"نمایندگی فلسطین در سازمان ملل پیش نویس قطعنامه اهتزاز پرچم کشورهای غیرعضو در این سازمان را خواستار شد.
به گزارش خبرگزاری آوا، در این بیانیه اهتزاز پرچم فلسطین و واتیکان به عنوان ناظران غیرعضو در سازمان ملل متحد مطرح شده است.
این درخواست یک ماه مانده به اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و سفر پاپ فرانسیس به نیویورک برای سخنرانی در این دور از اجلاس سازمان ملل صورت می گیرد.
تاکنون دو سوم کشورها از این قطعنامه حمایت کرده اند.
رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه از این اقدام فلسطین ابراز خشم کرد. مجمع عمومی سازمان ملل ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی به ارتقاء جایگاه فلسطین به کشور ناظر غیرعضو رای داد".
خبر فوق شاید برای بسیاری ها خبر خوشحال کننده ای باشد و آنها این واقعه را برای دولت و ملت فلسطین بزرگ ترین افتخار و پیروزی قرن بدانند؛ اما اگر سری به تاریخ پر از فراز و فرود و نیز مملو از فخر و سربلندی ملت غیور و شجاع فلسطین بزنیم، در خواهیم یافت که اخباری از این دست نه تنها نمی تواند باعث فخر و مباهات برای این ملت نجیب شود که چه بسا هیبت و ابهت و شان منزلت این ملت تاریخی را در اذهان عامه و خاصه تنزیل می دهد.
ملت فلسطین یکی از ملتهای زنده و پویا و ماندگار دنیاست. این ملت بزرگ با آنکه در چندین دهه پیش مورد خیانت چندین دولت عربی قرار گرفت و پشتیبانی کشورهای قدرتمند عربی- منطقه ای را از دست داد؛ با آن هم امروز که حدود ۷۰ سال از سازش ننگین اعراب بر سر موضوع قدس و فلسطین می گذرد، همچنان استوار و پا بر جا مانده و چون آن استخوان بلند و خارداری، حنجره صهیونیزم و حامیان داخلی و خارجی آن را، آزار می دهد.
این بواقع جای تاسف است و برای جهان اسلام و کشورهای اسلامی مایه ننگ و سرافکندگی که دولت و کشوری با چندین قرن پیشینه حماسه و تاریخ، توانایی بر افراشتن پرچم خویش را آنهم به عنوان ناظر غیر عضو در سازمان ملل نداشته باشد و پس از گذشت این همه قرن و سال و ماه و هفته و روز، فلسطین را با دولت و کشوری نمایشی و تشریفاتی ای چون واتیکان مقایسه کنند و از ترس خشم دولت غاصب و زبونی چون اسرائیل، به فلسطین اجازه بلند بردن بیرق خودش را هم ندهند!.
و این دقیقاً در زمان و شرایطی است که رژیم جعلی و تقلبی اسرائیل که در هیچ جائی از کره خاکی محلی از اعراب ندارد و به زور و با حمایت همه جانبه دول استعماری امریکایی و غربی، در قلب قدس شریف لنگر انداخته و هیئت و قواره دولت به خود گرفته است؛ علاوه بر آنکه در سازمان ملل کرسی دارد و پرچمش نیز در آسمان ساختمان سازمان ملل در نیویارک در باد تکان می خورد، با پشتیبانی قدرتهای سلطه جو و ستم پیشه امریکایی و اروپایی، با پیشرفته ترین سلاحها به خصوص سلاح هسته ای نیز تجهیز و تقویت شده است.
واضح است که نمی توان سران تلاویو و کاخهای سیاه و سفید را مقصر این اوضاع دانست؛ چرا که آنها از یک سو سیره و سنت شان بر همین منوال و روال گذاشته شده و خط مشی آنها ایجاب یک چنین فجایع در حق انسانها و ملتهای ضعیف و بدون پشتوانه را می کند.
استعمار شرق و غرب و به خصوص نوع امریکایی و اروپایی آن از بدو آغاز بکار خویش تا کنون همواره ثابت کرده که ابداً به امنیت، ثبات و رفاه و آسایش همه ی انسانها فکر نمی کند تا چه رسد که دست و آستین عمل و رفتار نیز بالا بزند.
آنها نهایت هنری که دارند، از بشریت و امکانات بالفعل و بالقوه انسانها فقط و فقط برای خویش و ملتهای خویش استفاده می کنند و ملتهای دیگر را با گزینه های دروغین و ظاهر فریبی چون حقوق بشر و آزادی و امثال آنها از عناوین خود ساخته، امیدوار و سرگرم نگه می دارند.
باری نمی شود از دشمنِ بشریت و انسانیت توقع داشت تا نسبت به ابنا و فرزندان آدم، رحم و مروت روا دارد؛ اما این توقع و انتظار را از سران و سردمداران کشورهای عربی و اسلامی هم نمی توان داشت؛ هم آنانی که خویش را تیکه داران بدون قید و شرط دین و ایمان ملتهای مسلمان می دانند و القابی دهن پرکنی چون خادم الحرمین و امام المسلمین را با خود به دنبال می کشند!.
آری نمی شود از این طیف و طایفه گم کرده راه توقع خدمت به اسلام و امت اسلامی را داشت؛ چرا که آنان بدل از خدمت رسانی به امت مسلمه، علیه مسلمانان بی گناه و بی دفاع در یمن و سوریه و عراق، ائتلافهای مرگبار و ویرانگر تشکیل می دهند و بجای دستگیری از مستمندان و بیچارگان، خروارها بمب و آتش بر زندگی آنان فرو می ریزند!.
این آتش پیشگان امروزیِ عرب در واقع همان خائنان دیروزی به قدس شریف و آرمانهای والای ملت بزرگ فلسطین اند که با سازش بر سر مسئله فلسطین، تاریخی ترین ننگ را بر پیشانی اشتر نشان عربِ خالی از خدا و انسانیت، حک کردند که اکنون و پس از گذشت قرنهای متمادی از عمر پر افتخار ملت و کشور فلسطین، این کشور حق بر افراشتن پرچم خویش را هم نداشته باشد.