تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۹ عقرب ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۰
کد مطلب : 118887
امریکا و اسراییل؛ بنای دوستی بر دشمنی با دیگران
بنیامین نتانیاهو؛ نخست‌وزیر رژيم اسرائیل و باراک اوباما؛ رئیس جمهور امریکا برای اولین بار بعد از اعلام توافق هسته‌‌ای ایران و بالا گرفتن تنش دیپلماتیک بین اسرائیل و امریکا پس از ۱۳ ماه دیدار کردند.

اوباما در سخنانی کوتاه پیش از این دیدار گفت:"بر کسی پوشیده نیست که آقای نخست وزیر و من اختلاف نظری جدی در مورد این مساله خاص داشته ایم؛ اما ما در مورد نیاز به اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح اتمی اختلافی نداریم و در مورد مهار فعالیت های بی‌ثبات‌کننده ایران که ممکن است در حال وقوع باشد اختلافی نداریم."

او افزود: "به همین دلیل در جستجوی یافتن زمینه های مشترک خواهیم بود."
نتانیاهو در سخنانش در برابر خبرنگاران هیچ اشاره ای به موضوع توافق اتمی ایران نکرد؛ اما از امریکا در حمایت «سخاوتمندانه» از اسراییل قدردانی کرد.

انتظار می رود که گفتگوهای جاری آنها راه را برای افزایش کمک نظامی امریکا به اسرائيل از ۳.۱ میلیارد دالر در سال به ۵ میلیارد دالر هموار کند.

پیامی که از سوی هردو جانب این دیدار در رسانه ها منعکس شده نشان می دهد که آنها با وجود آنکه اختلاف های عمیق و شدیدی باهم دارند؛ اما دست کم در یک مورد با هم موافق اند و آن، دشمنی با ایران است.

این چیزی است که رهبران جمهوری اسلامی ایران نیز چه پیش از حصول توافق هسته ای با غرب و چه پس از آن بارها بر آن تاکید کرده و گفته اند که امریکای امروز با امریکا دیروز هیچ تفاوتی نکرده است.

امریکایی ها هم البته در اظهار نظرها، موضع گیری ها و عملکردهای شان آشکارا نشان داده اند که هیچ تغییری در دشمنی آنها با ایران، روی نداده است.

آنها همچنان ایران را بزرگترین دشمن خود در خاور میانه می دانند؛ زیرا می دانند که ایران نمی خواهد خاور میانه ای که امریکا در صدد ساختن آن است، محقق شود. این خاور میانه در راستای تقویت بیش از پیش اسراییل، سلطه این رژيم متجاوز و جنایتکار بر سرنوشت مسلمانان و ملت های مستقل و در نهایت، تضعیف کشورهای اسلامی برای سیطره بیشتر حکومت های غیر دموکراتیک، ضد مردمی و دست نشانده امریکا و مطیع اسراییل در این کشورهاست.

بدیهی است که چنین طرحی نمی تواند از سوی هیچیک از رهبران آزاده، مستقل و مصلح کشورهای اسلامی، مورد قبول قرار گیرد.

با این حساب، امریکایی ها با وجود آنکه می دانند که نتانیاهو کسی نیست که آنها بتوانند روی او به عنوان یک دوست واقعی و شریکی صادق و قابل اعتماد، حساب باز کنند؛ اما در عین حال، ناگزیر از پذیرش این حقیقت هم هستند که برای استمرار دشمنی شان با ایران، باید اسراییل را به مثابه ژاندارم منطقه، هرچه بیشتر تقویت و تجهیز کنند.

افزایش بسته کمک های مالی و نظامی امریکا به اسراییل نیز طرحی در همین راستاست و نشان می دهد که هدف امریکا از امضای توافق هسته ای با ایران، نه کمک به تامین امنیت، صلح و ثبات در منطقه خاور میانه و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح های اتمی است؛ بلکه ناشی از ناگزیری های اقتصادی، ناتوانی های نظامی و مصلحت های امنیتی داخلی امریکا بوده است و این امر، هیچ ربطی به سیاست های امنیتی و نظامی امریکا در خاور میانه ندارد؛ زیرا اگر داشت، ایالات متحده، همزمان با امضای این قرارداد، می بایست در سیاست های خود در تجهیز و تقویت رژيم های خودکامه، متجاوز و مهاجم خاور میانه ای از جمله اسراییل و عربستان سعودی نیز تجدید نظر می کرد.

این در حالی است که ارزیابی های ناظران و کارشناسان نشان می دهد که امریکا عملا عکس این رویه عمل می کند. کمک های نظامی امریکا به اعراب و اسراییل پس از توافق با ایران، به نحو کم سابقه ای افزایش یافته و اظهارات مقام های نظامی امریکا نیز نشان می دهد که این کشور، در صدد است رژيم های تحت حمایت عربی و اسراییل را به نیابت از خود، تشجیع کند تا در برابر ایران و منافع این کشور در خاور میانه بایستند و این منطقه آشوب زده و بی ثبات را بیشتر از پیش، به آشوب بکشند.

بنابراین، در توضیح و تبیین روابط امریکا و اسراییل می توان گفت که اگرچه باراک اوباما شخصا با نتانیاهو میانه مناسبی ندارد؛ اما در عین حال، آنها ناگزیر اند دوستی دوجانبه شان را بر مبنای دشمنی مشترک با ایران، تقویت کنند و این کاملا برخلاف مصالح منطقه خاور میانه است.
https://avapress.net/vdcaaan6049n6a1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما