نشست علمی "سبک زندگی اسلامی" از سوی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در نمایندگی این مرکز در شهر مقدس قم برگزار شد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: حجتالاسلام سیداسدالله حسینی کارشناس این نشست با بیان اینکه هدف نهایی مبارزه ملتهای مختلف مسلمانان با استکبار جهانی، ایجاد و به تعبیری احیای تمدن اسلامی است، گفت: تمدن اسلامی خود دارای دو بخش است، یک بخش آن ابزاری و بخش دیگر نیز متنی و اصلی و اساسی است که هر دو بخش در ایجاد و احیای تمدن اسلامی حایز اهمیت است.
وی ادامه داد: آنچه ما امروز به آن نیازمندیم بخش اساسی این تمدن است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد و از آن به سبک زندگی میتوان تعبیر کرد، مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، در دانشگاه، در مدرسه، رفتار ما با پدر و مادرمان، با فرزندانمان، نظافت و طهارت که سبک زندگی و بخش اصلی تمدن را تشکیل میدهد.
حسینی خاطرنشان کرد: احکام پنجگانه اسلامی (واجب، حرام، استحباب، کراهت، و اباحه) را میتوان در همین قالب تعریف کرد، از آنجا که خداوند حکیم است و احکامی را که صادر کرده از روی حکمت است، لذا انجام دادن و ترک هرکدام بطور قطع روی سلامتی و بیماری، قوت و ضعف و نزدیکی و دوری از خداوند اثرگذار خواهد بود. در همین زمینه خداوند متعال به جهت رشد و شکوفایی انسانها در قرآن کریم آیات متعددی را به عنوان راهنما و نقشه راه معرفی کرده است.
کارشناس این نشست با اشاره به آیات پایانی سوره مبارکه فرقان، اظهار داشت: این آیات را میتوان بعنوان یک منشور برای سبک زندگی اسلامی مطرح کرد، اگر بندگان خدا بتوانند صفاتی را که خداوند در آیات پایانی سوره فرقان بیان کرده در درون خود ایجاد بکنند گام بسیار بلند و مثبتی را در مسیر رسیدن به خداوند برداشته و برای تمدن سازی کمک شایانی نمودهاند. طبق این آیات بندگان لایق و شایسته خداوند کسانی هستند که صفاتی را که در ذیل ذکر میشود داشته باشند.
وی اضافه کرد: بندگان خوب خدا کسانی هستند که؛ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً؛ در روی زمین با تواضع و فروتنی گام بر میدارند، نقطه مقابل این صفت تکبر و استکبار است که یک صفت ناپسند و زشت است، افراد متکبر از راه رفتنشان فهمیده میشوند. افراد متکبر به دلیل استکباری که دارند، زیر بار حقیقت نمیروند، و هرگز رستگار نمیشوند. در طول تاریخ کسانی که بر علیه انبیای الهی قد علم کردند و حرف حق را نپذیرفتند، کسانی بودند که در درونشان صفت کبر و غرور حاکم بود.
حسینی با طرح این مسئله که ممکن است کسی سوال کند که چرا خداوند انسانهای شایسته را با عنوان "عبادالرحمن" خطاب کرده، در حالی که خداوند اسامی زیادی دارد، پاسخ داد که خداوند خودش منشأ رحمت است. در قرآن 114 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم آمده و این خود نشان میدهد که خداوند رحمن است و کسی که شاگرد رحمت خداوند باشد و 12 صفت که در این سوره بیان شده را داشته باشد، میشود بندگان خداوندِ رحمن. از طرفی هم مشرکین روی صفت رحمن بسیار حساس بودند.
کارشناس این نشست با اشاره به صفت تواضع به عنوان اولین صفت بندگان خوب خداوند، گفت: تواضع بر دو قسم است، الف) تواضع در برابر خداوند، به این معنا که انسان همیشه افتخار کند که بنده خداوند است، چنانچه امیرالمؤمنین "ع" فرمود:« إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً» خدایا همین برای من بس است که بنده تو هستم. تواضع در برابر خدا یعنی اینکه به کارهای خداوند اعتراض نکنیم، همیشه شکایت نکنیم که چرا من مریضم مثلا فلانی سالم، من نادارم فلانی ثروتمند، نسبت به کارهای خداوند سؤظن نداشته باشیم، امام حسین "ع" با آن همه مصیبتی که بر او وارد شد باز هم میفرمود خدایا راضی هستم به رضای شما. ب) تواضع در برابر مردم «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ » در برابر مؤمنین فروتن و در برابر کافرین سرافراز و پیروز هستند. اگر کسی متواضع بود حق را میپذیرد، و متکبر زیر بار حق نمیرود، کسی که متکبر است به خودش اجازه نمیدهد که از حرفهای دیگران استفاده کند، همانند عصر پیامبر وقتی حضرت مردم را به دین اسلام دعوت میکرد، افرادی بودند که پنبه به گوششان میکردند تا حرف حق را نشنوند.
وی در توضیح صفت دوم بندگان خوب خداوند ابراز داشت: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا». طبق آیه مبارکه، بندگان رحمان وقتی با انسانهای جاهل روبرو میشوند، سر به سر آنان نمیگذارند، حلم دارند و بردبارند. سلامی که در این آیه مدنظر است به معنای تهیت و معانی دیگر سلام نیست، بلکه سلام از روی بی اعتنایی است، بی اعتنایی بزرگوارانه. همچنین جاهل در این آیه به معنای بیسواد نیست، بلکه کسی است که اسیر زبانش بوده و اهل فضولی است و همهاش در پی بر هم زدن روابط بوده و دنبال خرافه پروری است و اگر حرفی میزند مبنا ندارد.
حسینی ادامه داد طبق روایتی از رسول خدا جاهل علاماتی دارد. او کسی است که اگر با او حرف بزنی تو را به زحمت میاندازد، اهل غیبت و اهل تهمت است، آبروی یک انسان را میبرد و به دنبال نقاط منفی مردم میباشد.
کارشناس این نشست خاطرنشان کرد که انسان وقتی درباره افراد حرف میزند اگر درست باشد سخن چینی است و طبق فرموده قرآن، سخنچین مطرود است. اگر غلط باشد تهمت است و اگر زندگی مردم را استخراج کنیم عیبجویی است.
وی در رابطه با خصوصیات فرد جاهل عنوان کرد: چنین شخصی اگر برای انسان کاری انجام بدهد انسان را همیشه منتبار میکند که فلان کار را برای فلانی انجام دادم. همانند صدر اسلام که افراد جاهل با اسلام آوردن خود منت بر پیامبر میگذاشتند که خطاب رسید ای پیامبر به مردم بگو با اسلام آوردن خود منت نگذارید، چرا که این اسلام بود که شما را از وحشیگری و کشتن همدیگر نجات داد، این اسلام بود که؛ به شما عزت داد و خصومتهای چندین سالهتان را از بین برد. همچنین شخص جاهل کفران و انکار نعمت نیز میکند. مثلا اگر یک کاری برایش انجام بدهی انکار میکند که خودم به اینجا رسیدم. این موارد از جمله برخی خصوصیات افراد جاهل بود.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) -قم: حجتالاسلام سیداسدالله حسینی کارشناس این نشست با بیان اینکه هدف نهایی مبارزه ملتهای مختلف مسلمانان با استکبار جهانی، ایجاد و به تعبیری احیای تمدن اسلامی است، گفت: تمدن اسلامی خود دارای دو بخش است، یک بخش آن ابزاری و بخش دیگر نیز متنی و اصلی و اساسی است که هر دو بخش در ایجاد و احیای تمدن اسلامی حایز اهمیت است.
وی ادامه داد: آنچه ما امروز به آن نیازمندیم بخش اساسی این تمدن است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد و از آن به سبک زندگی میتوان تعبیر کرد، مثل مسئلهی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، در دانشگاه، در مدرسه، رفتار ما با پدر و مادرمان، با فرزندانمان، نظافت و طهارت که سبک زندگی و بخش اصلی تمدن را تشکیل میدهد.
حسینی خاطرنشان کرد: احکام پنجگانه اسلامی (واجب، حرام، استحباب، کراهت، و اباحه) را میتوان در همین قالب تعریف کرد، از آنجا که خداوند حکیم است و احکامی را که صادر کرده از روی حکمت است، لذا انجام دادن و ترک هرکدام بطور قطع روی سلامتی و بیماری، قوت و ضعف و نزدیکی و دوری از خداوند اثرگذار خواهد بود. در همین زمینه خداوند متعال به جهت رشد و شکوفایی انسانها در قرآن کریم آیات متعددی را به عنوان راهنما و نقشه راه معرفی کرده است.
کارشناس این نشست با اشاره به آیات پایانی سوره مبارکه فرقان، اظهار داشت: این آیات را میتوان بعنوان یک منشور برای سبک زندگی اسلامی مطرح کرد، اگر بندگان خدا بتوانند صفاتی را که خداوند در آیات پایانی سوره فرقان بیان کرده در درون خود ایجاد بکنند گام بسیار بلند و مثبتی را در مسیر رسیدن به خداوند برداشته و برای تمدن سازی کمک شایانی نمودهاند. طبق این آیات بندگان لایق و شایسته خداوند کسانی هستند که صفاتی را که در ذیل ذکر میشود داشته باشند.
وی اضافه کرد: بندگان خوب خدا کسانی هستند که؛ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً؛ در روی زمین با تواضع و فروتنی گام بر میدارند، نقطه مقابل این صفت تکبر و استکبار است که یک صفت ناپسند و زشت است، افراد متکبر از راه رفتنشان فهمیده میشوند. افراد متکبر به دلیل استکباری که دارند، زیر بار حقیقت نمیروند، و هرگز رستگار نمیشوند. در طول تاریخ کسانی که بر علیه انبیای الهی قد علم کردند و حرف حق را نپذیرفتند، کسانی بودند که در درونشان صفت کبر و غرور حاکم بود.
حسینی با طرح این مسئله که ممکن است کسی سوال کند که چرا خداوند انسانهای شایسته را با عنوان "عبادالرحمن" خطاب کرده، در حالی که خداوند اسامی زیادی دارد، پاسخ داد که خداوند خودش منشأ رحمت است. در قرآن 114 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم آمده و این خود نشان میدهد که خداوند رحمن است و کسی که شاگرد رحمت خداوند باشد و 12 صفت که در این سوره بیان شده را داشته باشد، میشود بندگان خداوندِ رحمن. از طرفی هم مشرکین روی صفت رحمن بسیار حساس بودند.
کارشناس این نشست با اشاره به صفت تواضع به عنوان اولین صفت بندگان خوب خداوند، گفت: تواضع بر دو قسم است، الف) تواضع در برابر خداوند، به این معنا که انسان همیشه افتخار کند که بنده خداوند است، چنانچه امیرالمؤمنین "ع" فرمود:« إِلَهِی کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً» خدایا همین برای من بس است که بنده تو هستم. تواضع در برابر خدا یعنی اینکه به کارهای خداوند اعتراض نکنیم، همیشه شکایت نکنیم که چرا من مریضم مثلا فلانی سالم، من نادارم فلانی ثروتمند، نسبت به کارهای خداوند سؤظن نداشته باشیم، امام حسین "ع" با آن همه مصیبتی که بر او وارد شد باز هم میفرمود خدایا راضی هستم به رضای شما. ب) تواضع در برابر مردم «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ » در برابر مؤمنین فروتن و در برابر کافرین سرافراز و پیروز هستند. اگر کسی متواضع بود حق را میپذیرد، و متکبر زیر بار حق نمیرود، کسی که متکبر است به خودش اجازه نمیدهد که از حرفهای دیگران استفاده کند، همانند عصر پیامبر وقتی حضرت مردم را به دین اسلام دعوت میکرد، افرادی بودند که پنبه به گوششان میکردند تا حرف حق را نشنوند.
وی در توضیح صفت دوم بندگان خوب خداوند ابراز داشت: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا». طبق آیه مبارکه، بندگان رحمان وقتی با انسانهای جاهل روبرو میشوند، سر به سر آنان نمیگذارند، حلم دارند و بردبارند. سلامی که در این آیه مدنظر است به معنای تهیت و معانی دیگر سلام نیست، بلکه سلام از روی بی اعتنایی است، بی اعتنایی بزرگوارانه. همچنین جاهل در این آیه به معنای بیسواد نیست، بلکه کسی است که اسیر زبانش بوده و اهل فضولی است و همهاش در پی بر هم زدن روابط بوده و دنبال خرافه پروری است و اگر حرفی میزند مبنا ندارد.
حسینی ادامه داد طبق روایتی از رسول خدا جاهل علاماتی دارد. او کسی است که اگر با او حرف بزنی تو را به زحمت میاندازد، اهل غیبت و اهل تهمت است، آبروی یک انسان را میبرد و به دنبال نقاط منفی مردم میباشد.
کارشناس این نشست خاطرنشان کرد که انسان وقتی درباره افراد حرف میزند اگر درست باشد سخن چینی است و طبق فرموده قرآن، سخنچین مطرود است. اگر غلط باشد تهمت است و اگر زندگی مردم را استخراج کنیم عیبجویی است.
وی در رابطه با خصوصیات فرد جاهل عنوان کرد: چنین شخصی اگر برای انسان کاری انجام بدهد انسان را همیشه منتبار میکند که فلان کار را برای فلانی انجام دادم. همانند صدر اسلام که افراد جاهل با اسلام آوردن خود منت بر پیامبر میگذاشتند که خطاب رسید ای پیامبر به مردم بگو با اسلام آوردن خود منت نگذارید، چرا که این اسلام بود که شما را از وحشیگری و کشتن همدیگر نجات داد، این اسلام بود که؛ به شما عزت داد و خصومتهای چندین سالهتان را از بین برد. همچنین شخص جاهل کفران و انکار نعمت نیز میکند. مثلا اگر یک کاری برایش انجام بدهی انکار میکند که خودم به اینجا رسیدم. این موارد از جمله برخی خصوصیات افراد جاهل بود.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم