محمدجواد ظریف؛ وزیر امور خارجه ایران در همایش هفتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل گفت: در بررسی هفتادمین سالگرد باید عملکرد سازمان ملل در جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح در قالب آرمانگرایی واقع بینانه بررسی شود.
ظریف با اشاره به قطعنامه های ضد ایرانی که اخیراً و به بهانه حقوق بشر تصویب شد، گفت: دو قطعنامه ای که دیروز در سازمان ملل تصویب شدند، جزو طنزهای تاریخ بودند.
وی افزود: اما هدف من در اینجا بحث درباره این است که پس از ۷۰ سال چه انتظاری باید از سازمان ملل داشته باشیم.
ظریف گفت کشورهایی که نه از قانون اساسی و نه از انتخابات خبر دارند از انتخابات آزاد در سوریه صحبت می کنند. کسانی که داعش را پرورده اند نسبت به کسانی که با داعش مبارزه می کنند خرده می گیرند و متأسفانه به دلیل برخی ملاحظات رأی هم می آورند... اینها نگرانی های عمده ای است که در برخورد با ملل متحد و در رسیدگی به سازوکارهای ملل متحد باید مورد توجه قرار گیرد.
منتقدان نیز با بخش عمده نظرات و ملاحظات وزیر امور خارجه ایران در مورد سازمان ملل و نقش آن در تامین صلح و امنیت بین المللی، حقوق بشر و مسایل دیگر، موافق اند.
به باور آنها سازمان ملل جایگاه و اعتبار قابل اعتنای خود در مجامع بین المللی را از دست داده و به ابزاری برای اعمال سلطه و اراده قدرت های مسلط بر آن تبدیل شده است.
به عنوان نمونه این سازمان، در اموری که مستقیما با منافع و اهداف قدرت های سلطه گر و رژيم های حامی آن در منطقه، در تضاد قرار داشته باشد، سکوت و تماشا پیشه می کند و صرفا به سازمانی بشردوستانه و برای ارائه کمک های اولیه به غیر نظامیان تبدیل می شود و نقش اصلی خود به عنوان حامی و ناظر بر قواعد مرتبط با صلح و امنیت بین المللی، حق حاکمیت کشورهای مستقل، حقوق مسلم هریک از اعضای این سازمان و... را فراموش می کند.
به عنوان مثال، سازمان ملل در برخورد با انقلاب های عربی و در آزمون دو گزینه ای "دستگاه حاکم و موجهای انقلابی میادین اصلی پایتخت های عربی"، دچار تناقضات آشکاری شد. در یمن، بحرین و حتی مصر، سازمان ملل نتوانست موضع خود در قبال صدای رسای انقلابیون را روشن سازد. این سازمان تا همین اواخر در این بحرانها همانند قدرتهای بزرگی مثل امریکا که رژیمهای مورد حمایت آن، یکی پس از دیگری با خطر سقوط مواجه میشدند نظارهگر باقی ماند و حتی نقش انساندوستانه اش را نیز فراموش کرد.
دخالت مستقیم ارتش سعودی در بحرین و کشتار و سرکوب بیرویه انقلابیون، امریکا و سازمان ملل را به سکوتی سرد و توجیهناپذیر واداشت و حتی سازمان های مدعی تامین حقوق بشر وابسته به سازمان ملل نیز بر جنایت های آل خلیفه چشم پوشی کردند.
در مورد انقلاب یمن نیز موضعی همسو با قدرتهای بزرگ گرفت و تا اکنون از حقوق مسلم انقلابیون در برابر رژیم سعودی و همدستانش حمایت نمی کند.
در لیبی، سازمان ملل بیشتر بلندگوی ناتو و امریکا برای توجیه مداخله نظامی آنها قرار گرفت و در خدمت توجیه اغراض پشت پرده اشغال لیبی و مصادره انقلاب مردمی آن کشور از سوی غرب درآمد و بر سوابق روشن همکاری های سیاسی، امنیتی و استخباراتی قدرت های غربی با رژیم نامشروع قذافی تا پیش از شکل گیری انقلاب مردمی آن کشور، یکسره چشم پوشی کرد.
در مورد انقلاب مصر نیز این سازمان پا به پای قدرت های بزرگ، با وسواس، تحولات مربوط به این کشور را دنبال کرد و تا پایان بازی جنرالان، از همراهی با انقلابیون و اظهار نظر در مورد ماهیت انقلاب خودداری کرد.
در این میان، اسراییل و جنایت هایی که این رژیم انجام می دهد همچنان خط سرخ مواضع این سازمان به اصطلاح بیطرف جهانی است. قطعنامه های این سازمان یا اینکه پشتوانه اجرایی ندارند و یا اینکه اگر با اندکی ضمانت اجرا و پشتوانه اجرایی همراه باشند از سوی قدرت های بزرگ وتو می شوند و در نطفه خفه می گردند.
در مورد سوریه اما از همان ابتدا این سازمان، برخلاف موارد مشابه پیشگفته، رسما و مستقیما وارد عمل شد و فرستاده های این سازمان بیشتر به عنوان تریبون هایی ارزان در خدمت قدرت های بزرگ غربی و مخالفان حکومت اسد قرار گرفتند.
مواضع مقامهای سازمان ملل بیشتر رویکردهای سیاسی و نظامی غرب در مورد بحران سوریه را انعکاس می دهد تا یک سازمان بیطرف بین المللی که سوریه نیز عضو آن محسوب می شود.
در باره ایران، قطعنامه ها و گزارش های حقوق بشری این سازمان که بر پایه اطلاعات رسانه هایی مانند بی بی سی و سی ان ان و العربیه و الجزیره تحت تاثیر قدرت های غربی و رژيم های عربی و اسراییل تهیه می شود، به قول وزیر خارجه ایران، از طنزهای تاریخ است.
بنابراین، سازمان ملل متحد اسم بی مسمایی است که بیشتر در کار حفظ و استمرار بقای خویش است؛ تا جستجوی راهکارهای مفید و موثر و بی طرفانه برای حل بحران ها و بن بست های جهانی.
ظریف با اشاره به قطعنامه های ضد ایرانی که اخیراً و به بهانه حقوق بشر تصویب شد، گفت: دو قطعنامه ای که دیروز در سازمان ملل تصویب شدند، جزو طنزهای تاریخ بودند.
وی افزود: اما هدف من در اینجا بحث درباره این است که پس از ۷۰ سال چه انتظاری باید از سازمان ملل داشته باشیم.
ظریف گفت کشورهایی که نه از قانون اساسی و نه از انتخابات خبر دارند از انتخابات آزاد در سوریه صحبت می کنند. کسانی که داعش را پرورده اند نسبت به کسانی که با داعش مبارزه می کنند خرده می گیرند و متأسفانه به دلیل برخی ملاحظات رأی هم می آورند... اینها نگرانی های عمده ای است که در برخورد با ملل متحد و در رسیدگی به سازوکارهای ملل متحد باید مورد توجه قرار گیرد.
منتقدان نیز با بخش عمده نظرات و ملاحظات وزیر امور خارجه ایران در مورد سازمان ملل و نقش آن در تامین صلح و امنیت بین المللی، حقوق بشر و مسایل دیگر، موافق اند.
به باور آنها سازمان ملل جایگاه و اعتبار قابل اعتنای خود در مجامع بین المللی را از دست داده و به ابزاری برای اعمال سلطه و اراده قدرت های مسلط بر آن تبدیل شده است.
به عنوان نمونه این سازمان، در اموری که مستقیما با منافع و اهداف قدرت های سلطه گر و رژيم های حامی آن در منطقه، در تضاد قرار داشته باشد، سکوت و تماشا پیشه می کند و صرفا به سازمانی بشردوستانه و برای ارائه کمک های اولیه به غیر نظامیان تبدیل می شود و نقش اصلی خود به عنوان حامی و ناظر بر قواعد مرتبط با صلح و امنیت بین المللی، حق حاکمیت کشورهای مستقل، حقوق مسلم هریک از اعضای این سازمان و... را فراموش می کند.
به عنوان مثال، سازمان ملل در برخورد با انقلاب های عربی و در آزمون دو گزینه ای "دستگاه حاکم و موجهای انقلابی میادین اصلی پایتخت های عربی"، دچار تناقضات آشکاری شد. در یمن، بحرین و حتی مصر، سازمان ملل نتوانست موضع خود در قبال صدای رسای انقلابیون را روشن سازد. این سازمان تا همین اواخر در این بحرانها همانند قدرتهای بزرگی مثل امریکا که رژیمهای مورد حمایت آن، یکی پس از دیگری با خطر سقوط مواجه میشدند نظارهگر باقی ماند و حتی نقش انساندوستانه اش را نیز فراموش کرد.
دخالت مستقیم ارتش سعودی در بحرین و کشتار و سرکوب بیرویه انقلابیون، امریکا و سازمان ملل را به سکوتی سرد و توجیهناپذیر واداشت و حتی سازمان های مدعی تامین حقوق بشر وابسته به سازمان ملل نیز بر جنایت های آل خلیفه چشم پوشی کردند.
در مورد انقلاب یمن نیز موضعی همسو با قدرتهای بزرگ گرفت و تا اکنون از حقوق مسلم انقلابیون در برابر رژیم سعودی و همدستانش حمایت نمی کند.
در لیبی، سازمان ملل بیشتر بلندگوی ناتو و امریکا برای توجیه مداخله نظامی آنها قرار گرفت و در خدمت توجیه اغراض پشت پرده اشغال لیبی و مصادره انقلاب مردمی آن کشور از سوی غرب درآمد و بر سوابق روشن همکاری های سیاسی، امنیتی و استخباراتی قدرت های غربی با رژیم نامشروع قذافی تا پیش از شکل گیری انقلاب مردمی آن کشور، یکسره چشم پوشی کرد.
در مورد انقلاب مصر نیز این سازمان پا به پای قدرت های بزرگ، با وسواس، تحولات مربوط به این کشور را دنبال کرد و تا پایان بازی جنرالان، از همراهی با انقلابیون و اظهار نظر در مورد ماهیت انقلاب خودداری کرد.
در این میان، اسراییل و جنایت هایی که این رژیم انجام می دهد همچنان خط سرخ مواضع این سازمان به اصطلاح بیطرف جهانی است. قطعنامه های این سازمان یا اینکه پشتوانه اجرایی ندارند و یا اینکه اگر با اندکی ضمانت اجرا و پشتوانه اجرایی همراه باشند از سوی قدرت های بزرگ وتو می شوند و در نطفه خفه می گردند.
در مورد سوریه اما از همان ابتدا این سازمان، برخلاف موارد مشابه پیشگفته، رسما و مستقیما وارد عمل شد و فرستاده های این سازمان بیشتر به عنوان تریبون هایی ارزان در خدمت قدرت های بزرگ غربی و مخالفان حکومت اسد قرار گرفتند.
مواضع مقامهای سازمان ملل بیشتر رویکردهای سیاسی و نظامی غرب در مورد بحران سوریه را انعکاس می دهد تا یک سازمان بیطرف بین المللی که سوریه نیز عضو آن محسوب می شود.
در باره ایران، قطعنامه ها و گزارش های حقوق بشری این سازمان که بر پایه اطلاعات رسانه هایی مانند بی بی سی و سی ان ان و العربیه و الجزیره تحت تاثیر قدرت های غربی و رژيم های عربی و اسراییل تهیه می شود، به قول وزیر خارجه ایران، از طنزهای تاریخ است.
بنابراین، سازمان ملل متحد اسم بی مسمایی است که بیشتر در کار حفظ و استمرار بقای خویش است؛ تا جستجوی راهکارهای مفید و موثر و بی طرفانه برای حل بحران ها و بن بست های جهانی.