مقامات وزارت خارجه پاکستان اعلام کردند که امضای توافقنامه امنیتی میان کابل و واشنگتن به سود افغانستان است؛ اما هشدار داده اند که این توافقنامه، نباید برای کشور سومی به ویژه پاکستان، چالشزا باشد.
سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گفته است:"ما می دانیم که امضای این موافقتنامه برای آینده افغانستان سودمند است؛ اما نمی خواهیم که فسخ آن برای کشور سومی چالش آفرین باشد".
این در حالی است که روز شنبه این هفته، نواز شریف؛ صدر اعظم پاکستان در سفر به کابل گفت که وی از تصمیم رئیس جمهور و ملت افغانستان در باره موافقتنامه امنیتی کابل– واشنگتن پشتیبانی می کند.
موضع پاکستان در قبال پیمان امنیتی نشان می دهد که این کشور در این زمینه نگاهی دوگانه دارد؛ از یکسو پاکستان نیز از حضور امریکا در افغانستان سود می برد و در سایه این حضور به منافع اقتصادی، امنیتی، نظامی، سیاسی و استخباراتی بزرگی می رسد و از جانب دیگر، ترس از آن دارد که حضور امریکا در این کشور سبب شود؛ تا دولت کابل قدرتمندتر از پیش گردد و به توانمندی هایی برسد که دیگر پاکستان نتواند به اعمال نفوذ سنتی خود بر این کشور به مثابه یک عمق استراتژیک اش بپردازد.
پاکستانی ها طی ۱۲ سال اخیر نیز همواره در خصوص افغانستان، نگاه و رویکردی دوگانه داشته اند؛ آنها از یکسو خود را متحد ایالات متحده در جنگ با تروریزم می خوانند و سالانه از این رهگذر میلیون ها دالر را از امریکا به دست می آورند؛ افزون بر اینکه حضور نیروهای نظامی ناتو در افغانستان برای پاکستانی ها، بهانه ای مناسب برای کار و کسب شده و مسیر ارزان و کوتاه پاکستان برای انتقال تجهیزات و مواد تدارکاتی مورد نیاز نظامیان خارجی نیز برای دوطرف، سودمند و ثمربخش بوده است؛ از جانب دیگر، حکومت مسلط بر اسلام آباد به ویژه سامان جاسوسی و ارتش آن کشور، از حمایت های آشکار و پنهان خود از طالبان و تروریزم دست برنداشتند و در نتیجه طالبان را نیز به مثابه یک کارت ارزشمند و پرقدرت در بازی با امنیت و سیاست افغانستان برای خود محفوظ نگهداشتند.
البته در این میان مسایل و اما و اگرهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا امکان آن وجود دارد که این بازی دوگانه پاکستانی ها بدون اذن و اجازه امریکا صورت گرفته باشد؟
آیا ممکن است که پاکستان همچنان طالبان و تروریست های القاعده و... را در دامن خود پرورش دهد و آنها را در فصول مشخص به سمت افغانستان گسیل بدارد؛ اما همه اینها دور از دیدرس ایالات متحده باشد؟
به نظر می رسد پاسخ مثبت دادن به این سؤال ها اندکی دور از انصاف و غیر واقع بینانه است. امریکا که مدعی ابرقدرت بودن جهان است چگونه می تواند از عهده نظارت و کنترل چند تروریست آماتور در مناطق سرحدی افغانستان و پاکستان برنیاید؟ً!
نکته دیگر در زمینه تبانی پنهانی امریکا و پاکستان، سکوت یا فرافکنی ناتو و امریکا در باره حملات راکتی و توپخانه ای پاکستان بر افغانستان است؛ حملاتی که اکنون نیز به صورت جسته و گریخته ادامه دارد و راحت و آسایش مردم را سلب کرده است.
با این حساب، چگونه می توان به تعهد امریکا در زمینه کمک به افغانستان در برابر تهدیدها و تجاوز خارجی، باور داشت؟
کاش مدافعان چشم و گوش بسته پیمان امنیتی اندکی به این تناقض های آشکار در رفتار امریکایی ها نیز توجه می کردند و آنگاه مخالفان آن را به جاسوسی و ضدیت با منافع ملی متهم می کردند.
در این میان تنها هراس پاکستانی ها از نتایج امضای پیمان امنیتی این است که امریکا واقعا به تعهداتی که به دولت کابل در زمینه تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی، رشد و ترقی اقتصادی و مبارزه با تهدید و تجاوز خارجی داده است عمل کند و به این ترتیب، سبب ایجاد یک افغانستان قوی، مقتدر و نیرومند شود؛ اما به نظر نمی رسد رفتارهای ۱۲ ساله ایالات متحده چنین چیزی را ثابت کند؛ بنابراین پاکستانی ها نیز فرض را بر استمرار رویه ۱۲ سال گذشته امریکا می گذارند و از امضای پیمان امنیتی به صورت محتاطانه و مشروط حمایت می کنند.
سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گفته است:"ما می دانیم که امضای این موافقتنامه برای آینده افغانستان سودمند است؛ اما نمی خواهیم که فسخ آن برای کشور سومی چالش آفرین باشد".
این در حالی است که روز شنبه این هفته، نواز شریف؛ صدر اعظم پاکستان در سفر به کابل گفت که وی از تصمیم رئیس جمهور و ملت افغانستان در باره موافقتنامه امنیتی کابل– واشنگتن پشتیبانی می کند.
موضع پاکستان در قبال پیمان امنیتی نشان می دهد که این کشور در این زمینه نگاهی دوگانه دارد؛ از یکسو پاکستان نیز از حضور امریکا در افغانستان سود می برد و در سایه این حضور به منافع اقتصادی، امنیتی، نظامی، سیاسی و استخباراتی بزرگی می رسد و از جانب دیگر، ترس از آن دارد که حضور امریکا در این کشور سبب شود؛ تا دولت کابل قدرتمندتر از پیش گردد و به توانمندی هایی برسد که دیگر پاکستان نتواند به اعمال نفوذ سنتی خود بر این کشور به مثابه یک عمق استراتژیک اش بپردازد.
پاکستانی ها طی ۱۲ سال اخیر نیز همواره در خصوص افغانستان، نگاه و رویکردی دوگانه داشته اند؛ آنها از یکسو خود را متحد ایالات متحده در جنگ با تروریزم می خوانند و سالانه از این رهگذر میلیون ها دالر را از امریکا به دست می آورند؛ افزون بر اینکه حضور نیروهای نظامی ناتو در افغانستان برای پاکستانی ها، بهانه ای مناسب برای کار و کسب شده و مسیر ارزان و کوتاه پاکستان برای انتقال تجهیزات و مواد تدارکاتی مورد نیاز نظامیان خارجی نیز برای دوطرف، سودمند و ثمربخش بوده است؛ از جانب دیگر، حکومت مسلط بر اسلام آباد به ویژه سامان جاسوسی و ارتش آن کشور، از حمایت های آشکار و پنهان خود از طالبان و تروریزم دست برنداشتند و در نتیجه طالبان را نیز به مثابه یک کارت ارزشمند و پرقدرت در بازی با امنیت و سیاست افغانستان برای خود محفوظ نگهداشتند.
البته در این میان مسایل و اما و اگرهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا امکان آن وجود دارد که این بازی دوگانه پاکستانی ها بدون اذن و اجازه امریکا صورت گرفته باشد؟
آیا ممکن است که پاکستان همچنان طالبان و تروریست های القاعده و... را در دامن خود پرورش دهد و آنها را در فصول مشخص به سمت افغانستان گسیل بدارد؛ اما همه اینها دور از دیدرس ایالات متحده باشد؟
به نظر می رسد پاسخ مثبت دادن به این سؤال ها اندکی دور از انصاف و غیر واقع بینانه است. امریکا که مدعی ابرقدرت بودن جهان است چگونه می تواند از عهده نظارت و کنترل چند تروریست آماتور در مناطق سرحدی افغانستان و پاکستان برنیاید؟ً!
نکته دیگر در زمینه تبانی پنهانی امریکا و پاکستان، سکوت یا فرافکنی ناتو و امریکا در باره حملات راکتی و توپخانه ای پاکستان بر افغانستان است؛ حملاتی که اکنون نیز به صورت جسته و گریخته ادامه دارد و راحت و آسایش مردم را سلب کرده است.
با این حساب، چگونه می توان به تعهد امریکا در زمینه کمک به افغانستان در برابر تهدیدها و تجاوز خارجی، باور داشت؟
کاش مدافعان چشم و گوش بسته پیمان امنیتی اندکی به این تناقض های آشکار در رفتار امریکایی ها نیز توجه می کردند و آنگاه مخالفان آن را به جاسوسی و ضدیت با منافع ملی متهم می کردند.
در این میان تنها هراس پاکستانی ها از نتایج امضای پیمان امنیتی این است که امریکا واقعا به تعهداتی که به دولت کابل در زمینه تجهیز و تقویت نیروهای امنیتی، رشد و ترقی اقتصادی و مبارزه با تهدید و تجاوز خارجی داده است عمل کند و به این ترتیب، سبب ایجاد یک افغانستان قوی، مقتدر و نیرومند شود؛ اما به نظر نمی رسد رفتارهای ۱۲ ساله ایالات متحده چنین چیزی را ثابت کند؛ بنابراین پاکستانی ها نیز فرض را بر استمرار رویه ۱۲ سال گذشته امریکا می گذارند و از امضای پیمان امنیتی به صورت محتاطانه و مشروط حمایت می کنند.