به گزارش آوا به نقل از کیهان، یکی از مهمترین مشکلات این قانون، موضوع «تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی» است. در سال 1385 قانون تعيين تكليف تابعيت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايرانی با مردان خارجی بازنگری و ذیل قوانین مدنی تصویب شد؛ اما این قانون با موکول کردن اعطای تابعیت به این فرزندان پس از سن 18 سالگی، نه تنها هیچ کمکی به حل این مسأله و پیامدها و آسیبهای اجتماعی آن نکرد؛ بلکه مشکلات را دو چندان کرد.
طبق این قانون، جمعیت زیادی از کودکان در ایران تا این سن، فاقد هویت بزرگ میشوند و شناسنامه و مدرک هویتی معتبری ندارند و بعد از 18 سالگی هم همچنان تکلیف تابعیت آنها مشخص نیست.
مشکل بزرگتری هم که در این مسأله وجود دارد این است که همین فرزندان بیهویت مجدداً تشکیل خانواده داده و فرزندان حاصل از ازدواج آنها نیز بیهویت محسوب شده و این چرخه بیهویتی به نسلهای بعدی هم تکثیر خواهد شد.
این در حالی است که طبق همین قوانین که به مواد ۹۷۶ تا ۹۹۱ قانون مدنی معروف هستند اگر مرد ایرانی در هر جای جهان با یک زن خارجی ازدواج کند فرزند حاصل از ازدواج شان ایرانی محسوب شده و میتواند تابعیت ایرانی برای خودش کسب کرده و از تمامی امکانات آموزشی، رفاهی و خدماتی همچون سایر ایرانیان بهرهمند شود.
این نوع نگاه به موضوع تابعیت تنها در 6 کشور جهان وجود دارد و مابقی کشورها از تابعیت دادن به مهاجران با انگیزههای بیشتری حمایت میکنند.
پرداختن به موضوع فرزندان مادر ایرانی از دو جهت حائز اهمیت است: اول اینکه آسیبهای اجتماعی که در انتظار این فرزندان بیهویت بوده باعث افزایش احتمال رخداد جرم در آینده از سوی این افراد خواهد شد و ثانیا تبعات و تهدیدهای امنیتی زیادی نیز از این مسأله برای کشور (ایران) حاصل خواهد شد.
در همین راستا عامل بیهویتی در شکلگیری جرم و جنایت در سطح جامعه نیز به شدت مؤثر بوده و این افراد به دلیل نداشتن هیچ هویتی بهراحتی مستعد ارتکاب جرم در سطح اجتماع هستند؛ لذا از آنجا که هیچ مدرک و ردی نیز از آنها وجود ندارد بهآسانی میتوانند وارد پروندههای حادثهساز و جرم خیز شوند.
موارد زیر چند مورد از شایعترین معضلات و آسیبهای اجتماعی در وقوع جرائم مرتبط با افراد بیهویت و بیشناسنامه هستند که به آنها اشاره میشود:
۱. محروميت ذاتي و بزرگ شدن بااحساس غبن و استعداد بالا براي انتقام گرفتن از جامعه و ارتكاب انواع جرائم.
۲. انواع سوء استفاده از اين افراد به دليل بيهويتي آنان نظیر استفاده از آنها در جرائم دزدی و فساد.
۳. عدم شناسایی دقیق و درست این افراد پس از دستگیری و یا اشتباه گرفتن آنها.
۴. غير قابل پيگيري بودن اين افراد؛ مثلاً در موارد مجازات متهمین این چنینی به دلیل وجود نداشتن هیچ مدرکی که مؤید سن آنها باشد نحوه مجازات آنها بسیار سخت و پیچیده میشود (غير قابل ردگيري بودن افراد در جامعه بهمانند وجود تعدادي موتر بدون پلاك در سطح جادهها و خيابانها است. همان طور كه آن موترها هر كاري بخواهند میتوانند انجام دهند و غير قابل ردگيري هستند اين افراد نيز قابل پيگيري نيستند و براي امنيت جامعه خطر بالقوه به شمار ميروند.)
پیشنهاد میشود دولت (ایران) با ارائه لایحه اصلاح قانون فرزندان مادر ایرانی و با در نظر گرفتن سازوکارهای اعتبارسنجی و مشخصی به این اشخاص در بدو تولد شناسنامه یا حداقل یک مدرک معتبر با هویت مشخص دهد تا تکلیف نسل آینده آنها مشخص شده و یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی ایران حل شود.