رئیس حج و اوقاف ولایت هرات می گوید که متأسفانه بخاطر عدم فهم لایه های مختلف سیاست( نظری و عملی، داخلی و خارجی) کشور خود، کشورهای همسایه، آمریکا و سایر کشورهای رقیبش تمام وقت خود را با شعار دادن های خلاف واقع به دور از واقعیت میگذرانیم.
مولانا شیرزادی رئیس حج و اوقاف ولایت هرات در مطلبی تحت عنوان "ما، آمریکا و آینده!" در صفحه فیسبوک خود نوشته است: "با کمال تأسف باید بگویم که عینک ما برای دیدن حقایق سیاستهای آمریکا و سایر کشور های قدرتمند غبار دارد و غبارش دوری ما از دانشیست که درک حقایق معادلات سیاسی را برای ما مستور ساخته است."
به گفته وی، سیاست آمریکا در افغانستان همانند عملکرد معلمیست که: "الف میگوید، ب را می نویسد اما مقصدش ج است. ولی ما متأسفانه بخاطر عدم فهم لایه های مختلف سیاست( نظری و عملی، داخلی و خارجی) کشور خود، کشورهای همسایه، آمریکا و سایر کشورهای رقیبش تمام وقت خود را با شعار دادن های خلاف واقع به دور از واقعیت میگذرانیم."
مثل اینکه امروز واقعیتهای جهاد گذشته ی افغانستان در برابر اتحاد جماهیر شوروی برای کاوشگران حقیقت گرای سیاست، واضح و مشخص گشته است به همین سان واقعیتهای ظاهرا متناقض سیاست امریکا نیز در آینده واضح و مشخص خواهد شد و خواهیم دید که چگونه با برنامه و با استراتیژی هدفش را دنبال نموده است.
هر چند افراد بسیار محدودی نیز هم اکنون تحلیل بر مبنی واقعیت از سیاست این کشور را دارند اما غالب بر اکثر جامعه ی ما از حقیقت امر، کیلومتر ها فاصله دارند.
به باور مولانا شیرزادی، در این شکی نیست که ما در گذشته هزاران نفر از عزیزان خود را قربانی دادیم و الله متعال شهادت و مجاهدتهای همه ی عزیزان را به درگاه خود قبول بفرماید. ولی حقیقت امر این است که قربانیهای ما بر مبنی ثقافت و مدیریت نبود و ما تعریف مشخص و عملی برای قربانیهای خود نداشتیم و بصورت بی برنامه با سرمایه های خود بازی میکردیم.
به همین خاطر بعد از ختم انقلاب ارزش و جایگاه قربانیهای خود را در اِعراب گذاری سیاست و دولت داری بر مبنی هدفی که انقلاب نمودیم، نتوانستیم تعریف نمائیم.
به عقیده این عالم دین، فقط به همین اکتفا کردیم که روزهای مشخصی را بنام قهرمانان خود نام گذاری کنیم و به یادشان شب شعر، مرثیه خوانی و همایش های پر هیاهو راه بیندازیم و به همین حد قناعت کنیم.
آقای شیرازدی تأکید کرد، امروز هم نوع برخورد ما برای استقلال طلبی و افغانستان سازی چندان برتری نسبت به گذشته ندارد، زیرا هیچ زاویه ی از زوایای مادی و معنوی ما بر مبنی یک مدیریت هدفمند و روشمند دنبال نمیشود و بافت های درون ملیتی ما با کمال تأسف همانند خرمنی از هیزم میماند که منتظر یک جرقه ی از آتش است تا شعله ور شود و خودش را نابود سازد.
وی تصریح کرد، یک کشور با حرفهای آتشین به دور از واقعیت، تکبیرها و سر و صداها ساخته نمیشود. برای ساختن یک کشور هدفمندی، پلانگذاری، سازماندهی، مدیرت منابع مادی و انسانی، رهبری و کنترل در قالبهای سازمانی ضرورت است تا با افتادن افراد از اریکه ی قدرت، سیستم سازندگی از چرخش نیفتد.
به عقیده وی، تا زمانیکه افکار بصورت جمعی به معنی واقعی به یک ملت مبدل نشود، این جایگزینی های افراد، ره به جایی نمیبرد و با گذشت دهها رژیم و فرد در اریکه ی قدرت، هنوز هم در ابتدای همان آرمانهای متصور خود قرار خواهیم داشت.