تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۹ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۲
کد مطلب : 191366
ناگفته هایی از زندگانی امام حسین(ع)؛ مروت و جوانمردی حتی در مقابل دشمن
در مراسم عزاداری محرم الحرام که از سوی مهاجرین افغانستانی مقیم کاشان ایران برگزار شد، سخنرانان بر ناگفته هایی از زندگی امام حسین(ع) پرداختند.
 
حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید جواد بلخی، در جمع عزاداران  هیئت حضرت ابوالفضل(ع) بلخابی های مهاجر مقیم  کاشان در ایران، با اشاره به حوادث عاشورا، به آنچه که از امام حسین(ع) که کمتر گفته شده است، پرداخت.
 
به گفته آقای بلخی، ما امام حسین(ع) را فقط در چند ساعت آخر زندگی‌اش خلاصه کرده‌ایم، در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
 
به باور وی، امام حسین(ع) در جنگ‌های جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که می‌توانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم معاف کند.
 
این عالم دینی علاوه کرد: امام حسین(ع) عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشت و به آنها محبت می‌کرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه می‌سرود.
 
به گفته آقای جوادی، در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین(ع) اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار  تقاضای مهلت کند.
 
او هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین(ع) کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار می‌کرد.
 
این کارشناس مسایل دینی گفت: امام(ع) در ماجرای صلح امام حسن(ع) با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر، نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
 
او گفت: هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمی‌گشت و نه تنها به فقرا کمک می‌کرد، بلکه آن‌ها را از گدایی بی نیاز می‌کرد.
 
امام حسین(ع، )در ماجرای خاکسپاری امام حسن(ع)، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسول‌الله رضایت داد.
 
جوادی افزود: وقتی برده‌ای را دید که به یک سگ غذا می‌دهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همان‌جا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام امام حسین(ع)، همان‌جا مسلمان شدند.
 
وی افزود: در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که می‌توانست مثل عبدالله ‌بن ‌زبیر در مکه پناهنده شود، این‌کار را نکرد تا حرمت کعبه خدشه‌دار نشود.
 
وقتی به سپاه هزار نفری حُرّ بن‌ یزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوء‌استفاده نکرد، بلکه همه لشکریان دشمن را سیراب کرد. حتی امام‌حسین(ع) دستور داد که اسب‌های دشمن را هم سیراب کنند.
 
به گفته این عالم دین، وقتی که امام  فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشته‌اند، برای جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده‌ و بر‌می‌گردد ولی ابن‌زیاد مخالفت کرد.
 
وقتی حُرّ بن‌ یزید ریاحی به دستور ابن‌زیاد، اجازه بازگشت به امام حسین(ع) نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود: "من شروع کننده جنگ نیستم."
 
امام حسین(ع) زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همان‌ها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
 
مردم در هنگام دفن امام‌حسین(ع)، آثار زخم‌هایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخم‌ها اثر کیسه‌هایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان می‌بُرد.
 
https://avapress.net/vdcd9f0f9yt0ns6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما