودانه است و موضوع جنگ حالت استثنایی تلقی میشود که در صورت تجاوز، ستم، فساد و هرج و مرج به طور موقت و استثنایی در قالب جهاد پیش میآید.
همچنین حجت الاسلام حسینی در ارتباط با روشهای دیپلماسی پیامبر (ص) اظهار داشت:
پیامبر بزرگوار در دیپلماسی خود از روشهای ذیل بهره میگرفتند که بخشی از آنها عبارتند از دعوت مستقیم؛ اعزام مبلغ و مربی به مناطق دور و نزدیک برای دعوت مردم به اسلام و ابلاغ پیام وحی و مکتب به آنان؛ اعزام سفرا و نمایندگان به سوی قبایل عرب، گروههای دینی و دولتهای مجاور؛ مذاکره با سفرا و نمایندگان قبایل، گروهها و دولتها؛ ارسال پیام کتبی و شفاهی به سران دولتها و مذاکره و انعقاد قرارداد و پیمان اتحاد و دوستی و عدم تعرض و نیز قرارداد دفاعی و نظامی.
شایان ذکر است که نشستهای علمی پژوهشی از سوی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و انجمن فقه و اصول مجتمع آموزش عالی فقه به صورت هفتهوار برگزار میشود.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم