"افشاگریهای سرویس اطلاع رسانی ارتش انگلیس نشان داد: امریکا از طریق آژانس اطلاعات مرکزیاش همچنان هزاران تُن تسلیحات اضافی به القاعده و دیگر گروههای شورشی در سوریه ارسال میکند.
به نقل از وب سایت خبری "زیرو هج"، سرویس اطلاع رسانی ارتش انگلیس موسوم به "گروه اطلاعات جینز" درخواست انتقال این محمولهها را در وب سایت دولتی “Fed Bizops.gov” امریکا کشف کرد.
گروه اطلاعات جینز فاش کرد: وب سایت FBO در ماههای اخیر دو درخواست منتشر کرده و در آنها به دنبال شرکتهای حمل و نقل برای ارسال مواد منفجره از شرق اروپا به بندر "عقبه" اردن از طرف فرماندهی نقل وانتقالات نظامی نیروی دریایی امریکا بوده است.
محموله ذکر شده در این سند شامل تفنگهای کلاشنیکف، مسلسلهای PKM، مسلسلهای سنگین DShk، راکت اندازهای RPG-۷ و سیستمهای تسلیحات هدایت شونده ضد تانک ۹K۱۱۱M Faktoria بوده است.
میلیونها تفنگ، مسلسل، خمپاره، هزاران تسلیحات جدید سبک و سنگین و صدها موشک ضد تانک جدید توسط آمریکا ارسال شده است. ترکیه و اردن از سلاحهای ساخت شوروی استفاده نمیکنند. این سلاحها به سوریه میروند و همانطور که سالها از سوی منابع مستقل مختلف گزارش شده، نیمی از این سلاحها مستقیما به دست القاعده میرسد."
ایجاد بحران و مدیریت آن، یکی از اصول پذیرفته شده در دکترین سیاست خارجی قدرتهای استعماری به خصوص ایالات متحده امریکا است. سیستم غیر انسانی حاکم بر دولتها و حکومتهای سلطه محور، ایجاب می کند تا این قدرتها هر از گاهی و طبق اقتضائات منافع نامشروع خویش، در هر نقطه ای از جهان که صلاح بدانند، اقدام به ساخت و ایجاد بحرانهای امنیتی و اقتصادی کنند.
بحرانهای دست ساز ایجاد شده به وسیله قدرت های زورگو و سلطه طلب در نیمه دوم قرن ۲۰، و دهه اول قرن ۲۱ از داغی و گستردگی خاصی حکایت دارد. در تقریباً میان نیمه دوم و سالهای آغازین نیمه نخست قرون ۲۰ و ۲۱ میلادی بود که همزمان با خیزش ملتها در کشورهای عربی و افریقایی، استعمار غرب و در راس همه دولت ایالات متحده امریکا، دست بکار شد و در برخی از کشورهای مذکور به ایجاد و مدیریت بحران و در برخی دیگر به مدیریت بحرانهای بوجود آمده، مبادرت ورزید.
بیداری اسلامی که عنوان دقیق و برحقی بود که می شد بر این خیزشها و قیامهای مردمی نهاد و آن را در لیست دین خواهی و افتخارات ملل مسلمان قرار داد، با تاسف که به وسیله تلاشهای مذبوحانه و دخالت جویانه دولت وقت امریکا، به سود منافع نامشروع استعمار غرب مصادره شد.
در هر حال مقامات امریکایی و با کمک دول اروپایی و عربی، با دخالت مستقیم در کشورهایی چون مصر، لیبیا، تونس، عراق، افغانستان و سوریه، بعضاً با ایجاد بحران و مدیریت آن و در برخی دیگر با مدیریت بحران بوجود آمده، وارد میدان شدند و در همه نیز تمام سعی خویش را کردند تا با مدیریت اهریمنی بحران، اوضاع را به سود منافع استعماری خویش سمت و جهت دهند.
در حال حاضر نیز غرب و در راس آن ایالات متحده امریکا با سماجت غریبی نسبت به دکترین ایجاد و ادامه و به دنبال آن، مدیریت بحران در کشورهای مختلف جهان، تلاش می کند و در این میان، خاور میانه و کشورهای موجود در این منطقه راهبردی از اهمیت ویژه ای برای امریکا و متحدان اروپایی آن بر خوردار است.
سوریه کشوری است که اگر چه مردم آن با هر دین و مذهب و گرایشی، سالهای سال در کنار همدیگر زندگی معقول و توام با آرامش و آسایشی داشتند و با خوشبینی ای که نسبت به دولت خود داشتند، هیچگاه در معرض حادثه بهار عربی و خیزشهای مردمی قرار نگرفت؛ اما وقوع بیداری اسلامی در کشورهای پیرامون آن، تعدادی از دولتهای عربی رقیب دولت سوریه را جهت سوء استفاده از اوضاع پیش آمده، تحریک و تشجیع کرد تا در تبانی و هماهنگی با قدرتهای استعماری غرب به خصوص امریکا، برای سرنگونی دولت سوریه، نقشه ریخته و با این هدف، سیلی عظیم و ویرانگری متشکل از صدها گروه تروریستی و افراطی را وارد این کشور کنند.
امریکا و متحدان غربی و عربی آن و به اضافه دولت ترکیه، چهار سال تمام با همه ی نیرو و توان نظامی و تدارکاتی و نیز معنوی، در پشت سر ارتش آزاد و سایر گروههای تروریستی درگیر در جنگ سوریه قرار گرفتند و با شعار کمک به مردم سوریه و برقراری دموکراسی در آن کشور، شب و روز دولت و مردم سوریه مورد حمله و هجوم های بی رحمانه و وحشیانه قرار دادند.
سوریه کشوری است که می توان گفت دولت امریکا و متحدان و ودوستان اروپایی و عرب و ترک آن، هم در ایجاد بحران در آن نقش اساسی و تعیین کننده داشتند و دارند و هم در ادامه بحران و مدیریت آن تا زمان کنونی و پس از این هم صاحب سهم و نقش خواهند بود.
گروههای تروریستی فعال در سوریه نیز به عنوان بازوی اجرایی امریکا و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب، سرگرم خدمت صادقانه به استعمار فرتوت غرب اند و امریکا به وسیله همین گروههای تروریستی فعال در سوریه و عراق و یمن و لیبیا و افغانستان و...، بحرانهای عمیق و نگران کننده در منطقه را ایجاد، حفظ و مدیریت می کند؛ پس طبیعی و منطقی خواهد بود تا در هر شرایطی به گونه پنهان و گاهاً آشکار از این گروههای ضد بشری حمایت کند و با ارسال سلاح به جبهه آنان، در واقع بازوان خویش را تقویت کند و در قالب یاری آنان به خویش کمک کند.
به نقل از وب سایت خبری "زیرو هج"، سرویس اطلاع رسانی ارتش انگلیس موسوم به "گروه اطلاعات جینز" درخواست انتقال این محمولهها را در وب سایت دولتی “Fed Bizops.gov” امریکا کشف کرد.
گروه اطلاعات جینز فاش کرد: وب سایت FBO در ماههای اخیر دو درخواست منتشر کرده و در آنها به دنبال شرکتهای حمل و نقل برای ارسال مواد منفجره از شرق اروپا به بندر "عقبه" اردن از طرف فرماندهی نقل وانتقالات نظامی نیروی دریایی امریکا بوده است.
محموله ذکر شده در این سند شامل تفنگهای کلاشنیکف، مسلسلهای PKM، مسلسلهای سنگین DShk، راکت اندازهای RPG-۷ و سیستمهای تسلیحات هدایت شونده ضد تانک ۹K۱۱۱M Faktoria بوده است.
میلیونها تفنگ، مسلسل، خمپاره، هزاران تسلیحات جدید سبک و سنگین و صدها موشک ضد تانک جدید توسط آمریکا ارسال شده است. ترکیه و اردن از سلاحهای ساخت شوروی استفاده نمیکنند. این سلاحها به سوریه میروند و همانطور که سالها از سوی منابع مستقل مختلف گزارش شده، نیمی از این سلاحها مستقیما به دست القاعده میرسد."
ایجاد بحران و مدیریت آن، یکی از اصول پذیرفته شده در دکترین سیاست خارجی قدرتهای استعماری به خصوص ایالات متحده امریکا است. سیستم غیر انسانی حاکم بر دولتها و حکومتهای سلطه محور، ایجاب می کند تا این قدرتها هر از گاهی و طبق اقتضائات منافع نامشروع خویش، در هر نقطه ای از جهان که صلاح بدانند، اقدام به ساخت و ایجاد بحرانهای امنیتی و اقتصادی کنند.
بحرانهای دست ساز ایجاد شده به وسیله قدرت های زورگو و سلطه طلب در نیمه دوم قرن ۲۰، و دهه اول قرن ۲۱ از داغی و گستردگی خاصی حکایت دارد. در تقریباً میان نیمه دوم و سالهای آغازین نیمه نخست قرون ۲۰ و ۲۱ میلادی بود که همزمان با خیزش ملتها در کشورهای عربی و افریقایی، استعمار غرب و در راس همه دولت ایالات متحده امریکا، دست بکار شد و در برخی از کشورهای مذکور به ایجاد و مدیریت بحران و در برخی دیگر به مدیریت بحرانهای بوجود آمده، مبادرت ورزید.
بیداری اسلامی که عنوان دقیق و برحقی بود که می شد بر این خیزشها و قیامهای مردمی نهاد و آن را در لیست دین خواهی و افتخارات ملل مسلمان قرار داد، با تاسف که به وسیله تلاشهای مذبوحانه و دخالت جویانه دولت وقت امریکا، به سود منافع نامشروع استعمار غرب مصادره شد.
در هر حال مقامات امریکایی و با کمک دول اروپایی و عربی، با دخالت مستقیم در کشورهایی چون مصر، لیبیا، تونس، عراق، افغانستان و سوریه، بعضاً با ایجاد بحران و مدیریت آن و در برخی دیگر با مدیریت بحران بوجود آمده، وارد میدان شدند و در همه نیز تمام سعی خویش را کردند تا با مدیریت اهریمنی بحران، اوضاع را به سود منافع استعماری خویش سمت و جهت دهند.
در حال حاضر نیز غرب و در راس آن ایالات متحده امریکا با سماجت غریبی نسبت به دکترین ایجاد و ادامه و به دنبال آن، مدیریت بحران در کشورهای مختلف جهان، تلاش می کند و در این میان، خاور میانه و کشورهای موجود در این منطقه راهبردی از اهمیت ویژه ای برای امریکا و متحدان اروپایی آن بر خوردار است.
سوریه کشوری است که اگر چه مردم آن با هر دین و مذهب و گرایشی، سالهای سال در کنار همدیگر زندگی معقول و توام با آرامش و آسایشی داشتند و با خوشبینی ای که نسبت به دولت خود داشتند، هیچگاه در معرض حادثه بهار عربی و خیزشهای مردمی قرار نگرفت؛ اما وقوع بیداری اسلامی در کشورهای پیرامون آن، تعدادی از دولتهای عربی رقیب دولت سوریه را جهت سوء استفاده از اوضاع پیش آمده، تحریک و تشجیع کرد تا در تبانی و هماهنگی با قدرتهای استعماری غرب به خصوص امریکا، برای سرنگونی دولت سوریه، نقشه ریخته و با این هدف، سیلی عظیم و ویرانگری متشکل از صدها گروه تروریستی و افراطی را وارد این کشور کنند.
امریکا و متحدان غربی و عربی آن و به اضافه دولت ترکیه، چهار سال تمام با همه ی نیرو و توان نظامی و تدارکاتی و نیز معنوی، در پشت سر ارتش آزاد و سایر گروههای تروریستی درگیر در جنگ سوریه قرار گرفتند و با شعار کمک به مردم سوریه و برقراری دموکراسی در آن کشور، شب و روز دولت و مردم سوریه مورد حمله و هجوم های بی رحمانه و وحشیانه قرار دادند.
سوریه کشوری است که می توان گفت دولت امریکا و متحدان و ودوستان اروپایی و عرب و ترک آن، هم در ایجاد بحران در آن نقش اساسی و تعیین کننده داشتند و دارند و هم در ادامه بحران و مدیریت آن تا زمان کنونی و پس از این هم صاحب سهم و نقش خواهند بود.
گروههای تروریستی فعال در سوریه نیز به عنوان بازوی اجرایی امریکا و رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب، سرگرم خدمت صادقانه به استعمار فرتوت غرب اند و امریکا به وسیله همین گروههای تروریستی فعال در سوریه و عراق و یمن و لیبیا و افغانستان و...، بحرانهای عمیق و نگران کننده در منطقه را ایجاد، حفظ و مدیریت می کند؛ پس طبیعی و منطقی خواهد بود تا در هر شرایطی به گونه پنهان و گاهاً آشکار از این گروههای ضد بشری حمایت کند و با ارسال سلاح به جبهه آنان، در واقع بازوان خویش را تقویت کند و در قالب یاری آنان به خویش کمک کند.