معظّم له در شب یكشنبه ۱۳شعبان ۱۳۰۹ هـ. ق برابر ۳ ماه حوت (اسفند) ۱۲۷۱ هـ. ش در بیت علم و فضیلت و كانون گرم خانوادهای اصیل در شهر شیراز دیده به جهان گشود و در دامان پاك مادری علویّه از سلالة فاطمة زهرا (سلام الله علیها) و تبار سرور آزادگان و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین (علیه أفضل الصلوة والسلام) و زیر نظر والد گرامیش فقید سعید مجاهد عالی مقام مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمّدطاهر موسوی شیرازی كه از فقهاء بزرگ و اعاظم علماء شیراز بود، پرورش و تربیت یافت، و درسهای نخستین زندگی را كه شالوده شخصیت علمی و معنوی و انقلابیش بود فرا گرفت و در آن هنگام كه سنّ مباركش به ده سال نرسیده بود، ادبیات فارسی و فرهنگ اصیل قرآنی را فرا گرفت و با جدّیت فراوان به تحصیل خود ادامه داد تا به مراحل عالیه سطح رسید و سطح عالی و مقداری از خارج فقه و اصول را در خدمت اساتید ارجمندش مانند آیت الله شیخ علی ابوالوردی و آیت الله میرزا محمّدصادق مجتهد شیرازی و آیت الله حاج شیخ محمّدرضا ثامنی تلمّذ نمود.
در اوائل سال ۱۳۳۰ هـ. ق در سنّ ۲۱ سالگی به دنبال مبارزه سرسختانه والد ماجدش آیت الله العظمی سید محمّدطاهر (رحمه الله) علیه استبداد قاجار و نفوذ استعمار پیر انگلیس به همراه پدرش برای مدّت شش ماه به سیوند (بین شیراز و اصفهان) تبعید شد و در این مدّت با شور و شوق و ارادهای راسخ در مكتب آن پیر خرد و حكمت به فراگیری علمی در زمینة آموزهای دینی و سیاسی پرداخت.
و در مبارزه با طاغوت عصر خود و ستمگران وقت، بهترین یار و معین برای پدر بود و در ارتباط با همین واقعه بود كه در پاسخ به عمّال نظام حاكم كه خواستار اخذ تعهّد به منظور بازگرداندن او از تبعیدگاه به شیراز بودند، فرمود: دین یعنی پیاده كردن برنامههای اصلاحی و مصلح هرگز از تبعید و زندان و مرگ نمیهراسد.
آیت الله العظمی شیرازی (رحمة الله تعالی علیه) پس از گذراندن دوره تبعید و بازگشت به شیراز همچنان به درس و تدریس و فراگیری و تربیت طلاب فاضل حوزة علمیه ادامه داد، تا آنجا كه استاد بزرگوارش برای وی گواهی اجتهاد صادر نمود و دربارة ایشان فرمود: «... آقا سیّد عبدالله احتیاج به نجف رفتن ندارد».
در سال ۱۳۳۳ هـ. ق پس از طیّ مراحلی از درس خارج در حوزه علمیّه شیراز به منظور درك مراتب عالیه اجتهاد و فقاهت به نجف اشرف عزیمت كرد و از محضر پرفیض اساطین اجتهاد و فقاهت و اركان فقه و اصول و اساتید و مراجع بزرگ وقت همچون مرحوم آیةالله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی، آیةالله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی و آيةالله العظمی میرزا محمّدحسین نائینی و زمان كوتاهی در محضر آیةالله العظمی حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) استفاده نمود.
ایشان پس از آنكه در چندین مرحله كتابهای كفایه و مكاسب و رسائل را در حوزه علمیه نجف اشرف تدریس كرد، سرانجام به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان مبرّز و دانشمندی را تربیت نموده و آنان را به جامعة اسلامی تحویل داد كه هر یك از آنان امروز مشعلی فروزان در قطری ازقطار میباشند.
دوران تلمّذ آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در محضر حضرت آیت الله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی (قدّس سرّه) سیزده سال به طول انجامید و معظم له حدّ اعلای اعتقاد را به علمیّت این استاد داشت و شیفته مبانی اصولی او بود، و بر همین اساس منتهای علاقه و ارادت را به این استاد بزرگوار داشت، همچنان كه استاد نیز در میان صدها شاگرد مبرّز كه در حوزه درس او و زیر منبرش بودند، به این شاگرد علاقه وافری داشت و به وی بهاء میداد و احترام می گذاشت و در درس و مباحثات و مشاجرات فقهی و اصولی اجازه اظهار نظر علمی میداد.
آیت الله العظمی شیرازی (رحمه الله) به همان نسبت كه در اصول شیفته استادش محقق عراقی بود و او را یگانه دهر و فرید عصر میدانست، در فقه شیفته استاد دیگرش مرحوم آیت الله العظمی آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی (قدّس سرّه) بود و به وی فوق العاده معتقد بود، و بر این باور بود كه فقه با آن همه گستردگیاش در آستین سیّد ابوالحسن اصفهانی (رحمه الله) است، هر وقت بخواهد آستین خود را رها نماید از آن فقه سرازیر میشود.
در فراگیری علوم حوزوی آنچنان با اشتیاق در درس شركت میكرد و با اساتید به بحث و مناقشه میپرداخت كه ایشان در بیان خاطرات دوران تحصیلاتش فرمودهاند: «اینقدر با استاد كلنجار میرفتیم تا مسئله حلاّجی شود و گاهی به قدری این مشاجره طول میكشید كه استاد میفرمود: نفسم را بریدی...».
به خاطر آن مجاهدتها و تلاش در كسب فضائل بود كه در فاصلهای نه چندان زیاد یكی از چهرههای بارز و مشخّص حوزه علمیّه نجف اشرف و زبانزد خاصّ و عام گشت و در عین حالی كه به این مرحله رسیده بود در جلسات درس اساتید بزرگ خود شركت مینمود.
وقتی از ایشان سؤال میشد: با اینكه خودتان درس خارج دارید، چرا در درس خارج اساتید شركت مینمائید؟
در جواب میفرمود: «به دو جهت، یكی احترام به اساتید، زیرا هرچه را دارا هستیم از اینان آموختهایم، دیگر اینكه ممكن است در هر دورهای، استاد مطلب و نكته جدیدی به نظرش رسیده باشد كه میخواهم آن را نیز دریافت نمایم.»
معظّم له پس از سیزده سال اقامت در نجف اشرف و فراگیریهای شایسته از اساتید بزرگ و طی نمودن مدارج فقه و فقاهت به منظور ایفای رسالت خطیر دینی خویش و رسیدگی به وضع حوزه علمیه شیراز و بررسی اوضاع خطّه گستردة فارس در سال ۱۳۴۵ هـ. ق از نجف اشرف به شیراز بازگشتند.
و به هنگام ترك نجف اشرف، از سوی استاد الفقهاء والمجتهدین مرحوم آیت الله العظمی عراقی (قدّس سرّه) اجازة اجتهاد مطلق و عدالت تامّه و گواهی رسیدن به عالیترین مراحل فقهی و اصولی به وی داده شد.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) پس از ورود به شیراز به جنبههای علمی طلاب حوزه و مدارس علمیّه و اوضاع دینی شهر كه در اثر روی كار آمدن رژیم قلدر رضاخان وضع آشفتهای به خود گرفته بود، پرداخته و به آن سرو سامان دادند و از طرف دیگر در ارتباط با نقشههای شوم و جنایتكارانه رژیم پهلوی اوّل، كه ماهیّت تضادّ با اسلام را دارا بود با دیگر علمای اعلام و فقهای بزرگ شیراز و اصفهان و قم و به زعامت مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی مؤسّس حوزه علمیّه قم، به امر افشاگری و بیدار نمودن مردم پرداختند تا آنجا كه جبهة وسیع و عظیم مخالفین رژیم پهلوی متشكّل از كلیه طبقات ملت صورت گرفت و قم پایگاه مهمّ علمی و اسلامی، مركز تجلّی این تلاشها و كوششها بود.
در چنین مقطعی از تاریخ در گوشه و كنار مملكت زمزمة مهیّا شدن مقدمات كشف حجاب به گوشها میرسید و موجبات نگرانی قاطبه ملت به ویژه روحانیت و راجع معظّم تقلید پدیدار گردید و همزمان به فكر چارهجویی و شیوه مناسب برای برخورد با این نقشة شوم استعمار گردیدند.
بر این اساس و پس از تبادل نظرها میان علماء و رهبران مذهبی، آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) مصمّم به سفر به مشهد مقدّس شدند كه در آنجا با مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و مرحوم آیت الله العظمی سید یونس اردبیلی (رحمة الله تعالی علیهما) مذاكراتی انجام داده و تصمیم قاطعی را اتخاذ نمایند.
حركت به سوی مشهد مقدّس
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) اواخر محرم الحرام سال ۱۳۵۴ هجری قمری پس از پایان مذاكراتش با رهبران مذهبی و علمی حوزه علمیه قم بالأخصّ مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری مؤسس و بنیانگذار حوزه به طور غیر علنی وارد مشهد مقدّس شدند و لدی الوصول پس از تشرف به زیارت مرقد مطهّر و منوّر حضرت ثامن الأئمّه أبی الحسن علیّ بن موسی الرضا (صلوات الله وسلامه علیه) با آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و آیت الله العظمی حاج سید یونس اردبیلی (رحمة الله علیهما) دیدار مفصلی نموده و پیرامون اوضاع جاری كشور تبادل نظر نمودند و برای اتخاذ موضعی سرسختانه و غیر قابل انعطاف تصمیم جدّی و قطعی گرفتند كه در این تصمیمگیری دیگر علماء مبرّز شهر مقدّس مشهد همراه و همفكر بودند.
تجلّی این موضعگیری جدّی، دعوت از همة اقشار مردم جهت تحصّن در مسجد گوهرشاد و خلاصة آن تحصّن، حادثة خونین مسجد گوهرشاد بود كه در اثر حملة دد منشانه عمّال جنایتكار رژیم پهلوی با فجیعترین وضع به متحصّنین رخ داد و در اعقاب آن دستگیر نمودن هشت تن از مبرّزترین علماء و فقهاء مشهد مقدّس بود.
دستگیری آیت الله العظمی شیرازی (رحمه الله) و آیت الله العظمی حاج سید یونس اردبیلی (رحمه الله) و دیگر علماء بزرگ، موج وسیعی از خشم و نفرت مردم مسلمان ایران و دیگر كشورهای اسلامی پدید آورد و ملّت مسلمان ایران را برای یك مقابلة جدّی با نظام دیكتاتوری رضاخانی آماده كرد و تحرّكاتی در كشورهایی همانند هند، پاكستان و افغانستان رخ داد و اقداماتی از سوی علماء این بلاد صورت گرفت تا آنجا كه شاه قلدر مجبور به مبادرت به آزاد نمودن بزرگان دین نمود.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) پس از آزادی از زندان رضاخان قلدر در تهران، در روز سه شنبه ۲۸ رجب المكرّم ۱۳۵۴ هجری قمری برابر با چهارم آبان ۱۳۱۴ شمسی وارد شیراز شد و پس از گذشت یك سلسله مراسم، برنامههای وسیع الأطراف خود را از سر گرفت.
با گذشت چند ماهی مجدّداً مسئلةكشف حجاب به نحو علنی و عمومی مطرح گردید و رژیم جنایتكار پهلوی تمهیداتی را برای تحقق یافتن این برنامة ضدّ اسلامی آغاز نمود.
آیت الله العظمی شیرازی (رحمه الله) كه از این وضع شدیدترین عذاب روحی را متحمّل شده و راهی برای قیام و انجام وظیفه، مقابله و مبارزه نمییافت هجرت از شیراز را بر تداوم اقامت در آن شهر ترجیح داد.
این ایشان معتقد بود كه رژیم پهلوی از سوی استعمارگران غرب تنها برای مبارزه با اسلام و ضربه زدن به مسلمانان بر سر كار آمده است، همچنان كه همزمان با بر سر كار آمدن این رژیم، آتاتورك در تركیه بدین منظور مأموریت یافته بود.
تصمیم آیت الله العظمی شیرازی (ره) بر ترك شیراز و مراجعت به نجف اشرف
در هر صورت ایشان تصمیم به مراجعت به سوی نجف اشرف گرفت ولی این سفر با سفر گذشته تفاوت بسیار داشت؛ زیرا در سفر قبلی ایشان برای تحصیل علوم و معارف اسلامی و به دست آوردن مدارج عالی اجتهاد و فقاهت، راهی آن سرزمین مقدّس شده بود؛ اما این بار در مقام عالمی جلیل القدر و فقیهی نامدار و مجاهدی نستوه و استادی جامع كه باید بر كرسی درس تكیه زند و به پرورش محصّلان و امر مقدّس آموزش و تعلیم و هدایت جامعه همّت گمارد، به نجف اشرف آمده بود.
در سفر اول مسئولیت محدودی بر عهده داشت؛ ولی این بار صرف نظر از تعهّدی كه در حوزة علمیه نسبت به طلاّب علوم دینی احساس میكرد، خاطرات جنایات رژیم ننگین پهلوی در ایران كه به وسیلة استعمارگران و ابرقدرتهای جهانخوار حمایت میشد و رنج و شكنجة تودههای مسلمان مردم هموطن، او را سخت میآزرد و مسئولیت نجات آنان، چون كوهی بر دوشش سنگینی میكرد. اكنون میرفت تا موقعیّت فقاهت و مسئولیتش را نسبت به امّت اسلامی و حوزههای علمیه و موضع انقلابیش را محكم كند و سنگر مبارزة روحانیّت را با هشدار و آژیر خطر به دیگر مراجع و روحانیون بزرگ حوزة علمیه و آشنا ساختن آنان با بیدادگریهای رضاخان و رژیم ضدّ دینی و مردمی او در ایران و یورشی كه شرق و غرب برای ربودن منافع و ذخایر ایران و مهمتر از همه، نوامیس و عفّت و ایمان مسلمین، به آب و خاك و وطن اسلامیش میبردند، بیش از پیش تقویت نماید؛ با این هدف كه مسئولان غافل را هشیار و شبانان خفته را بیدار نماید تا هر چه زودتر در برابر گرگ خونخواری كه دست و پنجه و دهان خونآلودش از آدمخواریها و مردمكشیهای مداوم و مستمرش حكایت میكند، جبهه گیرند و خویشتن را برای خدمت به امّت اسلامی و تصدی شئون شیعه و نبرد و مبارزه با طاغوتهای سركش، بیش از پیش آماده سازد.
آیت الله العظمی شیرازی (ره) با این احساس و هدف در پایگاه عظیم علمی نجف اشرف، استقرار یافته و به تلاشهای علمی و مبارزاتی پرداخت و مورد احترام و تجلیل مراجع معظّم تقلید و زعمای حوزه، همچون آیات عظام اصفهانی، نائینی و عراقی قرار گرفت، تا آنجا كه در اتّخاذ تصمیمات اساسی در مورد حوزه از سوی اینان، ایشان یكی از طرفهای شور و اظهار كنندگان نظر قاطع در كنار دیگر علمای بزرگ همانند حضرات آیات: مرحوم حاج شیخ محمّدكاظم شیرازی، مرحوم حاج سیّد میرزا آقا اصطهباناتی، مرحوم حاج شیخ موسی خوانساری، مرحوم حاج شیخ محمّدعلی كاظمی و دیگر استوانههای عظیم حوزه بود.
آن فقیه توانا و فقید سعید، با توجّه به مقام علمی و خصوصیات بارز اخلاقی و انسانی و روحیه عالی مبارزاتیاش علیه استعمارگران و ستمگران و جبّاران، پس از ورود به نجف اشرف نه فقط توجّه جامعة روحانیّت بلكه عموم مردم نجف اشرف و خواص مردم عراق را به خود جلب نموده و برای مردمی كه در زیر فشار شدید رژیم دست نشانده و عُمّال جنایتكار استعمار و دستنشاندگان آنها، تاب و توان خود را از دست داده و گوشه عزلت اختیار كرده بودند، طلیعة امیدبخشی برای حركتهای ضدّ استعماری بود.
بحث و تدریس، تألیف و تصنیف
آیت الله العظمی شیرازی (ره) به تلاش علمی در دو بُعد بحث و تدریس و تألیف و تصنیف، در سطح گستردهای ادامه میداد و كتبی كه در فقه و اصول تا آن تاریخ تألیف فرموده بود، در اختیار حوزة علمیة نجف اشرف قرار داد، كه خود این نیز عامل بسیار مهمّی برای تثبیت موقعیّت علمی ایشان بود و موجب آن شد كه توجه هر چه بیشتر حوزه به ایشان معطوف گردد.
از سوی دیگر در كنار فعّالیتهای علمی، در یك سلسله برنامههای اجتماعی و رتق و فتق امور حوزه و حلّ مشكلات مردم، موفقیتهای چشمگیری كسب نمود. همچنین در مورد مسائل و مشكلات مسلمانان دیگر كشورها كه از سوی دستنشاندگان و مزدوران استعمار پیش میآمد، با احساس مسئولیت شدید، فعالیتهای درخشانی نشان داد و سعی بر آن میداشت كه دیگر آقایان مراجع معظّم و علمای اعلام را در جریان این امور قرار داده و آنان را نیز برای مقابله با مظالم و رفع مشكلات و گرفتاریهای ملل مسلمان در بند هماهنگ سازد، كه از آن جمله نقش ارزندة ایشان در ارتباط با جنایت تاریخی فجیع عربستان سعودی در مورد هَدْم قبور مطهّرة ائمه بقیع علیهم السلام بود كه حوزه علمیه نجف اشرف را به حركتی وسیع و مقابله شدید با این فاجعه هولناك واداشت، و بازارهای نجف اشرف تا سه روز به حالت تعطیل درآمد و طومارهای اعتراض آمیز علیه این جنایت فجیع و همچنین در ارتباط با موضوع كشف حجاب در افغانستان و زندانی نمودن و اعدام یكصد و بیست نفر از علمای شیعه و سنّی آن كشور كه به دستور استعمار به وقوع پیوست، تهیّه و ارسال گردید.
آیت الله العظمی اصفهانی (ره) كه از بدو ورود ایشان (سال ۱۳۳۳ هـ . ق) با نبوغ علمی و خلاقیّتهای فكری وی آشنا شده بود و او را فقیهی كامل و مجتهدی جامع الشرایط و عنصری لایق مرجعیّت و رهبری امّت بعد از خود میدانست، در سال ۱۳۶۳ هـ. ق برابر با سال ۱۳۲۳ شمسی، طیّ مرقومهای ایشان را به عنوان شخصیّتی شایسته مرجعیّت معرفی نمود و از مردم خواست تا در امور دینی و احكام فقهیه خود، به ایشان رجوع نمایند.
مبارزات و مجاهدات آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در نجف اشرف علیه رژیم پهلوی
معظّم له در نجف اشرف یعنی پایگاه فقاهت دنیای اسلام مبارزات بیامان خود را علیه استعمار آغاز كرد، با حذف رضاخان از صحنة قدرت و روی كار آمدن پسرش، به افشاگری پرداخت و او را كه با سپردن امور سیاسی و اقتصادی مملكت به بیگانگان، كشور و ملّت را به مخاطره شدیدتری افكنده بود، مورد تقبیح و نكوهش قرار داده و با عنوان نمودن این مطلب كه «عاقبت گرگزاده گرگ شود» مردم را به مقاومت هر چه بیشتر دعوت فرمود.
حمایت از مرحوم آیت الله كاشانی، اعلام انزجار و ابراز تنفّر شدید و محكوم نمودن جنایت اعدام نوّاب صفوی، مخالفت با لایحة ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرام شدید اللحن به امینی نخستوزیر وقت، احضار سفیر كبیر ایران (در بغداد) به نجف اشرف و اعلام ضرورت لغو این لایحه، برخورد تند با رفراندوم ششم بهمن (انقلاب سفید شاه و مردم) كه از توطئههای خطرناك با كارگردانی آمریكا بود، در تمامی این صحنههای سیاسی با صدور اعلامیه و مخالفتهای صریح با توطئههای استعمار، نشان میدهد كه این مرجع بزرگ چون كوهی استوار به بلندی رسالت مرجعیت دینی با صلابت ایستاده است.
به دنبال این وقایع، در سالگرد شهادت رئیس مذهب حضرت جعفر بن محمّد الصادق (علیه السلام) در مراسمی كه در مدرسة فیضیّه قم با سخنرانی افشاگرانه امام خمینی (قدّس سرّه) برگزار شد، رژیم آمریكایی شاه با اعزام نیروی ضربت به قم و كنترل شدید شهر و مقابله با حركت اسلامی و با یورش صدها كماندو و افراد گارد، جمعی از روحانیون را به شهادت رسانده و در و دیوار مدرسة فیضیه را با خون آن عزیزان رنگین كرد.
در چنین لحظات حسّاسی بود كه اعلامیههای پرشور مرحوم آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) از نجف اشرف صادر میشد و رژیم جنایتكار پهلوی را به خاطر این عمل وحشیانه كه عملاً در محو روحانیت تلاش میكرد، مورد حمله قرار میداد.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در مبارزات به حقّ ملّت مسلمان ایران كه به رهبری امام خمینی (قدّس سرّه) از سال ۱۳۴۱ ش آغاز گردید، پیشتازترین مراجع تقلید وقت در حمایت از ایشان بود.
مبارزات آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) با رژیمهای حاكم بر عراق
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران مبارزه سختی مینمود، بلكه از همان روزهای اوّلی كه به نجف اشرف مشرّف شد، نسبت به دست نشاندگان استعمار پیر انگلیس بر مقدّرات مردم عراق در زمان نظام سلطنتی عراق هم ساكت ننشست و پس از بروز تحولات سنگینی در عراق و سقوط رژیم سلطنتی و بر سر كار آمدن رژیم جمهوری در برابر رژیم عبدالكریم قاسم و اعمال ضدّ اسلامی و همچنین حكومت عبدالسلام عارف و خصومت او با شیعیان عراق و سرانجام با روی كار آمدن حزب بعث و آغاز جنایتهای حسن البكر و صدام، لحظهای از مبارزه و افشاگری غفلت نورزید بلكه در كنار مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حكیم (رحمة الله تعالی علیه) در برابر رژیم ضدّ اسلامی و دیكتاتور سفّاك بعث موضعی قاطع اتخاذ نمود.
تصمیم آیةالله العظمی شیرازی (ره) بر مهاجرت از عراق
معظّم له در سال ۱۳۵۴ ش پس از یك عمر مبارزه همه جانبه با رژیمهای حاكم بر عراق بخصوص رژیم ضدّ اسلامی و سفّاك حزب كثیف بعث كه از هیچ جنایتی فروگذار نكرد، به عنوان یك مبارزه منفی و مقابله سنگین و وارد نمودن یك ضربه شدید و كوبنده، تصمیم بر مهاجرت از نجف اشرف و بیرون شدن از عراق گرفت و به هنگام ترك نجف اشرف اعلام فرمود: «میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنج كشیده عراق را به جهان و جهانیان برسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضدّ اسلامی و عفلقی حاكم بر عراق به حركت درآورم».
بر این اساس حتی با توجه به ممانعت شدید و جلوگیری رژیم جنایتكار بعث از این حركت، معظّم له در اواخر آذرماه ۱۳۵۴ نجف اشرف را پس از ۶۳ سال اقامت در آن ترك نمود و راهی ایران گردید و پس از طیّ مراحلی در آخرین روزهای دی ۱۳۵۴ ش آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) وارد شهر مقدّس مشهد گردید و در جوار مرقد مطهّر و منوّر و ملكوتی و مضجع پاك حضرت ابی الحسن علیّ بن موسی الرضا (صلوات الله وسلامه علیه) رحل اقامت افكند و بساط عهدهداری مسئولیت جامعه اسلامی و برافراشتن پرچم خدمت به جامعه شیعه را گستراند و به حكم موقعیت زعامت حوزه علمیّه و مرجعیّت عامّه تقلید، ضمن اشتغال به پرورش و تربیت صدها نفر از فضلاء و عناصر بارز حوزه و تدریس و تألیف كتب علمی، پرچم مبارزه علیه طاغوت را به دوش گرفت و همگام با امام خمینی (قدّس سرّه) قاطعانه به مجاهدات و مبارزات و بسیج افكار عمومی علیه رژیم پهلوی و نقشههای شوم استعمار ادامه داد، تا با اراده خداوند متعال و استعانت از ولیّ الله الأعظم امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه) انقلاب شكوهمند اسلامی به پیروزی رسید.
با پیروزی انقلاب شكوهمند ملت ایران به رهبری روحانیت و در پیشاپیش آنان مراجع معظّم تقلید و در رأس همه امام خمینی (قدّس سرّه)، سیل توطئهها و ایجاد موانع از طرف استكبار جهانی به رهبری آمریكا برای توقف یا انحراف جریان اصیل اسلامی نهضت، آغاز گردید كه شاخصترین آن توطئهها تحمیل جنگ هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی بود.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) با شناخت دقیق از حزب بعث و شخص پلید صدام معتقد بود كه خطر وجود صدام در عراق نه تنها به نابودی عراق میانجامد بلكه تا صدام بر عراق حكومت مینماید، هیچگونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.
تهذیب نفس و خودسازی آیةالله العظمی شیرازی (ره)
مرحوم آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) شاگرد تربیت شدة مكتبی است كه مبارزه با زشتیها و زشت سیرتان را در متن زندگی قرار میدهد. ایشان در زمینة زهد و پرهیز از زخارف و زیورهای دنیوی و تمسك به عبادت و بندگی و خدمت به بندگان حق تعالی لحظهای غفلت نورزیده، و لذائذ آخرتی را بر جرعة ناچیز لذت دنیا ترجیح میداد.
همجواری مستمرّ با مولای متقیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف تأثیرات شگرف خود را در روح بلند این مرجع تقلید بخشیده بود و لذا معتقد بود كه اساس و پایة رشد و تكامل روحانیت در معنویت نهفته است و ما باید از زندگی ائمّة اطهار (علیهم السلام) درس عملی بگیریم و زهد و ورع را پیشة خود سازیم.
آیت الله العظمی شیرازی (قدّس سرّه) در مورد روحانیونی كه افتخار اشتهار به شاگردی مكتب مقدّس و پرافتخار امام صادق (علیه السلام) و نوكری و سربازی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) را دارند، به سه اصل اهمیت فوق العاده میداد و معتقد بود كه روحانیت بیش از هر چیز باید به این اصول پایبند باشد:
۱- تقوی و ورع كه حاصل تزكیة نفس و خودسازی است.
۲- اهتمام أكید به اشتغال به امر تحصیل و تقویت بنیة علمی و جدّیت در این امر تا رسیدن به عالیترین مدارج كمال همراه با خلوص نیّت و قصد قربت.
۳- جهاد در راه خدا و ایستادن در برابر ستمگران و ظالمان و طاغوتان، چه اینكه مبارزه با بیدادگری و ظلم و ستم و وقوف در مقابل ظلم و تعدّی اعمّ از اینكه ظلم به احكام الهی باشد یا ظلم به فرد و جامعه، و برپایی عدل و قسط اساس ادیان الهی است و احكام مقدّسة شریعت تحقق نمییابد مگر به پاك نمودن زمین از لوث وجود ظالمین و جنایتكاران.
ایشان میفرمود: «اگر در هر مقطعی از تاریخ، فردی از علماء و بزرگان دین مانند شیخ انصاری (رحمة الله تعالی علیه) در زهد و دوری از زخارف پوچ دنیا میداشتیم، میتوانستیم در ترویج مبانی دینی و تثبیت عقاید مردم و پیوند بیشتر آنان با روحانیّت عملاً گامهای بسیار بلندتری برداریم و افسوس كه ما كمتر متوجه مسئولیت خطیر و رسالت عظیم خود میباشیم».
ایشان میفرمود: «یكی از امتیازات روحانیت آن است كه این قشر در جهت كسب مادّیات حركت نمینماید چرا كه اگر قرار باشد روحانیون نیز همانند دیگر اقشار جامعه در طریق كسب مادّیات و تقویت بنیة مالی و تجملات زندگی تلاش نمایند و دائم به فكر تأمین شئون زندگی خود باشند، پس چرا آنان را روحانی بنامند؟»
ولذا آن مرجع بزرگ خود عملاً حدّ اعلای زهد را در حیاتش دارا بود. هیچ وقت لباسی برتر از لباس معمولی طلاب متوسط حوزه به تن نمیكرد، هیچگاه اجازه نداد كه اطاق مسكونیش حتی فرش ماشینی داشته باشد، و زمانی كه اقامتگاه خود را به عنوان حسینیّه وقف نمود، تعدادی فرش ماشینی با نرخ رسمی به وسیلة اداره اوقاف تهیه و وقف حسینیّه شده بود، وقتی از ایشان اجازه خواستند كه با توجّه به سردی هوا دو قطعه فرش ماشینی در اتاق مسكونیتان پهن شود، فرموده بود: «میخواهید در این آخر عمر وضع زندگی مرا تغییر دهید و آن را اعیانی نمایید؟ سبحان الله ... ابداً اجازه نمیدهم».
ایشان در زمینة عبادت و تهجّد و پارسائی لبریز از عشق به خداوند و در راز و نیاز معبودش چون عاشقی شیدا عمل میكرد، در انجام عبادات مستحبه و دعا و زیارت مداومت فوق العاده داشت، حتی برای یك بار نماز شب را ترك ننمود.
گاهی دعای ابوحمزه را به همراه دیگر ادعیه در قنوت نماز وتر میخواند، در انجام نوافل یومیّه مراقبت دائم داشت، به نماز جعفر طیار (علیه السلام) و نمازهای شبهای متبرّكة قدر در ماه مبارك رمضان مداومت داشت.
آیت الله العظمی شیرازی (رحمة الله تعالی علیه) كه در هیچ مقطعی از دوران حیات و زندگی افتخار آفرینش دل به دنیا نبسته بود و كمترین علقه به حطام دنیا نداشت و پیوسته در این صدد بود كه تا آنجا كه خداوند متعال توفیق را رفیق گرداند خدمتی به جامعه بنماید، اعمّ از روحانیون حوزههای علمیّه و دیگر اقشار جامعه، در سه مقطع حیاتش آنجا كه در شیراز بود و زمانی كه در نجف اشرف اقامت داشت و آنجا كه مشهد مقدّس را به عنوان محل اقامت خود برگزید.
اضافه بر آثار علمی و بركات معنوی ارزندهای كه موجب اعتلای اسلام و مكتب مقدّس و پرافتخار اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و بالا بردن سطح و موقعیت روحانیت شیعه بود، آثار ظاهری در قالب صدقات جاریه و باقیات الصالحات در چهرههای گوناگون از خود باقی گذارد.
الف- خدمات عامّ المنفعه انجام شده در عراق:
۱- مدرسة علمیه آیت الله العظمی شیرازی – حوزه علمیه نجف اشرف
۲- مدرسة علمیه طاهریّه – حوزه علمیه نجف اشرف
۳- مدرسة ابتدائیه طاهریّه – نجف اشرف
۴- مسجد بزرگ معروف به مسجد طاهری – نجف اشرف
۵- كتابخانه عمومی آیت الله العظمی شیرازی – نجف اشرف
۶- منازل مسكونی جهت طلاب علوم دینی مهاجر در نجف اشرف
۷- حسینیّه آیت الله العظمی شیرازی – كوفه، منطقه آل بوحداری
۸- مسجد آیت الله العظمی شیرازی – كوفه، منطقه آل بوحداری
۹- مشاركت در تأسیس: مساجد، حسینیّهها، كتابخانههای عمومی، مدراس علمیّه و مراكز اسلامی در نقاط مختلف كشور عراق
ب- خدمات عامّ المنفعه انجام شده در ایران:
۱- تعمیر و بازسازی مدرسه علمیّه خان در شیراز (كه از قدیمیترین مدارس علمیه منطقه وسیع و گسترده فارس به شمار میآید) در سال ۱۳۴۷ هجری قمری.
۲- حسینیّه آیت الله العظمی شیرازی – مشهد مقدّس
۳- مدرسه علمیه امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) – مشهد مقدّس
۴- مركز درمانی آیت الله العظمی شیرازی (ره) – مشهد مقدّس
۵- بیمارستان آیت الله العظمی شیرازی (معروف به بیمارستان امّ البنین- علیها السلام) – مشهد مقدّس
۶- كتابخانه عمومی آیت الله العظمی شیرازی – مشهد مقدّس
۷- مجتمع خیری مسكونی آیت الله العظمی شیرازی – مشهد مقدّس
۸- مسجد حضرت ابا الفضل (علیه السلام) – مشهد مقدّس
۹- بازسازی كامل و تجدید بنای درمانگاه خیری حضرت خاتم الأنبیاء (صلّی الله علیه وآله وسلّم) – مشهد مقدّس
۱۰- درمانگاه حضرت رقیه (علیها السلام) – مشهد مقدّس
۱۱- همكاری و كمك به تأسیس تعداد زیادی از مساجد و حسینیّهها در سراسر كشور جمهوری اسلامی ایران
۱۲- همكاری و كمك به تأسیس تعداد زیادی مدارس علمیّه در شهرستانهای مختلف كشور
۱۳- احداث تعداد زیادی منازل مسكونی در شهرهایی كه در اثر بروز زلزله یا سیل ویران گردیده، همانند شهرستان طبس، قائن و خوزستان
آثار علمی، یكی دیگر از باقیات الصالحات آیةالله العظمی شیرازی (قدّس سرّه)
تألیفات آیةالله العظمی شیرازی (ره):
الف: آثار به طبع رسیده:
۱- عمدة الوسائل فی الحاشیة علی الرسائل – ۳ جلد. (اصول فقه استدلالی شیعه/ حاشیه بر کتاب "رسائل" شیخ انصاری -ره)
۲- كتاب القضاء – ۲ جلد. (فقه استدلالی)
۳- رسائل فقهیه. (فقه استدلالی)
۴- رفع الحاجب فی الأجرة علی الواجب. (فقه استدلالی)
۵- الدّرر البیض فی منجّزات المریض. (فقه استدلالی)
۶- إزاحة الشبهات فی الشك فی الركعات. (فقه استدلالی)
۷- إزاحة الشبهة فی حكم الآفاق المتّحدة والمختلفة. (فقه استدلالی)
۸- التحفة الكاظمیة فی حكم قتل الحیوانات بالآلات الكهربائیّة. (فقه استدلالی)
۹- الرسالة الرجبیة فی حكم النظر إلی النساء الأجنبیّة. (فقه استدلالی)
۱۰- الرسالة الربیعیّة فی تصحیح النیابة العبادیّة. (فقه استدلالی)
۱۱- الرسالة الرجوعیّة فی حكم المطلّقة الرجعیّة. (فقه استدلالی)
۱۲- الحاشیة علی العروة الوثقی. (حاشیه فتوائی بر کتاب "العروة الوثقی" آيةالله العظمی سید کاظم یزدی –ره)
۱۳- الإحتجاجات العشرة مع علماء العامّة. (کلامی)
۱۴- الإمامة والشیعة. (کلامی)
۱۵- مناظرات دهگانه. (کلامی)
۱۶- امامت از دیدگاه اسلام. (کلامی)
۱۷- پوشش زن از دیدگاه اسلام (فقهی)
۱۸- ذخیرة الصالحین (رساله فتوائی به زبان عربی)
۱۹- توضیح المسائل (به زبان های فارسی و اردو)
۲۰- مختصر المسائل الشرعیة. (رساله فتوائی به زبان عربی)
۲۱- زبدة الأحكام. (رساله فتوائی به زبان عربی)
۲۲- مناسك حج به زبانهای: فارسی، عربی، اردو و انگلیسی.
۲۳- أنیس المقلّدین (اوّلین رساله عملیّه معظّم له به زبان فارسی كه در سال ۱۳۲۵ هـ. ش چاپ گردید و در اختیار مؤمنین قرار گرفت.)
ب: آثاری كه هنوز به طبع نرسیده است:
۱- كتاب الزكاة – ۲ جلد.
۲- كتاب الطهارة.
۳- كتاب الصلاة.
۴- تعلیقة علی كفایة الأصول.
۵- تعلیقة علی كتاب المكاسب.
۶- غایة المنیة فی معرفة الوقت والقبلة.
۷- رسالة في التقية
ج: تقریرات درس خارج فقه و اصول آیةالله العظمی شیرازی (قدّس سرّه)
۱- تنقیح الأصول / ۴ جلد / به قلم آيةالله حاج شیخ علی ارومیان
۲- كتاب الصوم / ۲ جلد / به قلم آيةالله حاج شیخ علی ارومیان
۳- محاضرات فی الحجّ / به قلم آيةالله حاج سیّد محمّدعلی شیرازی
۴- رسالة فی الترتب / به قلم حجّةالإسلام والمسلمین حاج شیخ علی اكبر وحیدی همدانی
۵- كتاب الخمس / ۲ جلد / به قلم حجّةالإسلام والمسلمین حاج شیخ علی اكبر وحیدی همدانی
۶- القطرة فی زكاة الفطرة / به قلم حجّةالإسلام والمسلمین شیخ علی محمّدی مازندرانی
۷- كتاب الحج / به قلم حجّةالإسلام والمسلمین حاج شیخ محمّدتقی طبسی
پرواز به سوی معبود
و سرانجام آن فقیه عالیمقام و مرجع عالیقدر، مجاهد نستوه و عالم ربّانی، اسطورة زهد و تقوی و شخصیت بزرگواری كه حدود یك قرن وجود مباركش منشأ خیر و درخشندگی بود، در ساعت ۱۱:۳۰ شب پنجشنبه مصادف با شب اوّل محرّم آغاز سال ۱۴۰۵ هجری قمری برابر ۵ مهرماه ۱۳۶۳ شمسی دعوت حقّ را لبّیك گفت و دیدار معبودش را با جان و دل پذیرا شد و به مصداق آیة شریفة «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي» روح پاكش به سوی معشوقش شتافت و در جوار رحمت حق تعالی قرار گرفت.
خبر رحلت
خبر رحلت این مرجع عظیم الشأن جهان تشیّع در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه نیمه اوّل محرّم الحرام از صدای جمهوری اسلامی ایران به گوش ملّت ایران رسید، و رادیو برنامه خبری ساعت ۷ صبح را با تلاوت آیه شریفه «إنّا لله وإنّا إلیه راجعون» و سپس با پخش خبر رحلت ناگهانی ایشان، آغاز نمود و به دنبال آن از سوی خبرگزاریها این خبر به سراسر جهان مخابره شد.
پیام رهبر كبیر انقلاب و دیگر مراجع تقلید
پس از اعلام خبر رحلت آن مرجع بزرگوار در آن ساعات اولیّه صبح كه به یكباره ملت مسلمان ایران و دیگر ملل مسلمان را غرق در ماتم و اندوه ساخت، پیام مهمّ رهبر معظّم انقلاب امام خمینی (قدّس سرّه) از رادیو قرائت گردید، و امام بزرگوار طی این پیام ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولیّ عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثُلْمهای بزرگ بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند كه این ضایعه جبران ناپذیر است.
متعاقب آن، پیامهای حضرات آیات عظام مراجع معظم تقلید قم، ریاست محترم جمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، نخست وزیر، و دیگر مقامات کشوری، شورای عالی قضائی، جامعه مدرّسان حوزه علمیّه، جامعه روحانیّت مبارز تهران، دبیرخانه مركزی أئمة جمعه، أئمه جمعه شهرستانها، علماء و مدرّسان بلاد به وسیله صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامههای كشور منتشر گردید.
تشییع پیكر پاك
از ساعات اوّلیه صبح جمعه دهها هزار تن از مردم مسلمان مشهد مقدّس و همچنین مردم دیگر شهرهای كشور كه به منظور شركت در مراسم تشییع به مشهد مقدّس آمده بودند به سوی بیت آن فقید سعید روی آورده تا آنجا كه خیابانهای اطراف مملوّ از جمعیت شده و راه عبور و مرور بر مردم بسته شد.
در ساعت ۹ صبح پیكر پاك و مطهّر آن فقید سعید بر دوش دهها هزار نفر به سوی حرم مطهّر حضرت علیّ بن موسی الرضا (ع) حمل گردید و مراسم نماز میّت بر پیكر پاك آن مرجع فقید با حضور نمایندگان امام امت و مراجع معظّم تقلید قم، و صدها تن از علمای اعلام بلاد مختلف و مشهد مقدّس و انبوه جمعیت مردم شریف مشهد برگزار گردید، همچنانكه مراسم زیارت مرقد مطهّر حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) به نحو باشكوهی صورت گرفت.
سرانجام پیكر پاك آیت الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی (قدّس سرّه) در ساعت ۱۱:۳۰ روز جمعه ۲/محرّم الحرام/۱۴۰۵ هـ. ق برابر ششم مهرماه ۱۳۶۳ هـ. ق در جوار مرقد مطهّر ثامن الأئمّه (علیه السلام) در كنار مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره) برای همیشه در جایگاه ابدی آرام گرفت.
تهیه و تنظیم:
بخش فرهنگی مؤسسه علمی و خیری امام امیرالمؤمنین(ع)
وابسته به دفتر آيةالله حاج سید محمدعلی شیرازی