با آغاز سال ۲۰۱۷ بیش از هر زمان دیگری بحث آینده داعش در منطقه غرب آسیا و بهطور خاص کشورهای عراق و سوریه مطرح شده است.
با نزدیک شدن به مراحل پایانی عملیات آزادسازی موصل در عراق و رقه در سوریه همگان بر این امر تاکید دارند که داعش در حال کشیدن واپسین نفسهای خود در این دو کشور است.
آغاز عملیات آزادسازی موصل در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ با فرمان حیدر العبادی نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح کشور عراق و آغاز عملیات آزادسازی رقه در ۵ دسامبر ۲۰۱۶ توسط نیروهای سوریه دموکراتیک که تحت حمایت مستقیم آمریکا هستند، بهوضوح نشان میدهند که در آینده نزدیک حیات داعش در عراق و سوریه به پایان خواهد رسید.
با این وجود، اکنون این مساله مطرح است که آیا پایان خلافت خودخوانده ابوبکر بغدادی به معنای پایان داعش است؟ و یا داعش در کشورهای عراق و سوریه در چه قالبی به حیات خود ادامه خواهد داد؟ بهطور حتم آنچه نمایان است و همگان بر آن اتفاق نظر دارند این است که پایان قلمرو داعش در عراق و سوریه به معنای پایان حیات این گروه تروریستی نخواهد بود و نیروهای وابسته به این گروه تروریستی در قالبی جدید به حیات خود ادامه خواهند داد. در راستای بررسی این مساله، در قالب سه سناریو آینده داعش را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهایم.
۱- تداوم حیات داعش به صورت گروه چریکی
اولین سناریویی که در ارتباط با آینده نیروهای خلافت خودخوانده داعش میتوان مطرح کرد، باقی ماندن نیروها و هستههای نظامی داعش در قالب گروههای چریکی است.
بدین شرح که بعد از پایان آزادسازی مناطق تحت کنترول داعش در عراق و سوریه، بهطور حتم بخشی بزرگ از نیروها جان سالم بهدر خواهند برد و هنوز سلاحهای زیادی در اختیار آنان باقی خواهد ماند.
در این شرایط ایدهآلترین گزینه که آنها تجربه و امکانات آن را نیز در دست دارند، آغاز جنگ چریکی و فرسایشی با حکومتهای این دو کشور میباشد.
در واقع، مدلی همانند نیروهای طالبان در افغانستان و حزب کارگران کردستان (PKK) در ترکیه. در ظاهر تداوم حیات داعش در قالب نیرویی چریکی از نظر امکانات نظامی و تسلیحات، نیروهای انسانی و سازماندهی بسیار آسان خواهد بود اما نباید این مساله را نادیده انگاشت که اکثر مناطقی که داعش در عراق و سوریه در اختیار دارد، مناطق بیابانی و دشتهای وسیع هستند. این مساله موجب میشود که داعش نتواند در قالب گروهی چریکی عرض اندام کند.
بهعبارت دیگر، در صورتی که نیروهای نظامی باقیمانده از داعش نتوانند به مناطق کوهستانی و صعبالعبور که مهمترین الزام جغرافیایی برای تداوم حیات یکی گروه چریکی است دست یابند، نمیتوانند مبارزهای چریکی را آغاز کنند. آن چنان که نیروهای پکک از سالهای بعد از ۱۹۸۳ که مبارزه مسلحانه خود را آغاز کردند با تسلط بر مناطق کوهستانی قندیل و آرارات، علیرغم حملات سنگین ارتش ترکیه موفق شدهاند که به حیات خود ادامه دهند. با نظر به این ملاحظات بهنظر میرسد که این سناریو برای آینده داعش از امکان تحقق کمتری برخوردار است.
۲- تداوم حیات داعش در قالب تیمهای زیر زمینی و عملیات انتحاری
دیگر سناریوی پیشرو برای آینده داعش را میتوان تداوم حیات داعش در قالب اقدام به عملیات انتحاری دانست. این واقعیت را باید پذیرفت که داعش از اواسط سال ۲۰۱۳ با دستگاه تبلیغات و آموزشهای فکری خاص خود، موفق شده تفکر داعشیسم را در اذهان بسیاری از نیروهای خود ماندگار کند.
از این رو اگر چه در عرصه میدانی و فیزیکی اثری از داعش باقی نماند، اما تفکر داعشیسم همچنان در میان بخشی بزرگ از جمعیت عراق و سوریه حاکمیت دارد و علاوه براین، پس از تصرف شهرهای عراق و سوریه از ابتدای سال ۲۰۱۴ تا کنون، بدون تردید داعش در صورت شکست از تمامی شهرهایی که ۲ سال تحت حاکمیت داشته، هستههای مخفی را ایجاد خواهد کرد.
بدین معنی اگر چه شهر موصل آزاد خواهد شد و نامی از داعش بر آن باقی نخواهد ماند، اما هزاران داعشی در این شهر بزرگ باقی خواهند ماند که اقدام به عملیات انتحاری را برای خود جهاد و شهادت میدانند.
از این رو در آینده میتوان محتملترین سناریو را برای تداوم حیات داعش در کشورهای عراق و سوریه، را باقی ماندن این گروه تروریستی در قالب هستههای زیرزمینی در شهرهای مختلف عراق، سوریه و حتی دیگر کشورهای غرب آسیا دانست.
این نیروها در قالب گسترش و افزایش عملیات انتحاری و اقدام به انفجارهای تروریستی بیشتر از سالهای گذشته این کشورها را با معضل ناامنی مواجه خواهند کرد. همچنان که در ماههای اخیر نیز شاهد هستیم که داعش برای جبران شکستها خود در مناطق مختلف کشور عراق و بهویژه بغداد اقدام به بمبگذاری کرده است.
این نوع ادامه حیات داعش مختص به غرب آسیا نیست؛ بدون تردید داعش هستههای خود را در کشورهای اروپایی نیز فعال خواهد کرد.
۳- تداوم حیات داعش از طریق انتقال خلافت خودخوانده به دیگر کشورها
دیگر سناریوی پیشروی داعش بعد از شکست در عراق و سوریه را میتوان انتقال خلافت آنها به دیگر کشورهای مسلمان دانست. بدین معنی که پس از شکست در هر منطقهای، به دیگر مناطق خلافت انتقال داده شود. در این ارتباط میتوان در اولین گام انتقال پایتخت از عراق و سوریه به لیبی و یا افغانستان را مطرح کرد.
هر چند در این حالت حکومت داعش را نمیتوان خلافت نامید اما میتواند عنوان دولت اسلامی را حفظ کند. این سناریو تا حدود زیادی قابلیت تحقق دارد و میتواند در قالب حکومتی کوچک بر بخشی محدود از سرزمینها کشورهای اسلامی تداوم داشته باشد. با این وجود، این حکومت به معنای محدود شدن فعالیت داعش نخواهد بود، بلکه داعش و تفکر داعشیسم چنان ریشهای را در میان اذهان مردمان منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا دوانده که تا چندین دهه آثار و بقایای آن در اذهان مردمان این مناطق باقی خواهد ماند.
بنابراین زمانی که از پایان داعش سخن گفته میشود باید فقط بُعد فیزیکی را در نظر گرفت؛ زیرا تا زمانی که بقایایی از حیات بشری در کشورهای جهان وجود داشته باشد، تفکر داعشیسم در قالبهای متفاوت تداوم پیدا خواهد کرد.