تردیدی در اصل وقوع کودتا در ترکیه وجود ندارد؛ اما آنچه اذهان را عمیق به خود متوجه کرده، ماهیت یک چنین پدیده ای در ترکیه است و اینکه چگونه یک چنین سناریویی در شرایط حساس کنونی ترکیه و منطقه، روی صحنه نمایش می رود.
حرف و استدلال و دیالوگ در زمینه بسیار است و هر کس چیزی می گوید که در ذهن و مخیله اش می گذرد و هر فرد با داشته های ذهنی و معلوماتی خویش اوضاع کنونی ترکیه را به تحلیل و واکاوی می گیرد؛ اما اصل حرف چیست و به تعبیر رساتر پشت پرده این کودتای مبهم و گنگ چه واقعیتی حضور دارد؛ دو نظر بیش از دیگران جلب توجه و تامل می کند:
۱- این کودتا توسط نیروهای جریان گولن در بدنه ارتش سازماندهی شده است. این کودتا پس از آن رخ داد که هفته گذشته برای اولین بار عملیاتهای امنیتی علیه شاخه نظامی این جریان انجام شد. در دو سال گذشته هیچ هفتهای بدون عملیات علیه نیروهای این جریان در ساختار قضایی و اطلاعاتی ترکیه وجود نداشته است و صدها نفر به جرم همکاری با جریانی زیرزمینی در درون دولت دستگیر شده بودند. اما برای نخستین بار در هفته گذشته تعدادی از افسران ارتش تحت بازداشت قرار گرفتند. این عملیات جریان را متوجه جدیت دولت در برخورد با خود کرد و جریان را بر آن داشت تا با پیش چشم گرفتن تمام ریسکهای پیروزی یا شکست کودتای خود دست به کار شود. در واقع جریان نظامی گولن متوجه شده است که با کودتا یا بدون کودتا در هر حال سرکوب و ریشه کن خواهد شد. بنابراین طی یک اقدام متهورانه دست به کودتای این شب زدند. اگر در نظر داشته باشیم که تا چند روز دیگر شورای عالی نظامی در ستاد کل نیروهای مسلح قرار بود که تشکیل شود و در این شورا با توجه به تحرکات هفته گذشته بی شک علیه جریان کشف شده گولن در ارتش تصمیماتی قرار بود که اتخاذ شود.
جریان گولن در ارتش در شکل یک هسته مخفیانه با نام "کمیته صلح در جهان" در حال مدیریت اوضاع بود که بر اساس نظریه اول در مورد این کودتا توسط این هسته طراحی، مدیریت و اجرا شده است. مشکل اصلی این هسته پایین بودن درجات نظامی این افراد از سطح عالی ژنرالی بود که با توجه به این مساله بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی معتقد بودند که در کوتاه مدت امکان کودتای فراگیر توسط گولنیها در ارتش وجود ندارد و آنها در بدترین حالت میتوانند خرابکاری انجام دهند. افرادی که این اقدامات را یک کودتای واقعی اما ناموفق – تا این مرحله – میدانند اقدام بسیار ماهرانه رسانهای و روانی این گروه را دلیلی بر مدعای خود میدانند. تیم کودتا کننده در اولین اقدام تلویزیون دولتی را تسخیر کرده و از این طریق با ایجاد رعب در کشور وارد فاز مدیریت صحنه رد کشور شده است. در ادامه با در دست گرفتن ساختمانهای مدیریت شبکههای خصوصی و پخش ماهوارهای شبکههای بخش قابل توجهی از کشور ار از مشاهده تلویزون محروم کرده و اینترنت را نیز قطع کرده است.
از سوی دیگر وقتی در نظر داشته باشیم که ژاندارمری شاخه دوم این کودتا در کل کشور آماده اجرای امر بوده است و نقطه مزیت این نیرو گستردگی آن در سراسر کشور و تسلط بر تمام جادههای بین شهرهای کشور میتوان این فرضیه را تقویت کرد.
۲- دومین فرضیه بر آن است که این کودتا تنها یک تئاتر سخت و سنگین از سوی اردوغان بوده است تا با استفاده از شرایط بحرانی ایجاد شده دست به تضعیف ارتش زده و امکان کودتاهای جدیای که میتوانست در آینده گریبانگیر او شود را از بین ببرد.
این طیف اصلیترین موید این نظریه را فراهم شدن امکان قدرت نمایی بیشتر برای اردوغان به عنوان یک رهبر وحدت بخش و بسیجگر اقشار مختلف مردم میدانند و معتقدند که درخشانتر شدن چهره اردوغان در این مساله به عنوان یک قهرمان ملی نشان می دهد که همه ماجرا تحت نظرات او بوده است و این تنها یک بازی کثیف است.
از نظر برخی از آگاهان، اگرچه تنها گذر زمان و بررسی سوانح آینده نشان خواهد داد که چه دستهایی در پشت پرده این حادثه وجود داشته است اما با در نظر داشتن تجربه حوادث پارک گزی که اکنون پس از دو سال اسناد حمایت بنیاد سوروس از آن در دست است و می توان آن را یک کودتای رنگی علیه اردوغان ارزیابی کرد؛ صرفِ فراهم شدن امکان خودنمایی برای اردوغان را در مورد اهداف طراحی آن مساله نمی توان کافی دانست. در واقع اگرچه در صورت موفقیت اردوغان و حزب حاکم توان اردوغان بیشتر از پیش خواهد شد اما میزان هزینه ای که اردوغان در قبال این مساله متحمل شده است بسیار بالا است. از سوی دیگر در ماه های اخیر اردوغان با طیف های مختلف ارتش وارد مراوده شده و نظر مساعد آنها برای همراهی با خود در مسایل مختلف کشور ار فراهم آورده بود و در میان مدت امکان وقوع کودتا علیه او ممتنع بود.
اما با همه ی اینها و با احترام به آرا و نظریات آگاهان، به نظر می رسد تئوری ساختگی بودن کودتای اخیر در ترکیه بر سایر نظریه ها می چربد و هزینه هایی هم که از آنها به سنگینی یاد شده، در بسیاری از مواقع به آسانی از سوی طالبان قدرت و ریاست پرداخت شده و در آینده نیز خواهد شد و در واقع آن هدفی که مورد نظر امثال اردوغان هست، به مراتب مهم تر و حیاتی تر و سودمند تر از هزینه هایی است که از سوی آنان پرداخت می شود.