ميخائیل گورباچف؛ رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، هشدار داده رهبران غرب و ولادیمیر پوتین جهان را به سمت نوع جدیدی از جنگ سرد میکشانند. جنگی که گورباچف مدعی است با کمک او ربع قرن پیش پایان یافته بود.
آقای گورباچف که بهتازگی در شفاخانه بستری شده بود، در مصاحبه با یک روزنامه از رویارویی پیشآمده بر سر مساله اوکراین ابراز نگرانی کرده است.
او گفت این موضوع باعث شد امریکا و اتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه روسیه وضع کنند و در مقابل مسکو نیز واردات بسیاری از مواد غذایی از غرب را ممنوع اعلام کرد.
آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی گفته:"به عنوان قدم اول، باید منطق اتهامزنی و تحریم کردن کنار گذاشته شود."
او با نام بردن از ابولا و گروه "دولت اسلامی" به عنوان خطراتی که جهان را تهدید میکنند، افزود: "این مسائل میتواند دو طرف اختلاف را به هم نزدیکتر کند".
آقای پوتین نیز دو روز پیش به امریکا هشدار داد "یک منازعه میان قدرتهای هستهای" میتواند جهان را بیثبات کند.
سخنان تازه رهبر پیشین شوروی، حامل و حاوی انذارها و هشدارهای تکان دهنده ای است. او به عنوان کسی که مدعی است ابتکار پایان جنگ سرد از آن او بوده است، اکنون با نگرانی، آینده امنیت روسیه و روابط آن با غرب را دنبال می کند؛ اما بحث این است که آیا هشدارهای او را در روسیه امروزی کسی جدی می گیرد یانه؟
براساس نظرسنجی های عمومی، ولادیمیر پوتین؛ رییس جمهوری کنونی روسیه پس از اقداماتی که در بحران اوکراین انجام داد به ویژه پس از الحاق کریمه به خاک روسیه، اکنون محبوبیت ۸۰ درصدی کسب کرده است.
بسیاری از روس ها به او به عنوان یک قهرمان و یک منجی نگاه می کنند. اخیرا در روسیه، تابلوهایی از نقاشان گمنام روس وارد بازار شده است که در آنها ولادیمیر پوتین، با هرکول؛ قهرمان اسطوره ای و شکست ناپذیر یونان باستان مقایسه شده است. اخیرا نمایشگاهی نیز از این عکس ها برگزار شد.
این نشان می دهد که حمایت هدفمندی پشت این جریان قرار دارد؛ تا بر میزان و گستره محبوبیت پوتین در روسیه بیافزاید.
ملی گرایان روسی عقیده دارند که آقای پوتین می تواند دوران طلایی سلطه و اقتدار شوروی پیشین را به روسیه امروزی برگرداند.
خود او نیز در شکل گیری این نگرش، سهم اندکی نداشته است. در سخنرانی هایش، بارها از «روسیه نوین» سخن گفته است؛ روسیه ای که به باور برخی ناظران، رویکرد به احیای حوزه های نفوذ سنتی این کشور پهناور در زمان سلطه و قدرت شوروی پیشین را مد نظر دارد.
روس های ملی گرا باور دارند که آنها پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی پیشین که آخرین رهبر آن میخاییل گورباچف بود یک دوره طولانی تحقیر تاریخی را پشت سر گذاشتند و اکنون این دوره در حال به پایان آمدن است و روسیه یکبار دیگر در مسیر دستیابی به جایگاه تاریخی خود قرار دارد.
برای آنها امریکا دشمنی بزرگ است و روزی در آینده بار دیگر این دو کشور، رویاروی هم قرار خواهند گرفت و کسی که می تواند این رویارویی را رهبری کند از نظر آنها ولادیمیر پوتین است.
بنابراین، نمی توان انتظار داشت که مواضع گورباچف در این حال و هوا، خریداری داشته باشد.
در بحبوحه بحران اوکراین که روسیه با قدرت پیش می رفت و کریمه را از آن خود کرد و حتی بحث این بود که بخش وسیعی از شرق اوکراین یا همان جمهوری دونتسک و لوهانسک نیز به آن کشور ملحق شود، شماری از چهره های افراطی تر روسی که به ولادیمیر پوتین وفادار بودند علنا خواستار محاکمه میخاییل گورباچف شدند؛ دلیل آنها این بود که این او بود که شوروی پیشین را متلاشی کرد و سبب سلطه امریکا بر قلمروهای نفوذ روسیه از اروپای شرقی تا آسیای میانه و امریکا لاتین شد.
با این حال، سخنان هشدارآمیز تازه این رهبر کهنه کار در بازار داغ ملی گرایانه و پوتین محورانه در روسیه، خریداران چندانی ندارد؛ هرچند به باور تحلیلگران، این سبب نمی شود که بر واقعیت های جاری چشم بپوشیم و خطر بروز یک جنگ سرد و چه بسا جنگ گرمی دیگر در ابعاد جهانی را نادیده بگیریم.
جهان به نحو غیر قابل مهاری به سمت یک بی ثباتی مرگبار بین المللی می رود که در دوسوی این جریان، روسیه و امریکا یعنی همان شرق و غرب قرار دارند.
آقای گورباچف که بهتازگی در شفاخانه بستری شده بود، در مصاحبه با یک روزنامه از رویارویی پیشآمده بر سر مساله اوکراین ابراز نگرانی کرده است.
او گفت این موضوع باعث شد امریکا و اتحادیه اروپا تحریمهایی را علیه روسیه وضع کنند و در مقابل مسکو نیز واردات بسیاری از مواد غذایی از غرب را ممنوع اعلام کرد.
آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی گفته:"به عنوان قدم اول، باید منطق اتهامزنی و تحریم کردن کنار گذاشته شود."
او با نام بردن از ابولا و گروه "دولت اسلامی" به عنوان خطراتی که جهان را تهدید میکنند، افزود: "این مسائل میتواند دو طرف اختلاف را به هم نزدیکتر کند".
آقای پوتین نیز دو روز پیش به امریکا هشدار داد "یک منازعه میان قدرتهای هستهای" میتواند جهان را بیثبات کند.
سخنان تازه رهبر پیشین شوروی، حامل و حاوی انذارها و هشدارهای تکان دهنده ای است. او به عنوان کسی که مدعی است ابتکار پایان جنگ سرد از آن او بوده است، اکنون با نگرانی، آینده امنیت روسیه و روابط آن با غرب را دنبال می کند؛ اما بحث این است که آیا هشدارهای او را در روسیه امروزی کسی جدی می گیرد یانه؟
براساس نظرسنجی های عمومی، ولادیمیر پوتین؛ رییس جمهوری کنونی روسیه پس از اقداماتی که در بحران اوکراین انجام داد به ویژه پس از الحاق کریمه به خاک روسیه، اکنون محبوبیت ۸۰ درصدی کسب کرده است.
بسیاری از روس ها به او به عنوان یک قهرمان و یک منجی نگاه می کنند. اخیرا در روسیه، تابلوهایی از نقاشان گمنام روس وارد بازار شده است که در آنها ولادیمیر پوتین، با هرکول؛ قهرمان اسطوره ای و شکست ناپذیر یونان باستان مقایسه شده است. اخیرا نمایشگاهی نیز از این عکس ها برگزار شد.
این نشان می دهد که حمایت هدفمندی پشت این جریان قرار دارد؛ تا بر میزان و گستره محبوبیت پوتین در روسیه بیافزاید.
ملی گرایان روسی عقیده دارند که آقای پوتین می تواند دوران طلایی سلطه و اقتدار شوروی پیشین را به روسیه امروزی برگرداند.
خود او نیز در شکل گیری این نگرش، سهم اندکی نداشته است. در سخنرانی هایش، بارها از «روسیه نوین» سخن گفته است؛ روسیه ای که به باور برخی ناظران، رویکرد به احیای حوزه های نفوذ سنتی این کشور پهناور در زمان سلطه و قدرت شوروی پیشین را مد نظر دارد.
روس های ملی گرا باور دارند که آنها پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی پیشین که آخرین رهبر آن میخاییل گورباچف بود یک دوره طولانی تحقیر تاریخی را پشت سر گذاشتند و اکنون این دوره در حال به پایان آمدن است و روسیه یکبار دیگر در مسیر دستیابی به جایگاه تاریخی خود قرار دارد.
برای آنها امریکا دشمنی بزرگ است و روزی در آینده بار دیگر این دو کشور، رویاروی هم قرار خواهند گرفت و کسی که می تواند این رویارویی را رهبری کند از نظر آنها ولادیمیر پوتین است.
بنابراین، نمی توان انتظار داشت که مواضع گورباچف در این حال و هوا، خریداری داشته باشد.
در بحبوحه بحران اوکراین که روسیه با قدرت پیش می رفت و کریمه را از آن خود کرد و حتی بحث این بود که بخش وسیعی از شرق اوکراین یا همان جمهوری دونتسک و لوهانسک نیز به آن کشور ملحق شود، شماری از چهره های افراطی تر روسی که به ولادیمیر پوتین وفادار بودند علنا خواستار محاکمه میخاییل گورباچف شدند؛ دلیل آنها این بود که این او بود که شوروی پیشین را متلاشی کرد و سبب سلطه امریکا بر قلمروهای نفوذ روسیه از اروپای شرقی تا آسیای میانه و امریکا لاتین شد.
با این حال، سخنان هشدارآمیز تازه این رهبر کهنه کار در بازار داغ ملی گرایانه و پوتین محورانه در روسیه، خریداران چندانی ندارد؛ هرچند به باور تحلیلگران، این سبب نمی شود که بر واقعیت های جاری چشم بپوشیم و خطر بروز یک جنگ سرد و چه بسا جنگ گرمی دیگر در ابعاد جهانی را نادیده بگیریم.
جهان به نحو غیر قابل مهاری به سمت یک بی ثباتی مرگبار بین المللی می رود که در دوسوی این جریان، روسیه و امریکا یعنی همان شرق و غرب قرار دارند.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - سرویس تحلیل و پژوهش اخبار