در گفتمانی که به مناسبت ولادت با سعادت امام باقر(ع) که در دفتر مرکزیمرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل برگزار شد، سخنرانان تصریح کردند که امام باقر(ع) با دوراندیشی و تحمل مشکلات بسیار، توانست مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را پایه ریزی کند.
حجت الاسلام والمسمین یارمحمد رحمتی کارشناس علوم دینی در این مراسم گفت: با این که آغاز امامت امام محمدباقر(ع) با خلافت ولید بن عبدالملک همراه بود و در شرایط نامساعد اجتماعی قرار داشت، اما توانست نهضتی علمی را پایه گذاری کند که تا آن زمان، در اسلم بی سابقه بود. معارف پردرج اسلام، به خاطر ممنوعیت نشر احادیث که تا آن زمان نیز ادامه داشت، کم کم به دست فراموشی سپرده می شد و محصولات وابستگان به خلفای وقت، جایگزین آنها می شد؛ ولی امام باقر(ع) با دوراندیشی و تحمل مشکلات بسیار، توانست مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را پایه ریزی کند.
این کارشناس علوم اسلامی افزود: گروهی از اصحاب پیامبر(ص) و تابعین و دیگر طالبان علم، از محضر درس او بهره می گرفتند که شیخ طوسی(ره) در رجال خود، نام 468 نفر از آنان را آورده است. بسیاری از بزرگان اهل سنت، همچون ابوحنیفه، مالک بن انس، حمد بن ادریس شافعی، زیاد بن منذر نهری، اوزاعی زهری و ابن مبارک، از محضر درس آن حضرت، استفاده های فراوان برده اند. کتاب ها و نوشته های دانشمندان و مفسران و مورخان اهل تسنن، همچون طبری، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی و کتبی مانند: «موطأ» مالک، سنن»، بن داوود، «مسند»، ابی حنیفه، «مسند» مروزی، «تفسیر نقاش»، «تفسیر زمخشری» و ده ها کتاب دیگر که از مهم ترین کتب اهل تسنن هستند، سرشار از سخنان ارزشمند آن حضرت می باشند.
آقای رحمتی علاوه کرد: امام باقر(ع) جنبش علمی به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به جا نمانده بود. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود شامل فقه و تفسیر و اخلاق را آغاز کرد.
به گفته حجت الاسلام رحمتی، پیامبر اکرم (ص) در ضمن روایات زیادی به مسأله امامت امام محمد باقر(ع) تصریح فرموده اند که از مهمترین آن روایات، روایت جابر بن عبدالله انصاری است. محمد بن مسلم میگوید: «در کنار جابر نشسته بودیم که امام سجاد علیه السلام همراه با فرزندشان محمد وارد شدند. حضرت سجاد علیه السلام به پسر بزرگوارشان دستور دادند که جابر را که در آن ایام پیرمرد و نابینا شده بود احترام کند. وقتی این کودک پیشانی جابر را به عنوان احترام بوسیدند، جابر پرسید: این کودک کیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: پسرم محمد است. جابر، محمد را در آغوش گرفت و گفت:ای محمد!، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تو سلام میرساند. حاضران از جابر توضیح بیشتر خواستند. جابر گفت: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودم که فرمودند:ای جابر! تو آن قدر زنده میمانی که حتی فرزندم، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را که نامش در تورات، باقر است، میبینی. وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان.»
او گفت: تقیه به معنای این است که انسان اعمالی را انجام دهد که مخالفین انسان آگاه نشود. یعنی یک عملکردی است که دشمنان متوجه ما نشود. اینجا بود که امام تقیه کرد، اگر تقیه نمی کرد سرانجام این می شد که حضرت باقر(ع) را به شهادت برسانند و دوستداران و پیروان اهلبیت(ع) را هم به شهادت میرساندند و کسی زنده نمی ماند تا احادیث و علوم اسلامی نشر شود.
به گفته این عالم دین، سستی پایههای حکومت امویان، برای امام باقر(ع) و نیز امام صادق(ع) زمینهای را فراهم آورد که برای سایر ائمه(ع) فراهم نشد. این زمینه، سبب شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند. از این رو راویانی چون محمد بن مسلم ۳۰ هزار حدیث و جابر جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر نقل کردهاند. شهرت علمی امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نیز فراگیر شده بود.
به باور آقای رحمتی یکی از تلاش های امام برگزاری کلاس های درسی در علوم مختلف و تشویق جامعه به علم و علم آموزی بود.
او تصریح کرد که بالاترین کمال برای یک فرد مسلمان فهمیدن و دانستن دین و علم و صبر نمودن در برابر مشکلات و گرفتاری ها است.
رحمتی گفت: در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف بوجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد، در این شرایط امام ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ میداد. او بحثهای کلامی خود را ناظر به این امور مطرح میکرد. از جمله این مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند، ازلی بودن واجب الوجود و وجوب اطاعت از امام(ع) بود.
امام باقر(ع) در زمانی زندگی میکرد که از یک سو، نقل و کتابت احادیث پیامبر ممنوع شده بود و از سوی دیگر، احادیث ساختگی، دهان به دهان میگشت. فرقههای گوناگون سر برآورده و دین را با سلیقه خود تعریف میکردند. یهودیان و مسلمانانی که یهودی بوده و ناگزیر، اسلام را پذیرفته بودند، دین را به سمت آموزههای تحریف شده یهودی بردند. تجمل و خوشیخواهی در میان مسلمانان رایج شده بود؛ در حالی که بحران اقتصادی گریبان گیر جامعه بود و فضاهای تنگ سیاسی، مزید بر علت. در این میان، امام باقر(ع) میکوشید فهم درستی از دین ارائه دهد. احادیث پیامبر و امامان پیشین را احیا کند، از انحرافات جلوگیری نماید و این اهداف، پایه گذاری نهضتی بزرگ را میطلبیدکه امام باقر(ع) با تربیت شاگردانی فراوان از اقصا نقاط جامعه اسلامی به آن همت گماشت و فرزند بزرگوارش، آن را به بار نشاند.
شبهاتی عظیم درباره خداوند در ذهن مردم بود که درباره او، اندیشه مرئیت، جسمانیت، تشبیه و غیره قائل بودند. بخش مهم از اوقات تدریس و تعلیم امام باقر(ع)، صرف این شد که اعتقادات مربوط به توحید را در مردم اصلاح کند.
وی در اخیر افزود اگر بخواهیم در عصر حاضر، یک جامعه را به راه راست هدایت و درست تربیت نماییم، باید اندیشه های اسلامی را گسترش داده و تبادل افکار و تحقیق در علوم مختلف و فن آوری تلاش کنیم تا جامعه پیشرفت کند، کاری که حضرت امام باقر(ع) در 1300 سال پیش انجام داد.
امام باقر(ع) در سال 57 هجری، در شهر مدینه، متولد شد. مادرش فاطمه دختر امام حسن(ع) و پدرش امام سجاد(ع) بود. از این جهت، نخستین امامی بود که هم از نظر پدر و هم از نظر مادر، فاطمی و علوی بود. چند سال از زندگی خود را همراه جد بزرگوار خویش، امام حسین(ع) سپری کرد و در واقعه کربلا، چهار سال و در هنگام وفات پدر بزرگوارش، 39 سال داشت. مدت امامت آن حضرت هجده سال و در ایام امامت خویش، با ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک هم عصر بود. در زمان خلافت هشام، سال 114 هجری در57 سالگی به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در کنار پدر و جد مادری خود امام حسن مجتبی(ع) دفن شد.
حجت الاسلام والمسمین یارمحمد رحمتی کارشناس علوم دینی در این مراسم گفت: با این که آغاز امامت امام محمدباقر(ع) با خلافت ولید بن عبدالملک همراه بود و در شرایط نامساعد اجتماعی قرار داشت، اما توانست نهضتی علمی را پایه گذاری کند که تا آن زمان، در اسلم بی سابقه بود. معارف پردرج اسلام، به خاطر ممنوعیت نشر احادیث که تا آن زمان نیز ادامه داشت، کم کم به دست فراموشی سپرده می شد و محصولات وابستگان به خلفای وقت، جایگزین آنها می شد؛ ولی امام باقر(ع) با دوراندیشی و تحمل مشکلات بسیار، توانست مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را پایه ریزی کند.
این کارشناس علوم اسلامی افزود: گروهی از اصحاب پیامبر(ص) و تابعین و دیگر طالبان علم، از محضر درس او بهره می گرفتند که شیخ طوسی(ره) در رجال خود، نام 468 نفر از آنان را آورده است. بسیاری از بزرگان اهل سنت، همچون ابوحنیفه، مالک بن انس، حمد بن ادریس شافعی، زیاد بن منذر نهری، اوزاعی زهری و ابن مبارک، از محضر درس آن حضرت، استفاده های فراوان برده اند. کتاب ها و نوشته های دانشمندان و مفسران و مورخان اهل تسنن، همچون طبری، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی و کتبی مانند: «موطأ» مالک، سنن»، بن داوود، «مسند»، ابی حنیفه، «مسند» مروزی، «تفسیر نقاش»، «تفسیر زمخشری» و ده ها کتاب دیگر که از مهم ترین کتب اهل تسنن هستند، سرشار از سخنان ارزشمند آن حضرت می باشند.
آقای رحمتی علاوه کرد: امام باقر(ع) جنبش علمی به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به جا نمانده بود. در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود شامل فقه و تفسیر و اخلاق را آغاز کرد.
به گفته حجت الاسلام رحمتی، پیامبر اکرم (ص) در ضمن روایات زیادی به مسأله امامت امام محمد باقر(ع) تصریح فرموده اند که از مهمترین آن روایات، روایت جابر بن عبدالله انصاری است. محمد بن مسلم میگوید: «در کنار جابر نشسته بودیم که امام سجاد علیه السلام همراه با فرزندشان محمد وارد شدند. حضرت سجاد علیه السلام به پسر بزرگوارشان دستور دادند که جابر را که در آن ایام پیرمرد و نابینا شده بود احترام کند. وقتی این کودک پیشانی جابر را به عنوان احترام بوسیدند، جابر پرسید: این کودک کیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمودند: پسرم محمد است. جابر، محمد را در آغوش گرفت و گفت:ای محمد!، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تو سلام میرساند. حاضران از جابر توضیح بیشتر خواستند. جابر گفت: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودم که فرمودند:ای جابر! تو آن قدر زنده میمانی که حتی فرزندم، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را که نامش در تورات، باقر است، میبینی. وقتی او را دیدی، سلام مرا به او برسان.»
او گفت: تقیه به معنای این است که انسان اعمالی را انجام دهد که مخالفین انسان آگاه نشود. یعنی یک عملکردی است که دشمنان متوجه ما نشود. اینجا بود که امام تقیه کرد، اگر تقیه نمی کرد سرانجام این می شد که حضرت باقر(ع) را به شهادت برسانند و دوستداران و پیروان اهلبیت(ع) را هم به شهادت میرساندند و کسی زنده نمی ماند تا احادیث و علوم اسلامی نشر شود.
به گفته این عالم دین، سستی پایههای حکومت امویان، برای امام باقر(ع) و نیز امام صادق(ع) زمینهای را فراهم آورد که برای سایر ائمه(ع) فراهم نشد. این زمینه، سبب شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند. از این رو راویانی چون محمد بن مسلم ۳۰ هزار حدیث و جابر جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر نقل کردهاند. شهرت علمی امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نیز فراگیر شده بود.
به باور آقای رحمتی یکی از تلاش های امام برگزاری کلاس های درسی در علوم مختلف و تشویق جامعه به علم و علم آموزی بود.
او تصریح کرد که بالاترین کمال برای یک فرد مسلمان فهمیدن و دانستن دین و علم و صبر نمودن در برابر مشکلات و گرفتاری ها است.
رحمتی گفت: در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف بوجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد، در این شرایط امام ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ میداد. او بحثهای کلامی خود را ناظر به این امور مطرح میکرد. از جمله این مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند، ازلی بودن واجب الوجود و وجوب اطاعت از امام(ع) بود.
امام باقر(ع) در زمانی زندگی میکرد که از یک سو، نقل و کتابت احادیث پیامبر ممنوع شده بود و از سوی دیگر، احادیث ساختگی، دهان به دهان میگشت. فرقههای گوناگون سر برآورده و دین را با سلیقه خود تعریف میکردند. یهودیان و مسلمانانی که یهودی بوده و ناگزیر، اسلام را پذیرفته بودند، دین را به سمت آموزههای تحریف شده یهودی بردند. تجمل و خوشیخواهی در میان مسلمانان رایج شده بود؛ در حالی که بحران اقتصادی گریبان گیر جامعه بود و فضاهای تنگ سیاسی، مزید بر علت. در این میان، امام باقر(ع) میکوشید فهم درستی از دین ارائه دهد. احادیث پیامبر و امامان پیشین را احیا کند، از انحرافات جلوگیری نماید و این اهداف، پایه گذاری نهضتی بزرگ را میطلبیدکه امام باقر(ع) با تربیت شاگردانی فراوان از اقصا نقاط جامعه اسلامی به آن همت گماشت و فرزند بزرگوارش، آن را به بار نشاند.
شبهاتی عظیم درباره خداوند در ذهن مردم بود که درباره او، اندیشه مرئیت، جسمانیت، تشبیه و غیره قائل بودند. بخش مهم از اوقات تدریس و تعلیم امام باقر(ع)، صرف این شد که اعتقادات مربوط به توحید را در مردم اصلاح کند.
وی در اخیر افزود اگر بخواهیم در عصر حاضر، یک جامعه را به راه راست هدایت و درست تربیت نماییم، باید اندیشه های اسلامی را گسترش داده و تبادل افکار و تحقیق در علوم مختلف و فن آوری تلاش کنیم تا جامعه پیشرفت کند، کاری که حضرت امام باقر(ع) در 1300 سال پیش انجام داد.
امام باقر(ع) در سال 57 هجری، در شهر مدینه، متولد شد. مادرش فاطمه دختر امام حسن(ع) و پدرش امام سجاد(ع) بود. از این جهت، نخستین امامی بود که هم از نظر پدر و هم از نظر مادر، فاطمی و علوی بود. چند سال از زندگی خود را همراه جد بزرگوار خویش، امام حسین(ع) سپری کرد و در واقعه کربلا، چهار سال و در هنگام وفات پدر بزرگوارش، 39 سال داشت. مدت امامت آن حضرت هجده سال و در ایام امامت خویش، با ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک هم عصر بود. در زمان خلافت هشام، سال 114 هجری در57 سالگی به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در کنار پدر و جد مادری خود امام حسن مجتبی(ع) دفن شد.