حجتالاسلام والمسلمین سیدذکی موسوی مسئول نمایندگی مرکز تبیان در شهر قم و سخنران هیئت عاشورای اباعبدالله الحسین (ع) مهاجرین افغانستانی مقیم این شهر، طی سخنانی به علل مقابله مردم با حضرت امام حسین (ع) پرداخت.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: حجتالاسلام دکتر موسوی با بیان اینکه هر حادثهای یک ظرف زمانی و یک ظرف مکانی دارد که دیگر عین آن تکرار نمیشود، گفت: اما حوادث تاریخی حداقل مشابه آن قابل تکرار است. مهرهها و شخصیتهای تاریخ عوض میشوند، اما اصول و قواعدی که بر تاریخ حاکم است، با اندکی تفاوت عین هم هستند، بنابراین تاریخ تکرارپذیر است.
وی ادامه داد: اگر دقت کنیم، از به شهادت رسیدن هابیل توسط قابیل، تا خارج شدن موسی، توطئه ترور حضرت یوسف، توطئه پی کردن شتر صالح (ع)، توطئه خروج متطهرها از میان قوم لوط، همه اینها مثل واگنهایی هستند که آنها را به هم بستهاند، فقط مهرهها و مسافرانش عوض شده است، تاریخ را جلوتر بیاییم آنگاه به حوادثی مانند حادثه کربلا میرسیم و این مسیر ادامه یافت تا این جمعیت انبوه مقابل اباعبدالله (ع) ایستادند.
موسوی با بیان اینکه امویها وقتی بر سر کار آمدند چند کار عمده انجام دادند، گفت: این اقدامات عبارت بودند از ولایت ستیزی، دین ستیزی، عدالت ستیزی و تقدس زدایی. در هر جامعهای با هر شرایطی و در هر زمانی این چهار آفت پیدا شود، همان قضایا تکرار میشود. مگر زید ابن علی ابن الحسین (ع) ، حُجر بن سکیت و میثم تمارها کشته نشدند؟ پرونده شهادت بندگان صالح خدا که با کربلا بسته نشد.
مسئول مرکز تبیان در قم، اولین اقدام امویها را کنار زدن امامت و ولایت دانست و اظهار داشت: ولایتی را که پیامبر اسلام (ص) در غدیر و در حدیث منزلت و در خانهاش این همه روی آن کار کرده بود کنار زدند و امامتی را که رکن دین است در جامعه قطع کردند. آنان با ولایت و امامتی که امیرمؤمنان علیه السلام درباره آن میفرماید "بِنَا فَتَحَ اللهُ وَبِنَا یَخْتِمُ وَبِنَا یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِت" مبارزه کردند. وگرنه چرا امام حسین (ع) در روز عاشورا اینقدر میگوید که من پسر پیغمبر هستم، من پسر علی هستم، من پسر زهرای مرضیه هستم، مدام تکرار میکند.
حجتالاسلام موسوی با اشاره به این نکته که وقتی غفلت انسان را بگیرد چشم حقبین از بین میرود، گفت: بنابراین ابتدا ولایتستیزی و امامتزدایی انجام شد که آنها توانستند امام حسین (ع) را به شهادت برسانند و قیام عاشورا رقم بخورد.
وی خاطرنشان کرد: گاهی انسان میفهمد که حق کدام است، اما حبّ ریاست، حبّ جاه، حبّ مقام، خشم و شهوت و بخل و منیّت، نمیگذارد درست عمل کند و لذا زیر بار نمیرود. بسیاری اوقات انسان می فهمد حق چیست اما زیر بار نمی رود. بعضیها موسی (ع) را منکر شدند با اینکه یقین داشتند پیغمبر است "یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ".
این عالم دین با ذکر دینستیزی امویان عنوان کرد: امویها نگفتند نماز نخوانید، بلکه خود معاویه هم نماز میخواند و امام جماعت هم میشد. ولید نماز میخواند و امام جمعه هم میشد. نگفتند روزه نگیرید بلکه معاویه گفت کسی حق ندارد قرآن را تفسیر کند، یعنی بخوانید ولی تفسیر نکنید. روزی ابن عباس نزد معاویه آمد و گفت: معاویه، آخر جلوی تفسیر قرآن را که نمیشود گرفت. گفت که چرا نمیشود؟ ابن عباس گفت که مردم میخواهند قرآن را بفهمند. معاویه پاسخ داد که اگر خواستند پیش ما بیایند خودمان برایشان مفسر میگذاریم. امویان در حقیقت دینستیزی میکردند.
سخنران این مراسم با بیان اینکه دینستیزی یعنی دین را بی روح و بی محتوا کردن، یعنی گفته شود که هر طور که دوست دارید دین را تفسیر کنید، یعنی طرح نظریه سکولاریزم و پلورالیسم و امثال آن، گفت: روایت داریم که امام صادق (ع) وقتی مصیبتی برایش پیش میآمد عرضه میداشت "خدا را شکر که در دینم مصیبت پیش نیامد"، بیایید خودمان را قاضی قرار بدهیم واقعاً ما چقدر روی دین جوان هایمان حساسیم؟ چقدر روی نمازشان، تقوایشان، ارتباطشان، گفت و گوهایشان، تلفنهایشان، رفت و آمدهایشان حساس هستیم؟
دکتر موسوی ادامه داد: همچنین دینستیزی یعنی روابط حرام را عادی جلوه دادن، یعنی قبح گناه را شکستن، یعنی توجیه گناه، یعنی مبانی را زیر پا گذاشتن، اینها دین ستیزی است. عزیزان، ارتباط با نامحرم جایز نیست، دست دادن به نامحرم جایز نیست، سخن گفتن غیرشرعی و سخن گفتن شهوتآمیز جایز نیست. این گونه ارتباط ها دینستیزی است. اکنون قبح بسیاری از گناهان به راحتی ریخته شده است و دلیل آن هم این است که وقتی دینستیزی شد و روح معنویت گرفته شد، قبحزدایی از گناهان نیز به دنبال آن میآید، ربا بیع و معامله رسمی میشود و قبحش میریزد و شبهات نیز به راحتی وارد دین میشود.
حجتالاسلام موسوی خاطرنشان کرد: اینجاست که میبینید با این که امام حسین (ع) آن همه به این طرف و آن طرف رفت، نامه داد و ملاقات کرد، فقط تعداد محدودی آمدند، امام فرمودند "النَّاسُ عَبیدُ الدُّنیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَی ألْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فإذَا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ"
این عالم دین در پایان تاکید کرد: البته دقت کنید از این صحبتها اینگونه برداشت نکنید که اسلام با دنیاداری مخالف است، خیر، اگر دنیا باعث حرکت و پویایی دین شود، نه تنها بد نیست بلکه عالی است، اما اگر دنیا باعث شود خدا، دین، اعتقادات، حلال و حرام، خمس و زکات و همه چیز کنار برود و زیر پا گذاشته شود، این دنیا بد است. بنابراین سوار دنیا شوید و نه اسیر و وابستهی آن مثل عمر سعد که برای حکومت ری و برای دنیا از دینش گذشت و نه به ری و نه به مال دنیا نرسید.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: حجتالاسلام دکتر موسوی با بیان اینکه هر حادثهای یک ظرف زمانی و یک ظرف مکانی دارد که دیگر عین آن تکرار نمیشود، گفت: اما حوادث تاریخی حداقل مشابه آن قابل تکرار است. مهرهها و شخصیتهای تاریخ عوض میشوند، اما اصول و قواعدی که بر تاریخ حاکم است، با اندکی تفاوت عین هم هستند، بنابراین تاریخ تکرارپذیر است.
وی ادامه داد: اگر دقت کنیم، از به شهادت رسیدن هابیل توسط قابیل، تا خارج شدن موسی، توطئه ترور حضرت یوسف، توطئه پی کردن شتر صالح (ع)، توطئه خروج متطهرها از میان قوم لوط، همه اینها مثل واگنهایی هستند که آنها را به هم بستهاند، فقط مهرهها و مسافرانش عوض شده است، تاریخ را جلوتر بیاییم آنگاه به حوادثی مانند حادثه کربلا میرسیم و این مسیر ادامه یافت تا این جمعیت انبوه مقابل اباعبدالله (ع) ایستادند.
موسوی با بیان اینکه امویها وقتی بر سر کار آمدند چند کار عمده انجام دادند، گفت: این اقدامات عبارت بودند از ولایت ستیزی، دین ستیزی، عدالت ستیزی و تقدس زدایی. در هر جامعهای با هر شرایطی و در هر زمانی این چهار آفت پیدا شود، همان قضایا تکرار میشود. مگر زید ابن علی ابن الحسین (ع) ، حُجر بن سکیت و میثم تمارها کشته نشدند؟ پرونده شهادت بندگان صالح خدا که با کربلا بسته نشد.
مسئول مرکز تبیان در قم، اولین اقدام امویها را کنار زدن امامت و ولایت دانست و اظهار داشت: ولایتی را که پیامبر اسلام (ص) در غدیر و در حدیث منزلت و در خانهاش این همه روی آن کار کرده بود کنار زدند و امامتی را که رکن دین است در جامعه قطع کردند. آنان با ولایت و امامتی که امیرمؤمنان علیه السلام درباره آن میفرماید "بِنَا فَتَحَ اللهُ وَبِنَا یَخْتِمُ وَبِنَا یَمْحُوا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِت" مبارزه کردند. وگرنه چرا امام حسین (ع) در روز عاشورا اینقدر میگوید که من پسر پیغمبر هستم، من پسر علی هستم، من پسر زهرای مرضیه هستم، مدام تکرار میکند.
حجتالاسلام موسوی با اشاره به این نکته که وقتی غفلت انسان را بگیرد چشم حقبین از بین میرود، گفت: بنابراین ابتدا ولایتستیزی و امامتزدایی انجام شد که آنها توانستند امام حسین (ع) را به شهادت برسانند و قیام عاشورا رقم بخورد.
وی خاطرنشان کرد: گاهی انسان میفهمد که حق کدام است، اما حبّ ریاست، حبّ جاه، حبّ مقام، خشم و شهوت و بخل و منیّت، نمیگذارد درست عمل کند و لذا زیر بار نمیرود. بسیاری اوقات انسان می فهمد حق چیست اما زیر بار نمی رود. بعضیها موسی (ع) را منکر شدند با اینکه یقین داشتند پیغمبر است "یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ".
این عالم دین با ذکر دینستیزی امویان عنوان کرد: امویها نگفتند نماز نخوانید، بلکه خود معاویه هم نماز میخواند و امام جماعت هم میشد. ولید نماز میخواند و امام جمعه هم میشد. نگفتند روزه نگیرید بلکه معاویه گفت کسی حق ندارد قرآن را تفسیر کند، یعنی بخوانید ولی تفسیر نکنید. روزی ابن عباس نزد معاویه آمد و گفت: معاویه، آخر جلوی تفسیر قرآن را که نمیشود گرفت. گفت که چرا نمیشود؟ ابن عباس گفت که مردم میخواهند قرآن را بفهمند. معاویه پاسخ داد که اگر خواستند پیش ما بیایند خودمان برایشان مفسر میگذاریم. امویان در حقیقت دینستیزی میکردند.
سخنران این مراسم با بیان اینکه دینستیزی یعنی دین را بی روح و بی محتوا کردن، یعنی گفته شود که هر طور که دوست دارید دین را تفسیر کنید، یعنی طرح نظریه سکولاریزم و پلورالیسم و امثال آن، گفت: روایت داریم که امام صادق (ع) وقتی مصیبتی برایش پیش میآمد عرضه میداشت "خدا را شکر که در دینم مصیبت پیش نیامد"، بیایید خودمان را قاضی قرار بدهیم واقعاً ما چقدر روی دین جوان هایمان حساسیم؟ چقدر روی نمازشان، تقوایشان، ارتباطشان، گفت و گوهایشان، تلفنهایشان، رفت و آمدهایشان حساس هستیم؟
دکتر موسوی ادامه داد: همچنین دینستیزی یعنی روابط حرام را عادی جلوه دادن، یعنی قبح گناه را شکستن، یعنی توجیه گناه، یعنی مبانی را زیر پا گذاشتن، اینها دین ستیزی است. عزیزان، ارتباط با نامحرم جایز نیست، دست دادن به نامحرم جایز نیست، سخن گفتن غیرشرعی و سخن گفتن شهوتآمیز جایز نیست. این گونه ارتباط ها دینستیزی است. اکنون قبح بسیاری از گناهان به راحتی ریخته شده است و دلیل آن هم این است که وقتی دینستیزی شد و روح معنویت گرفته شد، قبحزدایی از گناهان نیز به دنبال آن میآید، ربا بیع و معامله رسمی میشود و قبحش میریزد و شبهات نیز به راحتی وارد دین میشود.
حجتالاسلام موسوی خاطرنشان کرد: اینجاست که میبینید با این که امام حسین (ع) آن همه به این طرف و آن طرف رفت، نامه داد و ملاقات کرد، فقط تعداد محدودی آمدند، امام فرمودند "النَّاسُ عَبیدُ الدُّنیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَی ألْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فإذَا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ"
این عالم دین در پایان تاکید کرد: البته دقت کنید از این صحبتها اینگونه برداشت نکنید که اسلام با دنیاداری مخالف است، خیر، اگر دنیا باعث حرکت و پویایی دین شود، نه تنها بد نیست بلکه عالی است، اما اگر دنیا باعث شود خدا، دین، اعتقادات، حلال و حرام، خمس و زکات و همه چیز کنار برود و زیر پا گذاشته شود، این دنیا بد است. بنابراین سوار دنیا شوید و نه اسیر و وابستهی آن مثل عمر سعد که برای حکومت ری و برای دنیا از دینش گذشت و نه به ری و نه به مال دنیا نرسید.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم