خبرگزاری صدای افغان(آوا) – کابل: با وجود تمام ظرفیتهای موجود در افغانستان، از قبیل معادن سرشار، زمینههای انکشاف زراعتی، آب هوای مرغوب و خاک مملو از مواد معدنی و مستعد برای کشت و زرع، اما هیچگاه اقتصاد افغانستان رشد نکرد و همواره در زمره کشورهای فقیر و مردم آن بالای 50 درصد زیر خط فقر قرار داشته است.
اما آگاهان اقتصادی دلیل عمده این عقب ماندگی و رکود اقتصادی در کشور را نداشتن یک اقتصاد به معنی علمی و مسلکی میدانند.
"رمضان بشردوست"؛ وزیر پیشین پلان و نماینده مردم در مجلس نمایندگان، در یک گفتوگوی اختصاصی با آوا میگوید که افغانستان بعد از سال 1358 اقتصاد به معنی علمی نداشته است و چیزی که اکنون از آن به نام اقتصاد یاد میشود، پول کمکهای خارجی، پول مواد مخدر و یا درآمد حاصل از پولشوییها است که از طریق افغانستان صورت میگیرد و یا هم واردات و صادراتی است که با کشورهای دیگر انجام میشود.
به گفته این آگاه اقتصادی، افغانستان خود چیزی به نام اقتصاد از ناحیه تولید صنعتی یا زراعتی و بر اساس مسلک و علم ندارد؛ به همین دلیل تاکنون 99 درصد از معادن کشور دست نخورده باقی مانده است.
وی اقتصاد کنونی افغانستان را یک اقتصاد گدایی خواند و تاکید کرد که پولهای کثیف و کمکهای خارجی با رویکرد پروژهمحور باعث شده که مردم با نان بخور و نمیر زندگی کنند و نیز سبب شده که یک درصد از مردم زندگی بهشتی داشته باشند و 99 درصد دیگر زندگی دوزخی.
بشردوست در پاسخ به اینکه سرمایهگذاریها یکی از راههای رشد اقتصادی در کشورها است، چرا در افغانستان سرمایهگذاری صورت نمیگیرد و اگر هم میگیرد، نتیجه مطلوب در پی ندارد؟ گفت: معمولا سرمایهگذاریها وقتی باعث رشد اقتصادی میشود که از طریق شرکتهای مسلکی در بخشهای ساختمانی، استخراج معادن، زراعت، نفت و گاز و ساختن بندهای بزرگ صورت گیرد.
اما به باور او، در افغانستان متاسفانه هیچ شرکت مسلکی از سال 1978 تا امروز سرمایهگذاری نکرده است، به دلیل اینکه در کشور ما دولت و حکومت به معنی واقعی وجود نداشته تا شرکتهای مسلکی در داوطلبیها شرکت کند، داوطلبی را بر اساس لیاقت و کفایت خود برنده شود و بعد هم مطمئن گردد که سرمایهشان با خطر مواجه نمیشود.
این نماینده مردم در مجلس نمایندگان میافزاید: "از زمانی که من وزیر پلان بودم و تا امروز تحقیقهایی که انجام دادهام، متاسفانه در افغانستان تمام شرکتهای خارجی که در بخشهای مختلف کار میکنند، در حقیقت شرکتهای استخباراتی هستند و افراد آن تا 90 درصد کارهای استخباراتی انجام میدهند.
وی تصریح کرد که به طور مثال سرک خوست ـ گردیز 5 سال وقت را در بر میگیرد، در حالی که ساخت آن برای شرکت مسلکی در پنج ماه تکمیل میشود.
این در حالی است که به گفته بشردوست، کشوری مثل قزاقستان در یک سال، یک پایتخت را میسازد، اما در افغانستان یک پروژه زیربنایی 8 سال را در بر میگیرد، این بدان معنی است که کارمندان این شرکتها، کارهای استخباراتی انجام میدهند تا اقتصادی.
بشردوست در پاسخ به اینکه چرا شرکتهای مسلکی در افغانستان سرمایهگذاری نمیکنند؟ گفت: همه میدانند که در افغانستان دولت نیست و یک مشت دزد و خائن حاکم هستند، سرمایهشان مصون نمیباشد، قراردادها بر اساس معیارهای مسلکی داده نمیشود؛ از این جهت نمیخواهند که اعتبار خود را لکهدار کنند.
وی ادامه داد: بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته، در افغانستان 400 نوع معدن وجود دارد و تنها ارزش لیتیم ما معادل نفت عربستان است و بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تنها آهن افغانستان، اگر به صورت مسلکی استخراج شود، بعد از سه سال تمام بودجه اکتشافی و عادی افغانستان را کفایت میکند و تنها معدن حاجیگک 80 هزار شغل ایجاد میکند.
این عضو مجلس نمایندگان همچنان اظهار داشت، بر اساس تحقیقات انجام شده، تمام افغانستان 4 هزار مگاوات برق لازم دارد، اما ظرفیت تولید 312 هزار میگاوات برق را دارد، گذشته از آفتاب و باد تنها آب ما میتواند 23 هزار مگاوات برق تولید کند، اما امروز متاسفانه تنها 300 مگاوات برق تولید میکند؛ دلیلش این است که در افغانستان متاسفانه نه دولتی وجود دارد و نه اقتصاد بر پایه علم و مسلک استوار است.
به عقیده بشردوست، برخورد غیرعلمی با زیربناها و حاکمیت اقتصاد کثیف سبب شده که مردم افغانستان همیشه گدا باقی بماند؛ کما اینکه سازمان ملل در گزارش خود اعلام کرده است که در سال 2019، 6 میلیون نفر در کشور از سوءتغذیه رنج میبرند و تا سال 2020 این رقم به 9 میلیون تن میرسد. این نشان میدهد که ما به جای اینکه رشد کنیم، روز به روز عقبگرد میکنیم.
وی خاطرنشان کرد که صدها بار در پارلمان صدای خود را بلند کردیم که بودجه انکشافی که طی چهارده سال در پارلمان آمده، و هر سال یک و نیم تا دو میلیارد دالر اختصاص داده شده، نه تنها به اندازه سر سوزن انکشاف صورت نگرفته که باعث سقوط و عقبگرد شده است.
به گفته این عضو مجلس نمایندگان، اکثر وکلای پارلمان روی منافع شخصی و سمتی فکر میکردند و به این هدف بودند که سرک را در قریه و منطقه خود بسازند. بیشتر پولها را نیز دزدان داخلی به جیب خود میزنند و در نتیجه سرکی ساخته شود که بعد از یکسال خراب شود، با این وجود چه انتظاری می توان از رشد اقتصادی و یا ترقی و پیشرفت در افغانستان داشت؟!